مصر باستان: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جز خنثی‌سازی ویرایش 23114104 توسط 188.231.182.175 (بحث)
برچسب: خنثی‌سازی
Kourosh Tehrani (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۵۵:
}}</ref> با آنکه هرم‌های بزرگ جیزه جزو نمادهای بزرگی و قدرت مصر باستان شدند، به دلیل نارضایتی همگانی پدید آمده از هزینه بسیار ساختن این بناها، ساخت سازه‌هایی به بزرگی آن‌ها توسط فرعون‌های آینده در تاریخ مصر پیگیری نشد.<ref>{{پک|خدادادیان|۱۳۸۶|ک=|ص=۱۰۹}}</ref>
 
مصر در دوران پادشاهی کهن شاهد موج گسترده‌ای از به بردگی گرفتن مردم مناطقی چون [[فلسطین]]، [[نوبه]]، [[لیبی]]، و [[حبشه]] پس از کشورگشایی‌های شاهان گوناگون بود.<ref name="KHODAdadian110">{{پک|خدادادیان|۱۳۸۶|ک=|ص=۱۱۰–۱۱۱}}</ref> هزینه بسیار زیاد ساخت و ساز برای فرعون‌ها و اعضای دربار و ستمی که این شاهان به بردگان و زیردستان می‌کردند باعث کم شدن ثروت دولت مرکزی و ناآرامی و شورش در میان مردم شد.<ref name="KHODAdadian110" /> این در حالی بود که با کاهش قدرت حکومت مرکزی، [[خره‌سالار|خُره‌سالاران]] (سران خره‌های مصر) قدرت بیشتری به دست آوردند و دست به رقابت و جنگیدن با هم زدند.
 
== پادشاهی میانه ==
سال ۲۱۳۴ پیش از میلاد با پیروزی بزرگ استاندار جنوبی، انتف (۲۱۳۴ تا ۲۱۱۸ پیش از میلاد)، علیه دشمنانش آغاز شد. او خود را فرعون مصر علیا نامید و زادگاهش، واست را مرکز این فرمانروایی قرار داد. واست، که بعدها یونانی‌ها آن را طیوه نامیدند و امروز [[الاقصر]] نام دارد، با عنوان پایتخت جدید اداره این فرمانروایی را به عهده گرفت.
 
البته جنگ‌های استانداران با یکدیگر همچنان ادامه داشت. تازه در سال ۲۰۴۰ پیش از میلاد بود که یکی از جانشینان انتف به نام منتوهوتپ اول (۲۰۶۱ تا ۲۰۱۰ پیش از میلاد) توانست [[مصر سفلی]] را دوباره تصرف کند. به این ترتیب، بعد از منس، او دومین متحدکننده این سرزمین بود.منتوهوتپ در سراسر کشور صلح برقرار کرد و در نتیجه، آرامش و نظم جدید دوران گذشته به این سرزمین بازگشت. دربارهٔ اواخر دوره دودمان یازدهم اطلاعات چندانی در دست نیست. اما مسلم است که [[آمنمهات اول]] (۱۹۹۱ تا ۱۹۶۲ پیش از میلاد) ، وزیر آخرین فرعون دودمان یازدهم، فرمانروای خویش را به زور از تخت پایین کشید، فرمانروایی را خود به دست گرفت و به این ترتیب، دودمان دوازدهم را بنیان نهاد.
 
