رابیندرانات تاگور: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
Majidhenry (بحث | مشارکتها) جز ←جایگزینی با [[وپ:اشتباه|اشتباهیاب]]: ازآثار⟸از آثار، سمیناربینالمللی⟸سمینار بینالمللی، هنددر⟸هند در |
|||
خط ۲:
| نام = رابیندرانات تاگور
| تصویر = Rabindranath Tagore in 1909.jpg|200px
| توضیح تصویر =
| نام اصلی =
| زمینه فعالیت =
| ملیت = {{flagicon|India}} [[هند]]ی
| تاریخ تولد = {{تولد|۱۸۶۱|۵|۷}}
| محل تولد = [[کلکته]]، [[راج انگلیس]]
| والدین = دبندرانات و سارادادیوی
| تاریخ مرگ = {{مرگ و سن|۱۹۴۱|۸|۷|۱۸۶۱|۵|۷}}
| محل مرگ = [[کلکته]]، [[راج انگلیس]]
| محل زندگی = [[کلکته]]
| مختصات محل زندگی =
| مدفن =
|در زمان حکومت =
خط ۲۰:
|بنیانگذار =
| پیشه = [[شاعر]]، [[رماننویس]]، [[نمایشنامهنویس]]، [[مقالهنویس]]، [[موسیقیدان]]، [[نقاش]]
| سالهای نویسندگی =
|سبک نوشتاری =
|کتابها = [[گیتانجالی]]
خط ۲۸:
|دیوان اشعار =
|تخلص =
|فیلم (های) ساخته بر اساس اثر(ها)=
| همسر = '''مرینالینی'''
| شریک زندگی =
| فرزندان = '''۳ دختر'''
* مادوریلاتا Madhurilata
* رنوکا Renuka درگذشته به سال [[۱۹۰۳ (میلادی)|۱۹۰۳]]
* میرا Mira{{سخ}}
'''۲ پسر'''
* راتیندرانات Rathindranath (یا راتیRathi)
* سامیندرا یا سامیندرانات Samindra درگذشته به سال [[۱۹۰۵ (میلادی)|۱۹۰۵]]
|تحصیلات =
|دانشگاه =
|حوزه =
|شاگرد =
|استاد =
|علت شهرت =
| تأثیرگذاشته بر =
| تأثیرپذیرفته از =
|
| imdb_id =
| جوایز اسکار =
| جوایز آفی =
| جایزه اریل =
| جوایز بافتا =
| جوایز سزار =
| جوایز امی =
| filmfareawards =
| جوایز جمینای =
| جوایز گوی طلایی =
| جوایز تمشک طلایی =
| جوایز گویا =
| جوایز گرمی =
| جوایز ایفتا =
| جوایز لورنس الیور =
| naacpimageawards =
| جوایز فیلم ملی =
| جوایز ساگه =
| جوایز تونی =
| جوایز = [[پرونده:Nobel Prize.png|25px]] [[جایزه ادبی نوبل]] (۱۹۱۳)
خط ۷۰:
|امضا = Rabindranath Tagore Signature.svg
}}
'''رابیندرانات تاگور''' {{به بنگالی|রবীন্দ্রনাথ ঠাকুর}} (زاده [[۷ مه]] [[۱۸۶۱ (میلادی)|۱۸۶۱]]، درگذشته [[۷ اوت]] [[۱۹۴۱ (میلادی)|۱۹۴۱]]) [[شاعر]]، [[فیلسوف]]، [[موسیقیدان]] و چهرهپرداز اهل [[بنگال]] [[هند]] بود. نامآوریش بیشتر از برای شاعری اوست. وی نخستین [[آسیا]]یی برنده [[جایزه نوبل]] بود. پدرش دبندرانات (مهاریشی) و مادرش سارادادیوی نام داشت. پدر تاگور غزلهای حافظ را از
رابیندرانات تاگور بزرگترین شاعر [[بنگال|ایالت بنگال]] است، که به دو [[زبان هندی]] و [[زبان بنگالی|بنگالی]] شعر میسرود و اشعار خود را به [[زبان انگلیسی|انگلیسی]] نیز ترجمه میکرد. هم سرود ملی هند و هم سرود ملی بنگلادش از تصنیفهای تاگور است.
