حیدرخان عمواوغلی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
FreshmanBot (بحث | مشارکتها) جز ←قاتل حیدر خان: اصلاح فاصله مجازی با استفاده از AWB |
FreshmanBot (بحث | مشارکتها) جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با استفاده از AWB |
||
خط ۸۸:
با اختراع چراغ برق و ورود آن به ایران متولیان آستان قدس به فکر افتادند که برای تأمین روشنائی حرم از کارخانه چراغ برق استفاده کنند؛ بنابراین [[مظفرالدین شاه]] در هنگام بازگشت از سفر اول اروپا (۲۵ فروردین تا ۴ آذر ۱۲۷۹) سه روز در باکو ماند و دستوری برای خرید موتور برق برای حرم امام رضا در مشهد صادر کرد، چون در آن زمان بین مسلمانان مهندس چراغ برق بسیار کم بود، بنابراین مسلمانهای [[باکو]]، '''حیدرخان عمو اوغلی''' را معرفی کردند. به عقیده [[کسروی]]، حیدرخان چون تحصیلات مهندسی برق داشت، به دعوت رضایوف ([[حاج میرزا محمود میلانی]]) از بازرگانان [[تبریز]]، پس از خرید ماشین [[دویتز آ. گ.|اوتو دویتز]]<ref>Otto Deutz</ref> و لوازم چهارصد چراغ، بهسمت [[خراسان]] حرکت کرد و در حدود جمادیالاولی ۱۳۲۰ در کارگاه برق [[مشهد]] استخدام شد. حیدرخان عمواوغلی مدت ۱۵ ماه در مشهد مشغول به کار انداختن کارخانه برق حرم امام رضا و بالا خیابان بود.
در این زمان در مشهد نیرالدوله حکمرانی میکرد و [[سهام الملک]] [[متولی باشی]] آستان قدس بود، طبق تقریرات حیدرخان که میرزا [[ابراهیم منشی زاده]] نوشتهاست؛ «نیرالدوله
از مجموع تقریرات حیدرخان چنین ملاحظه میشود که رابطه وی بهواسطه دارا بودن روحیه و اندیشههای انقلابی، با متولی باشی حسنه نبوده، بهطوریکه روزی در اول شب، کسی به عجله وارد کارخانه شد و گفت: متولی باشی برای تماشای کارخانه میآید، بهتر است چراغ جلو بفرستید، حیدرخان اعتنائی به او نکرد و دستور داد دروازه کارخانه را نیز بستند و متولی باشی پس از نیم ساعت انتظار، وارد کارخانه شد. مقصود حیدرخان از این تحقیرات، به صرافت انداختن و حالی کردن به مردم بود که تکلیف و وظیفه شخصیت بشریت را درک نمایند([[تاریخ ارومیه-آرمین اسکندری]]).
سفاکیهای حاکم وقت خراسان نیز او را ناراحت میکرد. در بدو ورود، حیدرخان نیرالدوله یک نفر را بر دروازه شهر شقه نموده و هر شقه را در دو سوی دروازه شهر آویزان کرده بود. مردم این عمل حکمران را تحسین میکردند و
حیدرخان عمواوغلی مدت ۱۵ ماه در مشهد مشغول به کار انداختن کارخانه برق حرم و بالا خیابان بود. کارخانه برق در آن زمان با زغال سنگ کار میکرد و در کوچهای بهنام چراغ برق قرارداشت. در قاب چهارچوبهای که در ایوان طلای صحن کهنه نصب کرده بودند این شعر با خط درشت و نستعلیق و با نور برق روشن در شبها جلوه خاصی داشت.
خط ۱۱۰:
ملت ایران نه به شخص شما و نه به دولت شما مطلقاً اعتماد ندارد. شما باید از سلطنت استعفا داده کنار بروید و اعضا دولت شما بهطور صلح جویانه به خانههای خود بروند و در کمال آرامش در آنجا بمانند و جای خود را به مدافعان با غیرت و با اراده ملت بسپارند. شما خود را شاه شاهان ایران و سلطان مستبد مطلق العنان کشور میدانید؛ ولی من به شما اعلام میکنم که هرگز چنین کسی نبودهاید؛ فقط یک مفتخور پست کثیف، رشوه خوار، آلوده و خائن به ملت و کشور هستید. تلاش شما برای چیست؟ شما در هر ساعت و دقیقه آمادهاید تمام نعمات و موهبتها، منافع، حقوق و استقلال کشور و وطن را در قبال یک دانه عدس به بیگانگان بفروشید.
آیا غیر از این است؟ اقلاً یک کار خیر، یک اقدام
... در حال حاضر از نظر ملت، شما پستترین و منفورترین حیوان هستید و موجودی سقوط کرده. ملت نجب ایران بدون استثنا از شما متنفر است…<ref>منبع: رائین، اسماعیل، اسناد و خاطرههای حیدر خان عمواوغلی، چاپ اول، ۱۳۵۸، جلد دوم، برگهای ۱۹ و ۲۰</ref>
خط ۱۲۸:
با شروع [[جنبش جنگل]] با آنان تماس گرفت و در اردیبهشت ۱۳۰۰ ه. ش، پس از مذاکرات طولانی، امضای توافق بر سر همکاری جدید با [[میرزا کوچکخان]] را امکانپذیر ساخت. بر این اساس در دوره هفتماهه پایانی نهضت جنگل به یاران میرزا کوچکخان پیوست. وی اندیشهٔ اتحاد با میرزا را داشت و پس از توافق با میرزا برای جنگلیها پول و اسلحه فراهم کرد.
پس از اختلافات و کشمکشهایی که در جنبش جنگل پیشآمد حیدر خان در یکی از روستاهای [[گیلان]] محاصره و کشته شد. در یکی از جلسات یاران میرزا خبردار شدند توطئهای علیه آنان در شرف تکوین است و بنابراین به ملاسرا حمله کردند. حیدرخان از آنجا فرار کرده به پسیخان رفت.<ref>[http://tarikhirani.ir/Modules/files/Phtml/files.PrintVersion.Html.php?TypeId=50&filesId=509 حریق تفرقه بر هیزم نهضت]</ref> معینالرعایا، حیدرخان را به ایل آلیان فرستاد. افراد ایل وقتی از نابودی نهضت جنگل اطلاع حاصل نمودند، حیدرخان عمواوغلی
== قاتل حیدر خان ==
خط ۱۴۱:
</blockquote>
بر اساس اسناد به جای مانده تفنگچیان حسن خان خان کیش
== جستارهای وابسته ==
|