آراگورن: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
FreshmanBot (بحث | مشارکتها) جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با استفاده از AWB |
|||
خط ۱۰۴:
== تفاوت آراگورن در فیلم و داستان ارباب حلقهها ==
در فیلم سه گانهٔ [[ارباب حلقهها]] ساختهٔ [[پیتر جکسون]] یک تغییر بزرگ در شخصیّت آراگورن (با بازی [[ویگو مورتنسن]]) وجود دارد. در کتاب علّت اینکه چرا آراگورن برای رسیدن به پادشاهی به عنوان نواده ایزیلدور تلاش میکند کاملاً مشخص است و خود آراگورن نیز خواهان این امر است ولی در فیلم به گونهای نشان داده شده که آراگورن در ابتدا برای گرفتن تاج و تخت دچار شکّ و تردید است و میترسد پادشاه شود تا آنکه ناگهان در نیمه شبی لرد الروند از ریوندل به روهان میآید و از او میخواهد که پادشاهی را بپذیرد. همچنین دیگر تغییر اساسی این اقتباس حذف شخصیت کلیدی آرمیتاژ از فیلم است آرمیتاژ نوه دختری ایزیلدور و دختر عمه آراگورن است اما او تا نیمههای کتاب بازگشت پادشاهان از هویت واقعی خود بیاطلاع است او در یاران حلقه در مقابل بارامیر خود را آرمیتاژ دختر هیچکس معرفی کرد و زمانی که بارامیر به دلیل این پاسخ سربالا عصبانی شد و شمشیر کشید آرمیتاژ به شمشیر بارامیر نگاه کرد و باعث ذوب شدن تیغه شمشیر شد در این صحنه و ماجرای سپردن حلقه قدرت به فرودو متوجه میشویم که او یک جادوگر قدرتمند یک اژدها سوار و همچنین یک شمشیر زن بیهمتاست او نزد گندالف تعلیم جادوگری دیده و دلباخته آراگورن و همچنین عاشق لگولاس است او در کتاب قد بلند با چشمان طوسی موهای مشکی و پوست گندمی توصیف شده و در روحان با آراگورن عهد و پیمان نامزدی بسته بود اما وی زمانی که لگولاس را میبیند به او دل می بازد اما خود را از ابراز این عشق منع میکند در بخشی از کتاب می خوانیم که زمانی که آرمیتاژ در مهمانی می رقصد و آراگورن نیز در حال نگاه کردن به اوست و می خندد آراگورن به [[گندالف]] میگوید که او شاد است گندالف در پاسخ او میگوید که اما حیف که این شادی آنچنان پایدار نیست و سپس به لگولاس که در طرف دیگر تالار ایستاده اشاره میکند او بدون اینکه کسی متوجه باشد با شیفتگی به آرمیتاژ خیره شده و متن این فصل با جمله آراگورن خشکش میزند به پایان می رسد
آرمیتاژ در کتاب دو برج میمیرد زمانی که آراگورن زخمی شده بود و آنها در کوههای نزدیکی میناس تریث گیر افتاده بودن آرمیتاژ با جادویی خاص زخم آراگورن را به روی بدن خود منتقل میکند و قبل از مرگ گل سینه خود را در مشت آراگورن گذاشت آرمیتاژ در آغوش آراگورن جان میدهد و وقتی که آراگورن به قلعه برمیگردد پیکر بی جان آرمیتاژ را در بغل لگولاس میگذارد و به او میگوید او جانش را به من داد و اکنون دیگر جانی برای خودش باقی نمانده لگولاس به بالای کوهی میرود تیری را در چله کمان میگذارد و با چنان قدرتی تیر را از چله رها میکند که شاید آن تیر هیچ وقت از آسمان به زمین سقوط نکرد و سپس کمان خود را شکاند حضور بعدی آرمیتاژ در بازگشت پادشاهان است که در نبرد نهایی سوار ب اژدهای خود ظهور میکند اما تغییراتی در او به وجود آمده که میتوان به حضور یک دایره نقره فام ماه مانند که در زمان ناراحتی و درد بر پیشانی او نمایان میشود اشاره کرد و همینطور این تغییرات در رفتار او نیز وجود دارد بهطوریکه او که زمانی رفتاری بی غل و غش و پر جنب و جوش و تندخو و پسروار داشت و بهطور کلی آتشی مزاج بود حال به شخصیتی به همان شوخ طبعی و نشاط اما آرام و در عین حال بسیار قدرتمند بدل شده بود او زمان برگشت سوار بر اژدهای خود راساراموتی کمان تعمیر شده لگولاس را به دست او داد و سپس از اژدهای قرمز رنگ خود پیاده شد و به مرکز ارتش دشمن رفت در آنجا دستان خود را مشت و سپس با ضرب به زمین کوفت و دو هزار و پانصد اورک با گردنهای شکسته به زمین افتادند زمانی که برگشت در بهبوهه جنگ آراگورن از او در خواست ازدواج کرد اما او نپذیرفت زیرا می دانست با اینکه آراگورن واقعا عاشق اوست اما تقدیر او را ملکه گاندور قرار نداده او در پایان جنگ آراگورن را تنها گذاشت و با لگولاس به ریوندل رفت و زمانی که با لگولاس به ریوندل برگشت فهمید که آراگورن با الفی ازدواج کرده گل سینه خود را به شپ پرهای داد و او را مأمور کرد تا آن را به آراگورن برساند آراگورن در هنگام مرگ خود هنوز گل سینه آرمیتاژ را در مشت خود می فشرد == القاب و نامها ==
|