او از کودکی اشعاری نغز میسرود و در زبان [[شبه قاره هند|شبه قاره]] انقلابی ادبی
تاگور در سراسر مشرق زمین محبوبیت داشت. او به ایران علاقه فراوان داشت و دو بار به ایران سفر کرد: بار اول در اردیبهشت ۱۳۱۱ (بهار ۱۹۳۲) که به همراه عروس خود و [[دینشاه ایرانی]] (از پیشوایان [[پارسیان هند]]) به دعوت دولت ایران به این کشور سفر کرد و جشن هفتادمین زادروز او در تهران برگزار شد. تاگور در دیدار از تهران و شیراز با بسیاری از نویسندگان و سخنگویان ایرانی دوست شد. [[ملکالشعرای بهار]] در ستایش تاگور قصیدهای بلند سرودهاست. او در سال ۱۳۱۳ برای بار دوم به ایران سفر کرد.<ref>{{یادکرد وب|نویسنده = |نشانی = http://www.bbc.co.uk/persian/arts/2010/06/100616_l41_tagore_painting_sold.shtml |عنوان = چند نقاشی نادر از رابیندرانات تاگور به فروش رفت | ناشر =
تاگور از عرفان «[[اوپانیشاد]]ی» و سرودههای عارفان و شاعران «بهکتی نو» بسیار تأثیر گرفتهاست. تاگور در نوشتههای خود عبارات و پارههایی از اوپانیشادها را نقل میکند و در مجموعهٔ [[ترانههای کبیر]]، یکصد شعر از سرودههای [[کبیر (صوفی)|کبیر]]، مؤسس مذهب «[[کبیر پانتی]]» و نمایندهٔ برجسته مکتب [[بهکتینو]] را به زبان انگلیسی درآورد.<ref>فریامنش، مسعود: یادبود سالروز تولد رابیندرانات تاگور، شاعر ملّی هند. در وبگاه فرهنگستان زبان فارسی. ۱۳۹۱/۴/۱۷.</ref>
خط ۸۷:
پس از چندی دهکده زیستگاه آنان و دهکدههای گرد آن به شهری بزرگ گسترش یافت و نام [[کلکته]] را به خود گرفت. خاندان تاگور هم که داد و ستد گستردهای با انگلیسیها داشتند به رونق و سود و دارایی بسیاری دست یافتند. اوج پیشرفت این خاندان در زمان پدربزرگ رابیندرانات تاگور که دورکنات (Dwarkanath) نام داشت پدید آمد. وی که در [[۱۷۹۴ (میلادی)|۱۷۹۴]] دیده به جهان گشوده بود به جوانمردی و بخشندگی شهرت داشت و همچنین رهبر آیین [[راجا رام موهان روی]] (Raja Rammohum Roy) بود. دورکنات دوبار به [[انگلستان]] رفت که بار دوم به سال [[۱۸۴۴ (میلادی)|۱۸۴۴]] بود. وی از این سفر بازنگشت و در سال [[۱۸۴۶ (میلادی)|۱۸۴۶]] در شهر [[لندن]] درگذشت. از او سه پسر به جای ماند که بزرگترین آنها دبندرانات Dbendranath (پدر رابیندرانات تاگور) در سال [[۱۸۱۷ (میلادی)|۱۸۱۷]] زاده شد. از آنجا که وی مردی دیندار و پارسا بود از سوی هندوان لقب ''مهاریشی'' را، که لقبی است ویژه رهبران دینی، دریافت کرد.
مادر رابیندرانات، سارادادیوی (Sarada-devi) نام داشت که در [[۸ مارس]] [[۱۸۸۵ (میلادی)|۱۸۸۵]] درگذشت. «تاگور»
رابیندرانات چهاردهمین فرزند خانواده بود. پدرش مهاریشی چهارده فرزند داشت که او کوچکترین آنها بود. بزرگترین برادر رابیندرانات، دویجیندرانات نام داشت که مردی دانشمند بود و دستی در فلسفه و شعر و ریاضی و موسیقی و ادب داشت. وی در سال [[۱۹۲۶ (میلادی)|۱۹۲۶]] درگذشت. دومین پسر او ساتیندرانات نام داشت که دارای دانش [[سانسکریت]] و چیره به زبانهای [[بنگالی]] و [[زبان انگلیسی|انگلیسی]] بود. سومین پسر او همندرانات که در چهل سالگی درگذشت و از رابیندرانات بیش از دیگران پرستاری کرد و بدو [[بنگالی]] و انگلیسی آموخت. پنجمین پسرش جویتیریندرانات نام داشت که شاعر، نویسنده، موسیقیدان و همچنین مردی میهنپرست بود. او تأثیر بسیاری بر رابیندرانات گذارد. وی در سال [[۱۹۲۵ (میلادی)|۱۹۲۵]] درگذشت. از دختران او یکی سودامینی بود که پرستار پدر پیرش و برادر خردسالش رابیندرانات بود؛ دیگری که پنجمین دختر مهاریشی هم بود سورناکوماری نام داشت که نویسنده و موسیقیدانی آزادیخواه بود که در بیداری زنان بنگالی کوشش بسیار نمود.
