حاجی میرزا آقاسی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
FreshmanBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز ←‏نامه حاجی به مسیو کلمباری: اصلاح فاصله مجازی با استفاده از AWB
FreshmanBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با استفاده از AWB
خط ۵۷:
یکی از این دیدگاه‌ها که تندترین نظر مخالف را نسبت به او دارد می‌گوید:
 
او «در فن حکومت ناشایسته و در عین حال بامبول زن و جاه طلب بود».<ref>امیرکبیر و ایران: ص ۱۹۳</ref> گفته‌اند که در مسائل مدنی، داخلی، روابط بین‌الملل و به ویژه ارتباط با بیگانگان برخورد بسیار ساده‌لوحانه‌ای داشت به طوری کهبه‌طوری‌که در کمال تعجب هر نامه‌ای را که به زیردستان خود می‌نوشت، یک نسخه را به سفارت‌های روس و انگلستان هم می‌فرستاد. در این باب، میرزا محمدتقی خان (امیرکبیر بعدی) که وزیرش بود بارها به او تذکر می‌داد اما او گوشش بدهکار نبود. «مسئله این است که حاجی اصلاً حوصلهٔ کار دیپلوماسی نداشت»<ref>امیرکبیر و ایران: ص ۱۳۰</ref> و در مقابل بیگانگان دچار مقداری حس خودکم‌بینی بود.
 
راستش اینکه بساط دولت حاجی (میرزا آقاسی) از پای بست ویران بود. کج اندیشی و غلط کاری‌هایش، دولت را ناتوان کرد. در بیشتر ولایات آشوب بر پا کرد. دستگاه مالیه را به کلی ور شکسته کرد. دشمنی بزرگان دولت با او حساب جدایی داشت. اگر چه او خودش آدم‌کش نبود، مدر حکومتش بر سنت ظلم می‌گشت و عمّال او بیداد می‌کردند. خاصه فوج خوی و ماکو که به پشتیبانی وی دلگرم بودند و «از برای روز بد آنهاآن‌ها را پیراهن خود می‌دانست»، انواع ستم و تعدی بر مردم روا می‌داشتند. حتی از شر آنان در خود دارالخلافه «غروب که می‌شد هیچ بچه و زنی جرأت بیرون شدن از خانه نداشت». مردم را راهی نبود که عرضحالی بکنند و اگر به «هیئت اجتماع می‌خواستند تظلمی کنند… به انواع و اقسام تهمت‌ها مبتلا می‌شدند. حاجی به جز فحش کار دیگر نداشت». این تدبیر بزرگ او بود در فن سیاست…<ref>فریدون آدمیت، مقالات تاریخی، انتشارات دماوند، تهران: ۱۳۶۲، چاپ دوم، برگ ۷۰</ref>
 
== نامه حاجی به مسیو کلمباری ==
خط ۶۵:
<blockquote>عالیجاه فرزند عزیز، نور چشم مکرم، مسیو کلمباری، مراسله شما را ملاحظه کردم. الحمدالله تعالی سلامت هستید، خوشحال شدم. اما بسیار تعجب کردم که شما جوان هوشیار عاقل دانا هستید و در دوستی هم مثل اهالی ایران سست نیستید، جماعت حضرات سفرا و اتباعشان از شما حرف پوشیده ندارند - چرا تحقیق نکردید و مرا مستحضر نساختید که منظور دولت‌ها در باب من چیست و چه خواهند گفت.
 
اولاً من رعیت دولت فخیمه روسیه هستم و ثانیاً در دولت علیّه ایران، نوکر و صاحب مواجب و وظیفه نبودم. اخلاصی به سلطان مبرور مغفور طاب ثره داشتم و ایشان با زور التفات و مرحمت مرا نگاه داشتند. معروف جمیع دولت‌ها بودم و صاحب نشان و حمایل آبی دولت فخیمهٔ روسیه… جناب جلالت مآب وزیر مختار دولت فخیمه روسیه نوشته داد که: جناب حاجی در حمایت دولت فخیمه روسیه است. احدی گوش نداد و هر چه توانستند کردند…<ref>فریدون آدمیت، مقالات تاریخی، انتشارات دماوند، تهران: ۱۳۶۲، چاپ دوم، برگهایبرگ‌های ۷۸ تا ۸۰</ref>
 
</blockquote>
خط ۷۹:
وی در ادامه می‌نویسد:
 
«بعد از قائم مقام، صدارت به حاج میرزا آقاسی رسید. او آدمی تندخو و به ظاهر صوفی منش بود. در زمان وی، امتیاز مشخص و عمده ایعمده‌ای به اروپاییان داده نشد و اصولاً قضاوت راجع به او، دشوار است؛ فقط تا این حد می‌توان گفت که وی نه مانند آقاخان نوری فردی خائن و وابسته بود و نه مانند قائم مقام و امیرکبیر نبوغ سیاسی فراوان داشت. از کارهای مهم دوران حاج میرزا آقاسی، اصلاح شبکه آبیاری و کندن قنات بوده که به هر حال نوعی اصلاح و آبادانی را برای ایران به همراه داشته‌است. یکی از عواملی که باعث می‌شود نتوان یک جانبه دربارهٔ محمدشاه و حاج میرزا آقاسی صریح قضاوت کرد، این است که ایرانی که به دست اینان افتاد، ایران بعد از ترکمنچای بود که به هر صورت دولتمردان را سخت در محظور و فشار نگه می‌داشته و قدرت و سرعت عمل سیاسی را از آنان سلب می‌کرده‌است.» روزنامه کیهان مورخه ۷ اسفند ۱۳۸۵
 
== منابع ==