اکسپرسیونیسم آلمان: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جز ارجاع اشتباه با استفاده از AWB
FreshmanBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با استفاده از AWB
خط ۱:
'''اکسپرسیونیسم آلمان''' (به [[زبان انگلیسی|انگلیسی]]: German Expressionism) جنبشی در [[سینمای آلمان]] بود که در سال‌های پس از [[جنگ جهانی اول]]، رشد و گسترش یافت. فیلمی که این جنبش را به راه انداخت [[مطب دکتر کالیگاری]] اثر کارگردان [[اتریش]]ی [[رابرت وینه]] بود.<ref name="مفاهیم کلیدی در مطالعات سینمایی">{{یادکرد کتاب | نام خانوادگی =هیوارد | نام =سوزان | پیوند نویسنده =سوزان هیوارد | عنوان =مفاهیم کلیدی در مطالعات سینمایی | ترجمه =فتاح محمدی | سال =1388 | ناشر =نشر هزارهٔ سوم | شابک =978-964-93117-0-8}}</ref> اغراق در نمایش اشیاء، دقت به جزییات صحنه، تاکیدتأکید بر تقارن، تضاد و پرهیز از پرداختن به جزییات واقعیت روایی از بارز ترینبارزترین ویژگی‌های فرمال این جنبش سینمایی است. [[زیگفرید کراکائر]] نظریه‌پرداز سینمایی در کتاب [[از کالیگاری تا هیتلر: تاریخ روانشناسانهٔ سینمای آلمان]]، در تحلیل محتوای سینمای آلمان، گرایش‌های اجتماعی و روانی حاکم بر آلمان در سال‌های بین [[جنگ جهانی اول]] تا [[جنگ جهانی دوم]] (۱۹۱۸–۱۹۳۳) را بررسی می‌کند و بر پایه اقبال عمومی به فیلم‌های پرفروش و تحلیل مضمون‌های این فیلم‌ها، اطلاعاتی از جامعه آلمانی قبل از هیتلر به دست می‌دهد و معتقد است می‌شد ظهور یک دیکتاتور را در آلمان پیش‌بینی کرد.
 
[[پرونده:CABINETOFDRCALIGARI-poster.jpg|بندانگشتی|چپ|250px|پوستر فیلم [[مطب دکتر کالیگاری]] اثر [[رابرت وینه]](۱۹۲۰)]]
خط ۵:
== زمینه پیدایش و گسترش ==
=== زمینه هنری ===
اصطلاح اکسپرسیونیسم {{انگلیسی|Expressionism}} که در زبان‌های انگلیسی و فرانسه به کار می‌رود، اصلاً از اصطلاح آلمانی آن {{آلمانی|Expressionismus}} ماخوذ گردیده، زیرا این مکتب در آلمان در ارتباط با هنر [[نقاشی]] ظاهر شده و سپس وارد مقولهٔ [[ادبیات]] و [[سینما]] گردیده است.<ref>{{یادکرد کتاب | نام خانوادگی =ناظرزاده کرمانی | نام =فرهاد | پیوند نویسنده =فرهاد ناظرزاده کرمانی | عنوان =گزاره گرایی در ادبیات نمایشی | سال =1377 | ناشر =سروش | شابک =964-435-265-3}}</ref> تولد اکسپرسونیسم در نقاشی (حدود سال ۱۹۰۵) در آلمان رخ داد و هواداران آن می‌کوشیدند از بازنمایی واقع گرایانهٔ واقعیت‌های خارجی خودداری کرده و به جای آن تصورات و ذهنیات شخصی خود را از جهان جلوه دهند.<ref>{{یادکرد کتاب| نام خانوادگی = Cuddon| نام = J.A| عنوان = A Dictionary of Literary Terms | سال = 1977}}</ref> در نقاشی اکسپرسیونیسم با فعالیت‌های دو گروه بالید. [[گروه پل]] در سال ۱۹۰۶ تشکیل شد و اعضایش را [[ارنست لودویگ کیرشنر]] و [[اریش هکل]] تشکیل داده بودند. بعدها در سال ۱۹۱۱ گروه [[سوارکار آبی]] تاسیستأسیس شد؛ [[فرانتز مارک]] و [[واسیلی کاندینسکی]] از حامیان این گروه بودند. دیگر هنرمندان شهیر اکسپرسیونیستی [[اسکار کوکوشکا]] و [[لیونل فینینگر]] بودند.<ref name="تاریخ سینما">{{یادکرد کتاب | نام خانوادگی =بوردول | نام =دیوید | پیوند نویسنده =دیوید بوردول| نام خانوادگی۲ = تامپسن | نام۲ = کریستین| عنوان =تاریخ سینما | ترجمه =روبرت صافاریان | سال =1388 | ناشر =مرکز | شابک =978-964-305-943-9}}</ref>
 
