جمشید: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز ←جایگزینی با [[وپ:اشتباه|اشتباهیاب]]: حمشید⟸جمشید |
FreshmanBot (بحث | مشارکتها) جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با استفاده از AWB |
||
خط ۱۵۲:
ای اَرِدویسوَر اَناهیتا! ای نیک! ای تواناترین!
مرا این کامیابی ارزانی دار که من بزرگترین شهریار همهی کشورها شوم؛ که بر همهی دیوان و مردمان [ دُروَند ] و جادوان و پریان و «کَوی»ها و «کَرَپ»
(۲۷)
اَرِدویسوَر اَناهیتا - که همیشه خواستار زَور
پادشاهی جمشید دورانی بوده که در آن نه سرما و نه گرما ی بسیار بوده و جهان از مرگِ [[دیو]] آفریده پاک بودهاست.<ref>آبان یشت. ۵–۲</ref>
خط ۱۹۰:
* پوشش مردمان: سپس به پوشش مردمان گرایید و از کتان و ابریشم و پشم جامه ساخت و رشتن و بافتن و دوختن و شستن را به مردمان آموخت.
* بخش کردن مردمان به چهار گروه: پس از آن پیشههای مردمان را سامان داد و پیشه وران را گرد هم آورد. آنان را به چهار گروه بزرگ بخش نمود: مردمان دین که کارشان پرستش بود و ایشان را در کوهها جای داد. دو دیگر جنگاوران، سه دیگر برزگران و دیگر کارگران و دست ورزان.
* ساختمانسازی و خشتزنی: دیوان که در فرمانش بودند را گفت تا خاک و آب را به هم آمیختند و گل ساختند و
* برآوردن گوهر: چون این کارها کرده شد و نیازهای نخستین مردمان برآمد، جمشید در فکر آراستن زندگی مردمان درآمد. سینهٔ سنگ را شکافت و از آن گوهرهای گوناگونی چون یاقوت و بیجاده و [[فلزات گران بها]] چون زر و سیم بیرون آورد تا زیور زندگی و مایه خوشدلی مردمان باشد.
* برآوردن بوهای خوش: آن گاه در پی بوهای خوش برآمد بر [[گلاب]] و [[عود]] و [[عنبر]] و [[مشک]] و [[کافور]] دست یافت.
خط ۲۱۰:
من برای تو، ای اَگنی، دعاها را همچون روغن در دهان میریزم؛ پس خود را از میان خدایان بنما، زیرا تو، ای پیک ویوَسوَنت، برجستهترین کسی هستی که خوشبختی را به همراه میآورد.<ref>ریگ ودا، هشتم، ۳۹، بند ۳</ref>
اَگنی که او را اترون به وجود آورده، همهٔ دانشها را میداند. او پیک ویوَسوَنت دوست یکدل یَمَه
از سرود معروف ریگ ودا، دهم، ۱۰، که مکالمهای میان یَمَه و یَمی<ref group="یادداشت">صورتهای مؤنث (یَمی Yami، یَمگ (=جمگ)) در میان هندیان و ایرانیان، جدا از هم، تحول
== جشن نوروز ==
بدینسان جمشید با خردمندی به همهٔ هنرها دست یافت و بر همه کاری توانا شد و خود را در جهان یگانه یافت. آن گاه انگیزهٔ برتری و خود بینی در او بیدار شد و در اندیشهٔ پرواز در آسمان افتاد:
فرمان داد تا تختی
== ریشهها و تحول افسانه جمشید ==
نخستین کسی که در بارهٔ افسانهٔ جم، از آغاز نشأت آن در دورهٔ هند و ایرانی تا زمان فردوسی به پژوهش پرداخته، روت است. او یَمه-یِمه و خواهرش را نخستین زوج بشر میداند که حاصل وصلت میان نور گنبد آسمانی (ویوَسوَنت) و ابر تاری که خبر از طوفان میدهد (سَرَنیُو) هستند. جمشید بنابر قدیمیترین افسانهٔ مشترک آریاییها، در نظر هندیان پدر و شاه فرزندان خود در جهان دیگر میگردد که در مرگ به دنبال او میروند، او سرور درگذشتگان است. از سوی دیگر ایرانیان، آن زمان آغازین را که در آن جمشید میزیست و آغاز شکل گرفتن زمین به صورت اقامتگاه دلپذیر جامعه بشری بود با خوبیها و لذایذ متجلی میسازند، تصویری که معمولاً نیروی تخیل آن را در گذشتههای دوردست جستجو میکند.<ref>''Die Sage Dschemschid'', Vol.IV, Roth, (ZDMG,1980),p.33-417.</ref> ماکس مولر ویوسنت آسمان و سپیده دم را سرنیو و یمه را روز و خواهرش یمی را شب میداند.<ref>''Lectures on the Science of Language'', Vol.1, Max Muller, (second series,), P.481.</ref> بنا به نظر اِهنی که بررسی او دربارهٔ جمشید میتواند نمونهٔ بدی از روش اسطوره شناسان باشد، جمشید خدای خورشید روز و شب است که نام یمه به معنای توأمان از آن جهت است، و خواهرش یمی که او نیز یکی از دو توأمان است، ماه رو به افزایش و ماه رو به کاهش است.<ref>''Der Vediseche Mythus des Yama'',Ehni, (Strassb, 1890), P.58.</ref> آلفرد هیلبرانت میکوشد اثبات کند که یمه خدای ماه در دوران هندوایرانی
