محمدرضا سعادتی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جز ←‏جایگزینی با [[وپ:اشتباه|اشتباه‌یاب]]: فیسینکو⟸فنسینکو، مجاهدین⟸سازمان مجاهدین خلق ایران|مجاهدین
FreshmanBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با استفاده از AWB
خط ۷۴:
 
== زندگی ==
سیدمحمدرضا سعادتی در سال ۱۳۲۳ در [[شیراز]] متولد شد، در خانواده‌ای به سرپرستی پدرش سیدعلی سعادتی که روحانی کم‌بضاعتی بود. محمدرضا پس از طی تحصیلات ابتدایی و متوسطه در سال ۱۳۴۱ با رتبه ۲ و بورسیه دولتی در [[دانشکده فنی دانشگاه تهران]] پذیرفته و در سال ۱۳۴۵ در رشته مهندسی برق فارغ‌التحصیل شد. او در دوران سربازی به عنوان سپاه ترویج آبادانی و مسکن در [[ایلام]] مشغول کار شد و پس از پایان خدمت وظیفه در سال ۱۳۴۷ به استخدام [[کارخانه ذوب آهن اصفهان]] درآمد. یکسال بعد سعادتی به دایره مهندسی ستاد [[نیروی هوایی]] منتقل شد و دو سال و نیم در آن مرکز به کار پرداخت. همزمانهم‌زمان با کمک برادران جلال‌زاده، شرکتی تحت عنوان [[نولکو]] را به ثبت رساند و از طریق جلال‌زاده‌ها با [[مهدی رضایی]] آشنا شد و به عنوان سمپات به همکاری با سازمان مجاهدین خلق پرداخت.
سعادتی یکی از کسانی بود که از ضربه شهریور ۱۳۵۰ ساواک به سازمان مجاهدین که منجر به دستگیری گروه کثیری از نیروهای این گروه شد جان به در برد، اما در اردیبهشت ۱۳۵۱ به دنبال دستگیری [[مهدی رضایی]]، سعادتی نیز به همراه همسرش [[ناهید جلال‌زاده]] دستگیر شدند. سعادتی در دادگاه به حبس ابد محکوم شد و در زندان به گروه [[مسعود رجوی]] پیوست.
 
== واکنشهاواکنش‌ها به دستگیری ==
[[پرونده:Saadati-5415.jpg|جایگزین=محمدرضا سعادتی|بندانگشتی|سید محمدرضا سعادتی]]
سران سازمان در اولین واکنش به دستگیری سعادتی نزد آیت‌الله خمینی رفتند. در این دیدار که در قم انجام شد، [[مسعود رجوی]]، [[موسی خیابانی]] و تنی چند از اعضای سازمان حضور داشتند. روزنامه کیهان تیتر بزرگی از صفحه اول شنبه ۸ اردیبهشت را به این دیدار اختصاص داد.
خط ۸۸:
 
== حاشیه‌های پرونده در سالهای بعد ==
[[عبدالکریم لاهیجی]] حقوقدان و وکیل مدافع سعادتی، ۳۱ بعد در مصاحبه ایمصاحبه‌ای با رادیو فردا گفت: «وقتی که [[محمد رضا سعادتی]] دستگیر شد من برای شرکت در کنفرانسی در اروپا بودم. از طریق روزنامه‌ها مطلع شدم که [[سازمان مجاهدین خلق]] از من تقاضا کرده که وکالت [[محمد رضا سعادتی]] را در این پرونده بپذیرم. وقتی که به [[تهران]] برگشتم [[سید محمود طالقانی|آیت‌الله طالقانی]] هم (که من وکیل وی در زمان شاه بودم) در منزلش به من گفت تو وکالت سعادتی را بپذیر چون این یک اختلاف سیاسی بین [[جمهوری اسلامی]] و [[سازمان مجاهدین خلق]] است و سعادتی قربانی این اختلاف سیاسی است.» وی می‌افزاید: «در ملاقات‌هایی هم که من با سعادتی می‌کردم اون به‌طور کلی این اتهام جاسوسی را رد می‌کرد و می‌گفت کسی که خودش را به اسم خبرنگار به سعادتی معرفی کرده و می‌خواسته یک مقدار اطلاعات به آنهاآن‌ها بدهد در ارتباط با به قول خودشون مأموران [[سیا]] در ایران و به این اعتبار سعادتی از طرف رهبری سازمان مجاهدین مأموریت پیدا می‌کند با این خبرنگار روس تماس بگیرد و هیچگونه اطلاعاتی هم تا زمان رد و بدل نشده بود. من هرگز نتوانستم پرونده سعادتی را ببینم. چه در زمان دادستانی آذری قمی و چه در زمان دادستانی [[اسدالله لاجوردی]] هر بار که رجوع می‌کردم همیشه بهانه می‌آوردند و مانع از این می‌شدند که من پرونده را بخوانم و بالاخره هم من بر اساس صحبت‌هایی که با سعادتی کردم یا مسائلی که در روزنامه‌ها بود، مدافعات خود را تنظیم کردم و به دادگاه فرستادم. من از طریق یکی از دوستانم که اون موقع سفیر [[الجزایر]] در ایران بود و آن موقع به دلیل میانجی گری و امضای قرارداد الجزایر بین [[ایران]] و [[آمریکا]] در پرونده گروگان‌ها قدرت زیادی داشت ،(اقدام کردم) و با تلاش‌ها و کوشش‌هایی که اون کرد و گفتگوهایی که با [[سید محمد حسینی بهشتی]] رئیس [[دیوان عالی کشور]] و بالاترین مقام قضایی وقت [[جمهوری اسلامی]] داشت، بهشتی را متقاعد کرده بود که به هر حال این‌طور به جنگ سیاسی علنی با رهبری مجاهدین نروند و سعادتی را به ۱۰ سال زندان محکوم کردند ولی در سال بعد (۱۳۶۰) و پس از ماجرای انفجار [[حزب جمهوری اسلامی]] و در روزهایی که متأسفانه هر روز ۳۰–۴۰ نفر را در [[زندان اوین]] اعدام می‌کردند،
[[اسدالله لاجوردی]] که کینه شخصی با [[سازمان مجاهدین خلق ایران|مجاهدین]] و سعادتی داشت، بعد از ترور [[محمد کچویی]] رئیس [[زندان اوین]]، برای [[محمد رضا سعادتی]] پرونده مجددی درست کرد و به اتهام اینکه سعادتی در این ترور دست داشته، وی را محاکمه و اعدام کردند.»[https://www.radiofarda.com/amp/2222953.html]