دربارهٔ او و هم چنین سبب نام گذارینامگذاری او به ذوالکفل، اختلاف زیادی وجود دارد. ذوالکفل پیغمبر نبود، بلکه مرد صالحی بود که از طرف یکی از پیغمبران مأمور شد که روزها را روزه بدارد و شبها را به بیداری و شب زنده داری بگذراند، خشم نکند و به حق عمل نماید و چون به وعده خود عمل کرد، از این رو خدای تعالی نامش را در ردیف پیمبران در قرآن کریم ذکر فرمود. طبرسی از ابوموسی، قتاده و مجاهد نقل کرده که گفتهاند:او پیغمبر بود اسمش ذوالکفل. ابنعباس گفتهاست که او الیاس پیغمبر بود، ولی جبائی گفته که او یکی از پیغمبران الهی بود که چون ثواب اعمال او دوچندان بود، بدین سبب ذوالکفل نامیده شد.<ref>تفسیر مجمع البیان، ج ۷، ص ۱۰۷</ref> برخی گویند: وی سیع بن اخطوب بوده و این سیع، غیر از آن یسع است که اگر توبه کند، داخل بهشت گردد و در اینباره نامهای هم نوشت و به او داد و همین سبب شد که پادشاه مزبور که نامش کنعان بود، توبه کند. بیضاوی در تفسیر خود ذوالکفل را الیاس پیغمبر دانسته و از برخی نقل کردهاند که یوشع بودهاست و در روایت دیگر هم نقل شده که ذوالکفل زکریای پیغمبر بودهاست.
به هر حال در اینکه چرا او «ذا الکفل» نامیده شده، با توجه به اینکه «کفل» هم به معنی نصیب آمده و هم به معنی کفالت و عهدهداری، احتمالات مختلفی دادهاند:
گاه گفتهاند: چون خداوند نصیب وافری از ثواب و رحمتش به او مرحمت فرمود «ذا الکفل» یعنی «صاحب بهره وافی» نامیده شد.<ref>دهخدا، لغتنامه ذیل واژه ذوالکفل</ref>
و گاه گفتهاند چون تعهد کرده بود که شبها را به عبادت برخیزد، و روزها را روزه دارد، و هنگام قضاوت هرگز خشم نگیرد، و بر سر این عهد و پیمان باقیماند این لقب به او داده شد؛ و گاه گفتهاند چون گروهی از انبیاء بنی اسرائیل را کفالت کرد و جان آنهاآنها را در برابر پادشاه جبار زمان حفظ نمود او را به این اسم نامیدند. همچنین امام محمد غزالی در کیمیای سعادت اشاره کردهاست که چون ایشان وعده داد که اگر کسی خشمش را فروخورد، با ایشان در بهشت باشد، و او کفیل بهشت ایشان باشد، بدین نام خوانده شد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=کیمیای سعادت|نام خانوادگی=غزالی|نام=ابوحامد|ناشر=شرکت انتشارات علمی و فرهنگی|سال=1383|شابک=|مکان=تهران|صفحات=109}}</ref> به هر حال همین مقدار از زندگی او که امروز در دست ماست دلیلی بر استقامت او در طریق اطاعت و بندگی خدا و مقاومت در برابر جباران است و سرمشقی است برای امروز و فردای ما، هر چند دربارهٔ جزئیات زندگی آنهاآنها بر اثر بعد زمان نمیتوان قضاوت دقیقی کرد.