در زمان آمنمهات اول، که زاده [[طیوه]] بود برای نخستین بار خدایان طیوه‌ای با عنوان برترین خدایان مورد ستایش قرار گرفتند آمنمهات اول که نامش مفهوم [[آمون]] در اوج است را دارد خدای شهر طیوه، آمون (خدای هواها) را خدای سراسر مصر قرار داد. مصری‌ها خیلی زود این خدا را به رع، بزرگ خدایی که تا آن زمان ستایش می‌کردند پیوند دادند و نام آمون-رع در میانشان رواج یافت. فرعون قدرت خداگونهٔ سابق را برای خود مطالبه می‌کرد، اما هرگز نتوانست آن شخصیت فوق انسانی را به دست آورد که در جایگاهی برتر از جایگاه انسان جلوس کند و هیچ‌کدام از جانشینان او نیز هیچ وقت در چنین جایگاهی ظاهر نشدند. فراعنه دودمان ۱۲ که همگی آمنمهات یا سسوستریس نام داشتند، فرمانروایانی فعال بودند که وظایف خود را مسئولانه به انجام رساندند. بعد از جنگ‌های سخت، قدرت استانداران به شکل قطعی درهم شکست و کشور به کمک یکی از کارکنان وفادار و کارآزموده از نو سازماندهی شد. پایتخت دوباره از طیوه به ممفیس منتقل شد. فراعنه از پایتخت، معادن سنگ و کار استخراج آن‌ها در نوبی و سودان را اداره می‌کردند. آن‌ها منطقه باتلاقی واحه [[فیوم]] را آباد کردند-با توسعه برنامه‌ریزی شده تأسیسات آبیاری، سطح زمین‌های زیر کشت را در حد چشمگیری گسترش دادند و امکانات رفاهی جدیدی به این منطقه آوردند، که البته فقط جمع کوچکی از مردم از آن بهره‌مند شدند. بیشتر مردم همچنان فقیر بودند و در فقر باقی‌ماندند.
خط ۶۸:
=== دوره دوم میانی و فرمانروایی هیکسوس (۱۵۴۹–۱۶۷۴ پ. م) ===
{{اصلی|دوره دوم میانی مصر}}
با مرگ شهبانو [[سوبک‌نفرو]] در سال ۱۷۷۳ پیش از میلاد و در حالی که قدرت شاهان پادشاهی میانی رو به زوال گذاشته بود، عمر این پادشاهی نیز به سر آمد. این در حالی بود که به دلیل سستی قدرت فرعون‌ها در بخش‌های شمالی مصر، قبایل [[آسیا|آسیایی]] [[سامی]] و [[کنعان (منطقه)|کنعانی]] نژاد در شهر [[اواریس]] حکومت تشکیل داده بودند و با مرگ سوبک‌نفرو و در حالی که او هیچ جانشینی نداشت، آغاز به حمله به مناطق زیر نفوذ دولت مستقر در [[تبس]] کردند.<ref name="Ryholt310">{{پک|Ryholt|۱۹۷۷|ک=|ص=۳۱۰}}</ref> قدرت شاهان اواریس تا بدان جا پیش رفت که فرعون‌های تبس ناچار به پرداخت خراج به آن‌ها شدند.<ref name="Ryholt310" /> مصریان این پادشاهان بیگانه را [[هیکسوس]] به معنای «فرمانروایان بیگانه» می‌خواندند؛ نامی که بعدها توسط [[مان‌تو]] به اشتباه «فرمانروایان چوپان» بازگردانی شد.<ref>{{یادکرد وب
| عنوان = Herodotus, Book II: Commentary, 99-182 v. 3
| نشانی = http://books.google.co.uk/books?id=8DiTX_EsWasC&pg=PA76&dq=Manetho+mistranslated+Hyksos&hl=en&sa=X&ei=LXf0TuSOD4mc8gP4yfCzAQ&ved=0CDMQ6AEwAA#v=onepage&q=Manetho%20mistranslated%20Hyksos&f=false
خط ۸۴:
با آنکه هجوم هیکسوس به مصر اغلب توسط مصریان به‌مانند یک فاجعه جبران‌ناشدنی که نابودی نیایشگاه‌ها و بنیان‌های فرهنگی مصر را در پی داشته به تصویر کشیده می‌شود،<ref>{{پک|خدادادیان|۱۳۸۶|ک=|ص=۲۸}}</ref> آن‌ها با خود فناوری‌هایی را نیز به مصر آوردند؛ از جمله [[اسب]] که تا پیش از آن مصریان با آن ناآشنا بودند و پس از آنکه به توانایی‌های اسبان پی بردند خود از پرورش‌دهندگان آن شدند و این خود یکی از عوامل اصلی در دگرگونی بنیادین یگان‌های لشکری در دودمان‌های آتی گشت.<ref>{{پک|خدادادیان|۱۳۸۶|ک=|ص=۱۴۲–۱۴۳}}</ref>
 