خط ۹۴:
رابیندرانات در بامداد [[۷ مه]] [[۱۸۶۱ (میلادی)|۱۸۶۱]] میلادی زاده شد. او چهاردهمین و واپسین فرزند مهاریشی بود. وی را در میان خانواده '''رابی''' میخواندند. سیزده سال و ده ماه از زندگیش گذشته بود که مادرش را از دست داد. از آنجا که پدرش که زمیندار بزرگی بود پیوسته در سفر بود نگهداری وی بر گرده برادرانش افتاد.
[[پرونده:Rabindranath Tagore Untitled Dancing Girl.jpg|بندانگشتی|upright|پیوند=|alt=A painting, dominated by angry or fiery strokes of red and orange, of a stylised depiction of (from bottom) feet and legs, a woman's dress, a bust, and a head partly obscured by wavy tapering lines—arms—reaching upward. The figure is alive with motion; a mostly brown background behind.|''دختر رقصان'' طرحی از رابینرانت تاگور، مرکب بر روی کاغذ]]
وی در خانواده از کودکی با فلسفه و چهرهپردازی و موسیقی و شعر و نویسندگی آشنا شد. خواندن و نوشتن را در خانه آموخت. او از هشت سالگی شعر میگفت. مادر و برادر بزرگش از استعداد فهم زبان، فلسفه و منطق برخوردار بودند و مشوق او در دانش اندوزی بودند. وی را به آموزشگاههای گوناگون فرستادند ولی رابی با مدرسه خو نمیگرفت و از آن گریزان بود
هنگامی که دوازده ساله بود پدرش وی را با خود به [[هیمالیا]] برد. دیدار از طبیعت و نیایشگاههای هندوان اثر بسیاری در او گذارد. وی دانشگاه تاگور یا [[دانشگاه ویسو بهاراتی]] را در جایی که در این سفر دیده بود و پسندیده بود در آینده برپا داشت. این سرزمین را که خاکی سرخ داشت خریداری کرد و چندی پس از آن در آنجا خانه و باغی ساخت و آنجا را [[شانتینیکتان]] (به معنای ''رامشگاه'') نامید. او از این پس دلبستگی بسیاری به طبیعت پیدا کرد. پدرش بدو [[سانسکریت]] و [[زبان انگلیسی|انگلیسی]] و ادب [[زبان بنگالی|بنگالی]] میآموخت.
خط ۱۰۳:
از این به بعد زندگی تاگور در کش و قوسی اعجابآور درگیر شد. این جریان او را به متفکر بزرگ و ملی هندوستان مبدل کرد. او برای هند شعر میگفت، مقاله مینوشت، سیاستهای بریتانیا را نقد میکرد و دست به تحرکات سیاسی میزد. بسیاری از نوشتههایش به دلیل دارا بودن چنین مضامین و ویژگیهایی به مکتوبات ملی هند تبدیل شدهاند که از این دسته میتوان به رساله «نهضت ملی» اشاره کرد که در سال [[۱۹۰۴ (میلادی)|۱۹۰۴]] منتشر شد.
درواقع کتاب شناختنامه رابیند رانت تاگور بهتمام اینچنین ویژگیهایی که در این متفکر بزرگ هندی میتوان سراغ گرفت پرداخته و تمام اندیشهها و زوایای فکری او را کاویدهاست.<ref>{{یادکرد وب|نویسنده = فرشاد قربانپور |نشانی = http:/ |عنوان = روح هند با هویت ایرانی | ناشر =
[[پرونده:Rabindranath-Tagore-Mrinalini-Devi-1883.jpg|بندانگشتی|راست|تاگور در کنار همسرش مرینالینی در سال ۱۸۸۳]]
خط ۱۱۱:
در [[۲۲ دسامبر]] [[۱۹۰۱ (میلادی)|۱۹۰۱]] وی به شانتینیکتان رفت و در آنجا آموزشگاهی را به نام برهماچاریه اشرام گشود. این آموزشگاه در آغاز پنج شاگرد داشت که یکی از آنان بزرگترین پسر خود تاگور بود. همچنین آنجا پنج آموزگار نیز داشت. از آنجا که از میان آموزگاران پنج تن [[مسیحی]] بودند برپایی چنین جایی بر هندوان دیندار خوش نیامد. اما تاگور تا آخر عمرش به رتق و فتق امور آنجا مشغول شد و این در حالی بود که بهعنوان یک متفکر هندی در تراز جهانی به اقصی نقاط دنیا سفر کرده و سخنرانی میکرد. او بارها از [[ایران]]، [[آمریکا]]، [[بریتانیا]]، [[فرانسه]]، [[ژاپن]] و بسیاری کشورهای دیگر دیدار کرد.
