موریتس شلیک: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
FreshmanBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با استفاده از AWB
Rezabot (بحث | مشارکت‌ها)
جز ربات ردهٔ همسنگ (۳۰.۱) +نشانی+مرتب+تمیز (۱۴.۹ core): + رده:ترورشدگان اهل آلمان
خط ۲۶:
 
== اندیشه ==
شلیک نزد [[ماکس پلانک]] تحصیل کرده بود و به عنوان مفسر [[نظریه نسبیت]] [[اینشتین]]، شناخته می‌شد. اما آنچه او را از [[ارنست ماخ]] متمایز می‌ساخت، علاقه‌اش به مسائل کلاسیک فلسفه بود.[http://elmna.com/2017/03/29/%D9%82%D8%AA%D9%84قتل-%D9%85%D9%88%D8%B1%DB%8C%D8%AA%D8%B3موریتس-%D8%B4%D9%84%DB%8C%DA%A9شلیک-%D9%85%D8%A7%D8%AC%D8%B1%D8%A7%DB%8Cماجرای-%D8%AD%D9%84%D9%82%D9%87حلقه-%D9%88%DB%8C%D9%86وین/]
 
او در ''اهمیت فلسفی اصل نسبیت'' ادعا کرد که نه پوزیتیویسم [[ماخ]] و نه فلسفه نوکانتی [[کاسیرر]] نمی‌توانند حق نظریه نسبیت را ادا کنند و در نتیجه هر دو باید طرد شوند.
خط ۳۵:
موریتس شلیک استاد کرسی فلسفهٔ علوم استقرایی بود و طبق معمول زمانی که می‌خواست به سمت کلاس درس برود، یک دانشجوی پیشین دکترا به نام یوهان هانس نلبوک در روی پله‌ها انتظار او را می‌کشید. نلبوک تاکنون دو بار به خاطر تهدید کردن شلیک به بیمارستان روانی فرستاده شده بود و طبق تشخیص پزشکان، پارانویای اسکیزوفرنی (بدگمانی ناشی از روان گسیختگی) داشت. اشتغال ذهنی او با استاد راهنمای پیشین اش تا اندازه‌ای هم تقصیر شاگرد دیگری، سیلویا بوروویکا {{lang-de|Sylvia Borowicka}} بود که نلبوک به دام عشق اش افتاده بود. دختر به نلبوک گفته بود که عاشق پروفسور علوم استقرایی است که این به نظر نلبوک خطایی غیرقابل فهم می‌نمود. در تصورات جنون‌آمیز نلبوک این دو با هم رابطه داشتند. . چون در نتیجهٔ شکایت شلیک گرفتار بیمارستان روانی شده بود پس به فکر تلافی افتاد. شلیک به پلیس هم خبر دادو حتی محافظ شخصی گرفت؛ ولی پس از مدتی وقتی تهدیدها جامهٔ عمل نپوشید قرار شد محافظت قطع شود و شلیک از تماس با پلیس درست کشید.
 
او به یکی از همکارانش گفته بود: ترسیدم کم کم فکر کنند این منم که دیوانه ام![http://elmna.com/2017/03/29/%D9%82%D8%AA%D9%84قتل-%D9%85%D9%88%D8%B1%DB%8C%D8%AA%D8%B3موریتس-%D8%B4%D9%84%DB%8C%DA%A9شلیک-%D9%85%D8%A7%D8%AC%D8%B1%D8%A7%DB%8Cماجرای-%D8%AD%D9%84%D9%82%D9%87حلقه-%D9%88%DB%8C%D9%86وین/]
 
در ساعت نه و ربع بامداد پروفسور شلیک به پاگرد نیمهٔ پلکان اتاق‌های تدریس فلسفه رسید. نلبوک تپانچه اتوماتیکش را درآورد و چهاربار از فاصلهٔ کوتاه شّلیک کرد. گلوله چهارم که به پای شلیک خورد زائد بود: گلوله سوم شکم و روده بزرگ او را دریده بود و دو گلوله نخست قلبش را سوراخ کرده بودند. پروفسور دکتر موریتس اشلیک در دم جان سپرد. لوح یادبودی برنجی امروزه در آن نقطه نصب است. [http://www.hupaa.com/page.php?id=20120116073542014]]]
خط ۵۶:
[[رده:اهالی برلین]]
[[رده:بی‌خدایان اهل آلمان]]
[[رده:ترورشدگان اهل آلمان]]
[[رده:چرخش زبان‌شناختی]]
[[رده:حلقه وین]]