هیکسوس‌ها روش‌های حکومت‌مداری مصریان را به کار بستند و برای خود لقب «فرعون» اختیار کردند. آن‌ها گاهی با فرعون‌های حاکم در تبس نیز روابط خوبی برقرار می‌کردند که از جمله آن‌ها روابط نزدیک فرعون هیکسوس [[آپوپی]] و [[اینتف هفتم]] بوده.<ref>{{پک|Grimal|۱۹۹۴|ک=|ص=۲۵۰}}</ref> با این حال پس از قدرت گرفتن دوباره فرمانروایان حاکم بر تبس، نبرد از سوی آنان برای بیرون راندن «اشغالگران» و آزادسازی مصر آغاز شد. [[تائو دوم]] ملقب به «تائوی دلیر» و [[کاموسه]] دو شاهی بودند که بیشترین نقش را در رهبری خیزش‌های این دوره بر ضد اشغالگران داشتند که آخری در ادبیات حماسی مصر باستان نیز جایگاه بالایی به خود اختصاص داده‌است.<ref>{{پک|خدادادیان|۱۳۸۶|ک=|ص=۱۴۴}}</ref> سرانجام پس از نزدیک به ۳۰ سال جنگ، هیکسوس‌ها در سال ۱۵۵۵ پ.م. شکست خوردند و پایتخت آنان توسط [[اهمسه یکم]] نابود شد.<ref name="Ryholt310" />
 
=== پادشاهی نوین (۱۰۶۹–۱۵۴۹ پ. م) ===
خط ۹۷:
در سال ۱۳۵۳ پیش از میلاد، آمنهوتپ چهارم بر تخت نشست. او بر خلاف پیشینیانش، هیچ جنگجوی بزرگ یا فرمانروای قدرتمندی نبود، بلکه دانشمندی محتاط و متفکر بود، که شانه‌های لاغر و نحیفی داشت. آمنهوتپ از کودکی به خدایان متعدد اعتقاد نداشت و فقط یک خدا، [[آتون]]، خدای خورشید را ستایش می‌کرد که قرص خورشید مظهر آن بود و به همین دلیل، در سال ۱۳۴۸ پیش از میلاد او نام [[آخناتون]] (به معنی خدمت‌گزار آتون یا خرسندکننده آتون) را برای خود انتخاب کرد.
 
اخناتون، هجده سال زمام امور مصر را در دست داشت. دگرگونی‌های متعددی که در عرصه‌های فرهنگی و دینی، سیاسی – اقتصادی و بنیادهای دیگر اجتماعی مصر به وقوع پیوست، قرن‌ها مصر را در همهٔ ابعاد و جهات به خود مشغول داشت. اخناتون با رنسانس دینی خود برآن بود تا مصر را به صورت قدرتی نوین و متفاوت با آنچه تاکنون بوده‌است، به جهانیان معرفی کند. وی برآن بود که قدرت فرعون را قدرتی همطراز با خدایان مصری نماید و از این رو برخورد با مجمع کاهنان آمون اجتناب ناپذیر گردید. اخناتون که ملقب به آمنوفیس چهارم است،<ref>{{یادکرد وب|کد زبان=fa|تاریخ=|وب‌گاهوبگاه=تاریخ ما|نشانی=http://tarikhema.org/words/اخناتون/|عنوان=اخناتون در دانشنامه تاریخ ما}}</ref> در پایتخت جدیدش، عمارنه، که پیش از هر کاری به پایه‌گذاری آن پرداخته بود تا ارائه آیین اعتقادی جدیدی را در آن آغاز کند، کانون مذهبی بزرگی با قصرها و معابد گوناگون ایجاد کرد که آفتاب به همه جای آن راه داشت-خدایان قدیمی در اندرونی‌های مرموز و تاریک معابد ستایش می‌شدند. معابد خدایان پیشین بسته و نامشان در همه جا محو شد. اگرچه آخناتون خود را شاهی خداگونه می‌دانست اما مردمی‌تر از برخی فراعنه پیش از خود رفتار می‌کرد. او با همسر اصلی و زیبایش، نفرتیتی همچون موجودی فانی و کاملاً معمولی در میان مردم می‌گشت، حتی وقتی یکی از شش فرزندش مرد از گریستن در مقابل عامه مردم خودداری نکرد.
 
اما تنها معدودی از افراد نظریه جدید آخناتون را دربارهٔ خدای واحد درک می‌کردند و چون او در برابر سنت‌های معمول می‌ایستاد، دشمنان بسیاری پیدا کرد و همچنین وقتی اقتدار مصر در آفریقا و آسیا زوال یافت، منابع ثروت او نیز تحلیل رفت. بعد از مرگ آخناتون، در سال ۱۳۳۵ پیش از میلاد، مصری‌ها دوباره به خدایان قدیمی روی آوردند.