=== زمینه‌های اقتصادی و سیاسی ===
خط ۱۳:
== مولفه‌های سبکی ==
=== طراحی صحنه و دکور ===
فیلم‌های اکسپرسیونیستی آلمانی به میزان غیرعادی بر [[ترکیب بندی]] تصویری تک تک [[نما (سینما)|نماها]] تاکیدتأکید می‌کنند. [[هرمان وارم]] (که روی دکورهای [[مطب دکتر کالیگاری]] و دیگر فیلم‌های اکسپرسیونیستی کار کرده بود) در سال ۱۹۲۶ به این اعتقاد رسیده بود که «تصویر سینمایی باید به یکی از هنرهای گرافیک تبدیل شود.»<ref>{{یادکرد کتاب | نام خانوادگی =کورتز | نام =رودلف | عنوان =اکسپرسیونیسم و فیلم}}</ref> در فیلم‌های کلاسیک موجود انسانی مهمترین عنصر بیانی است و [[دکور]]ها، لباس‌ها و نور در مقایسه با بازیگران حالت فرعی دارند. در فیلم‌های اکسپرسیونیستی، حالت بیانگر مرتبط با عنصر انسانی به همه وجوه [[میزانسن]] تسری پیدا می‌کند. دکور نه تنها به عنوان یک عنصر زنده عمل می‌کرد، بلکه بدن بازیگر نیز به یک عنصر دیداری بدل می‌شد. فیلم‌های اکسپرسیونیستی برای ترکیب دکور، لباس، آدم‌ها و نور تکنیک‌های گوناگونی به کار می‌بردند. استفاده از سطوح استیلیزه، تقارن، از ریخت افتادگی، اغراق و همنشینی شکل‌های همانند از این جمله‌اند؛ سطوح استیلیزه کمک می‌کردند عناصر ناهمگون درون میزانسن همانند به نظر بیایند. تقارن راهی بود برای ترکیب بازیگران، لباس‌ها و دکور با هدف تاکیدتأکید بر ترکیب بندی کلی تصویر و شاید آشکارترین و غالب ترینغالب‌ترین خصوصیت اکسپرسیونیسم استفاده آن از ریخت افتادگی و اغراق باشد.<ref name="تاریخ سینما"/>
 
=== بازیگری ===
خط ۱۹:
 
=== نورپردازی ===
بیشتر اوقات در فیلم‌های اکسپرسیونیستی از [[نورپردازی]] ساده اما با کانتراست زیاد زوایای تیز و تاریکی و روشنی زیاد استفاده می‌شد و با روشن کردن صحنه به صورت تخت و هموار، بر پیوند آدم‌ها و دکور تاکیدتأکید می‌شود. در برخی از موارد از سایه‌های زیاد و تاریک اما با زوایای تیز (به خلاف نورپردازی رامبراندی) برای از ریخت انداختن افزون تر اشیا و آدم‌ها استفاده می‌شود.<ref name="تاریخ سینما"/> سینمای اکسپرسیونیسم آلمان با شیوهٔ نورپردازی اش تاثیرتأثیر مهمی بر [[آوانگارد]]یسم متقدم سینمایی نهاد.<ref name="مفاهیم کلیدی در مطالعات سینمایی"/>
 
=== سایر مولفه‌ها ===
خط ۲۵:
 