این تصور در مورد طبیعت یمه-یمه مورد تأیید لوسین شرمن هندشناس نیز قرار
در پسِ سنت ایرانی متأخرتر که جم را سومین یا چهارمین شاه (پس از هوشنگ و تهمورث یا پس از کیومرث، هوشنگ و تهمورث) میداند، در اوستا شکل ابتدایی تر از افسانه دیده میشود که بنابر آن، فرمانروایی جم به تنهایی نخستین هزارهٔ تاریخ بشر را
== بارگاه یا تخت جمشید ==
خط ۲۳۱:
در [[شاهنامه فردوسی]] آمدهاست: {{نقل قول|جمشید پادشاهی عادل و زیبارو بود که [[نوروز]] را بر پا داشت و هفتصد سال بر [[ایران]] پادشاهی کرد. اورنگ یا تخت شاهی او چنان بزرگ بود که [[دیو]]ان به دوش میکشیدند.}}
اگر چه نام ''[[تخت جمشید]]'' در واقع «پارسَه»<ref>[http://www.ancientsites.com/aw/Article/490353 Parsa - [Persepolis]]</ref> به معنای «شهر پارسیان»
== عجایب هفتگانهٔ جمشید ==
افسانهای دربارهٔ عجایب هفتگانهای که جمشید
عجایب هفتگانه عبارتند از:
خط ۲۴۶:
== رفتن فره ایزدی از جمشید و تاختن ضحاک بر ایران زمین ==
از آن پس جمشید به خودکامگی گرایید و [[فره ایزدی]] از او رخت بست و کار پادشاهی به نابسامانی رسید و ضحاکیان به ایران زمین تاختند. در یشت ۱۹ (بندهای۳۴–۳۸) با جزئیات بیشتری نقل میشود که چگونه خطای جم (دروغ) باعث شد که خورنَه را در سه نوبت از دست بدهد. خورنه تجلی ویژهٔ آتش است که بنا بر اعتقاد زرتشتیان، تاجدار قانونی قانونی را همراه میکند و از دست غاصب میگریزد، تا در دریای اساطیری وروکَشَه پنهان شود، همان گونه که اگر شاه قانونی به زندگی خلاف عدالت و قوانین ایزدی و اجتماعی بپردازد، فره از او جدا میگردد. فره در سه نوبت یا در سه قسمت از جم جدا شد، و هر بار فره یا بخش از فره به صورت پرندهٔ وارِغنَه گریخت. نخستین خورنه را ایزد مهر تیزگوشِ هزار هنر گرفت، دومی را [[فریدون|ثرَیتَونَه]]
اسطورهٔ از دست رفتن سه بارهٔ «خورنَه» را مشکل میتوان تفسیر کرد. وِسترگارد، همداستان با اندیشههای معمول زمان خود، آن را یک طبیعت گرایی نمادین
دارمستتر این دو توجیه را پیشنهاد میکند: یا سخن از سه فرهٔ متفاوت است؛ در این صورت منظور سه آتش جنگجویان ([[آذرگشنسب]])، موبدان ([[آذرفرنبغ]]) و کشاورزان ([[آذر برزینمهر]]) است که دومی را میثرَه (مهر)، اولی را کرساسپَه (گرشاسپ) و سومی را ثرَیتَونَه (فریدون) برگرفت، یا اینکه سخن از سه حرکت از یک فرهٔ واحد است، و بنابراین، ترتیب میثرَه- ثرَیتَونَه- کرساسپَه را باید ترتیبی تاریخی و مبتنی بر گاهشماری دانست.<ref>Darmesteter, Zand-Avesta,II,p625</ref>
خط ۲۶۵:
{{پایان شعر}}
در پایان نخستین هزارهٔ تاریخ بشر جم به دست دیوان که خدمتگزاران اژی دهاکَه بودند گرفتار شد و با ارهٔ هزار دندانهای دو نیم گردید،<ref>یشت ۱۹ بند 46، بندهش بزرگ، جاماسپ نامه</ref> کسی که جم را بنا به فرمان ضحاک یا به همدستی او اره کرد، سپیتُیورَه، در پهلوی سپیتُور یا سپیتُیور<ref>یشت 19 بند 46، بندهش فصل 31 بند 5، جاماسپ نامه</ref> بود که بنا بر بندهش<ref>بندهش، فصل 31 بند 3</ref> برادر طهمورث و جم بود، در حالی که در یشت ۱۹، او بیشتر چون دیو یا غولی ظاهر میشود. در دادِستان دینیگ<ref>دادِستان دینیگ، فصل 39 بند 18</ref>
پرسشی که ضحاک دربارهٔ اعضای انجمن
== جمشید در نوشتههای فارسی میانه ==
خط ۲۹۸:
== لقب جمشید نزد پادشاهان ایرانی ==
بسیاری از پادشاهان ایرانی حتی در دورههای پس از اسلام به خود لقب جمجاه، جمشید جاه و جم اقتدار میدادند. این القاب در میان شاهان [[دوره صفوی]] و [[دوره قاجار]]
== جمشید در ادبیات معاصر فارسی ==
|