== مولفه‌های تماتیک ==
محتوا و مضمون بیشتر این فیلم‌ها به ویژگی‌های روانی انسان باز می‌گردد و به نوعی، آغاز پرداخت روان کاوانه شخصیت‌ها در سینما به شماربه‌شمار می‌آید. اما مایه اصلی روایت در سینمای اکسپرسیونیستی، عدم قطعیت است. قطعیت، با پرداختی ذهنی که به داستان وجود دارد، به چالش کشیده می‌شود و زمینه برای برداشت‌های ذهنی متفاوت از ماجرا باز می‌ماند.<ref name="اصول نقد فیلم">{{یادکرد کتاب | نام خانوادگی =کازبیه | نام =آلن | پیوند نویسنده =آلن کازبیه| نام خانوادگی۲ = دونیتو | نام۲ = دنیس| نام خانوادگی3 = هرمن | نام3 = ویلیام| عنوان =اصول نقد فیلم | ترجمه =جمال حاج آقا محمد | سال =1360 | ناشر =پای ژه}}</ref> به روایتی می‌توان گفت "موضوع فیلم‌ها به یک نسبت [[سورئال]] و [[گوتیک]] بود و به کنش‌ها و واقعیت‌های غیرطبیعی می‌پرداخت. فیلم‌ها بازتاب ذهنیت و اغلب دنیای دیوانهٔ یک کاراکتر بر روی پرده بودند.<ref name="مفاهیم کلیدی در مطالعات سینمایی"/> روایت‌ها در گذشته و مکان‌های عجیب و غریب رخ می‌داد و عناصر داستانی تخیلی و وحشتناک در فیلم‌های اکسپرسیونیستی وجود داشت.
 
بی‌اعتمادی به واقعیت ظاهری و گریز از عینیت، تقدیر گرایی و رجوع به [[ناخودآگاه]] روان انسان‌ها، از اصلی تریناصلی‌ترین ویژگی‌های روایی و مفهومی این آثار است و به جای توصیف واقعیت، این فیلم‌ها به تصویر خیال می‌پردازند. تاکیدتأکید بر تم [[از خود بیگانگی]] در بسیاری از کارهای برجسته این جنبش و همچنین سیر تقدیرگرایانه وقایع، دو عنصر دیگر محتوایی و تماتیک در این آثار هستند.<ref name="اصول نقد فیلم"/>
 
منتقدانی از نسل‌های مختلف کوشیده‌اند تا خوانش‌های مختلفی از این جنبش ارائه کنند. برخی آن را بازتابی از روحیهٔ آلمانی در شرف جنون دانسته‌اند که دل‌مشغول مرگ است و آمادهٔ استقبال از فاشیسم. اما واقع بینانه تر این است که بگوییم این فیلم‌ها مظهر میل به گریز از واقعیت هولناک بحران اقتصادی و تورم و حتی گریز به بطن وحشت هستند.<ref name="مفاهیم کلیدی در مطالعات سینمایی"/>
خط ۳۵:
اوج فیلم‌های اکسپرسیونیستی سال‌های ۱۹۲۰ تا ۱۹۲۴ بود. در آخرین سال نهضت تنها دو فیلم تولید شد که هر دو از تولیدات [[شرکت فیلم‌سازی اونیورسوم|اوفا]] بودند: [[فاوست (فیلم ۱۹۲۶)|فاوست]] ساخته [[فریدریش ویلهلم مورنائو]] و [[متروپولیس (فیلم ۱۹۲۷)|متروپولیس]] به کارگردانی [[فریتس لانگ]]. نمایش فیلم دوم در ژانویه ۱۹۲۷ نقطه پایان جنبش اکسپرسیونیسم در سینمای آلمان بود. دو عامل مهم که به سقوط اکسپرسیونیسم کمک کردند یکی بودجه عظیم فیلم‌های اخیر بود و دیگری عزیمت فیلم سازان اکسپرسیونیست به [[هالیوود]].<ref name="تاریخ سینما"/>
 
دلیل دیگری که می‌توان برای سقوط جنبش اکسپرسیونیستی در سینمای آلمان ذکر کرد، تغییر جو فرهنگی غالب کشور بود. بیشتر تاریخ نگاران هنر تاریخ پایان اکسپرسیونیسم در نقاشی را حول و حوش سال ۱۹۲۴ می‌دانند. این سبک که حدود یک دهه و نیم متداول بود به تدریج در هنرها و طراحی عامه پسند تحلیل رفت و دیگر آشناتر از آن بود که بتواند تاثیریتأثیری بر هنرمندان [[آوانگارد]] داشته باشد. بسیاری از هنرمندان از عاطفه گرایی کج و معوج اکسپرسیونیسم روی برگرداندند و به سمت واقع گرایی و انتقاد اجتماعی سرد رفتند. البته این خصوصیت به اندازه کافی خاص نبود که بتواند جنبش متحدی را تشکیل دهند، اما از این گرایش‌ها به طوربه‌طور خلاصه به عنوان عینیت گرایی نو یاد می‌شد.<ref name="تاریخ سینما"/>
 
== تاثیرتأثیر بر تاریخ سینما ==
فیلم‌های اکسپرسیونیستی میراث مهمی به یادگار گذاشتند که صرفاً در خود این فیلم‌ها خلاصه نمی‌شود، بلکه شامل تاثیریتأثیری است که، به خصوص از باب سبک، بر [[ژانر وحشت|فیلم وحشت]] و [[فیلم نوار]] نهادند.<ref name="مفاهیم کلیدی در مطالعات سینمایی"/> سبک اکسپرسیونیست آلمان و به خصوص جلوه‌های اعوجاجی آن که از طریق نورپردازی، صحنه آرایی و استفاده از سایه‌ها ایجاد می‌شد آشوب درونی و از خودبیگانگی همواره همراه فیلم نوار را بازتاب می‌داد. با این حال این رویدادهای سیاسی بود که این بده بستان را تکمیل کرد. در اواخر دهه ۱۹۳۰ و اوایل دهه ۱۹۴۰ به موازات افزایش تهدید [[جنگ جهانی دوم|جنگ]] و تداوم برنامه‌های ضد سامی، شمار چشمگیری از فیلمسازان و تکنسین‌های اروپایی به آمریکا، بخصوص [[هالیوود]] گریختند. بزرگترین تاثیرتأثیر را فیلمسازان مهاجری بر جای نهادند که در آلمان کار کرده بودند و به نوعی با اکسپرسیونیسم آلمان همبستگی داشتند. [[فریتس لانگ]]، [[ژوزف فون اشترنبرگ]]، [[بیلی وایلدر]]، [[ریچارد سیودرمارک]]، [[اتو پره مینجر]]، [[داگلاس سرک]] و [[ماکس افولس]] تنها معروف ترینمعروف‌ترین نام‌ها هستند.<ref name="مفاهیم کلیدی در مطالعات سینمایی"/>
 
از نگاهی دیگر از نظر برخی منتقدان، فیلم‌های تخیلی و ترسناک دهه‌های بعدی سینما و درام‌های روان شناختی، به نوعی تاثیرتأثیر گرفته از این جنبش سینمایی هستند. کارگردانانی مانند [[ریدلی اسکات]] و [[تیم برتون]] را تحت تاثیرتأثیر این سنت سینمایی می‌دانند. همچنین [[آلن رنه]] در فیلم [[سال گذشته در مارین باد]] و [[باب رافلسون]] در [[پنج قطعه آسان]] نیز از این جنبش سینمایی تاثیرتأثیر گرفته‌اند.<ref>{{یادکرد کتاب| نام خانوادگی = Dickos| نام = Andrew| عنوان =Street with No Name: A History of the Classic Film Noir | سال = 2002 | شابک = 0-8131-2243-0}}</ref> [[هیچکاک]] که در دهه بیست در یکی از استودیوهای فیلمسازی آلمانی به عنوان [[دستیار کارگردان]] مشغول به کار بود نیز از این جنبش سینمایی تاثیرتأثیر گرفته و نمونه این تاثیرتأثیر را می‌توان در پرداخت شخصیت نورمن در فیلم [[روانی (فیلم)|روانی]] دید.<ref>{{یادکرد کتاب| نام خانوادگی = BBC Television| عنوان = Paul Merton Looks at Alfred Hitchcock | سال = 2009}}</ref>
 
== وقایع نگاری سینمای اکسپرسیونیستی آلمان ==