علاقه او به ایران بسیار زیاد بود چراکه به نظر او فرهنگ ایرانی و هندی ریشهای مشترک دارند و شاید به همین دلیل بود که جشن هفتادمین سال تولدش در سال ۱۹۳۲ در ایران برگزار شد. تاگور طی دو دیدارش از ایران از [[آرامگاه سعدی|مزار سعدی]]، [[آرامگاه حافظ|حافظ]]، [[آرامگاه فردوسی|فردوسی]] و دیگر نقاط ایران نیز بازدید کرد.<ref>{{یادکرد وب|نویسنده = فرشاد قربانپور |نشانی = http://www |عنوان = روح هند با هویت ایرانی | ناشر =
در سال [[۱۹۰۱ (میلادی)|۱۹۰۱]] که سنگبنای دانشگاهش را گذاشت همسرش مرینالینی سخت بیمار شد، وی را به [[کلکته]] بردند ولی وی در [[۲۳ نوامبر]] [[۱۹۰۳ (میلادی)|۱۹۰۳]] درگذشت. از او پنج فرزند به جای ماند.
خط ۱۳۰:
* تاگور در ایران
تاگور در [[۱۵ آوریل]] [[۱۹۳۲ (میلادی)|۱۹۳۲]] به همراه عروسش پراتیمادیوی و [[دینشاه ایرانی]] (از [[پارسیان]] نامدار هند) به دعوت دولت ایران به ایران رفت. جشن هفتادمین زادروز او در [[تهران]] برپا گردید. در این هنگام از [[رضاشاه پهلوی]] شاه آن زمان ایران خواست تا برای آموزش جوانان هندی استادی را به هندوستان به دانشگاه او بفرستد که او [[ابراهیم پورداوود]] را برگزید و به هندوستان فرستاد. پس از آن وی از راه [[بغداد]] به هند بازگشت. در این هنگام بود که خبر درگذشت نوهاش نیندرانات را که در [[آلمان]] درس میخواند، شنید.
او به ایران و زبان فارسی علاقه فراوان داشت و به رغم کهولت سن و سختی سفر در آن زمان دوبار به ایران سفر کرد. سفر اول او در اردیبهشت ۱۳۱۱ و دیدارش با نویسندگان و شاعران ایران در [[بوشهر]]– [[شیراز]] و [[تهران]] و [[اصفهان]] باعث تبادل فرهنگی و ادبی گستردهای میان نویسندگان و شاعران [[ایران]] و [[هند]] شدکه سالها ادامه داشت<ref>[http://irna.ir/News/80122945/نگاهی-به-زندگی-,
.
تاگور به احساس میکرد که باید دعوت دولت ایران را بپذیرد بعلت اینکه زبان و ادبیات فارسی، که نخست مسلمانان و سپس گورکانیان در هند رواج دادند، بخشی از میراث ادبی بنگال بود و شمار زیادی از کلمات بنگالی، حدود سه هزار واژه ریشهٔ فارسی داشت.
'موهون روی'، پدر معنوی تاگور، و بزرگان دیگر هند در آن روزگار فارسی را روان صحبت میکردند و با آنکه تاگور خود فارسی نمیدانست، با افسانهها و شاعران ایرانی، خاصه حافظ، هم از طریق ترجمه و هم از راه متون اصلی آشنایی داشت. 'دبندرانات' پدر او فارسی میدانست و حافظ را برای تاگور نوجوان میخواند و تاگور، بیتردید خاطره ورود تاگور به مدرسه سعادت بوشهر در جراید آن روز تهران منعکس گردید و روزنامه
سفر دوم تاگورعلی رغم کهولت سن و سختی راه در سال ۱۳۱۳ برای ادای احترام به [[فردوسی]] و شرکت در مراسم رونمایی آرامگاه توس بودو تاگور هنگامی که در [[آرامگاه فردوسی]] بود و به این حماسه سرای بزرگ ایرانی ادای احترام میکرد ۷۳ سال از عمرش میگذشت.<ref name="parssea.org">{{یادکرد وب|نویسنده = دکترعجم |نشانی = http://parssea.org/?p=1872 |عنوان = تاگور و علاقهاش به ایران | ناشر = خبرگزاری |تاریخ = ۲۰ اردیبهشت۱۳۹۱
معاون
تاگور در سال [[۱۹۱۲ (میلادی)|۱۹۱۲]] در اندیشه افتاد تا شعرهای دفتر شعر پرآوازه خود گیتانجلی (Gitanjali) را به [[زبان انگلیسی|انگلیسی]] برگرداند. وی در [[۲۷ مارس]] همان سال با پسرش راتیندرانات و همسر او به [[لندن]] رفت، در آنجا برگردان گیتانجلی را به پایان رساند. این شعرها در [[بریتانیا]] بسیار پذیرفته شد و با اقبال اهل ادب روبهرو گردید. وی در ماه اکتبر همان سال با پسر و همسرش به [[آمریکا]] رفت و در [[ژانویه]] [[۱۹۱۳ (میلادی)|۱۹۱۳]] به لندن بازگشت و چندی پس از آن به زادگاهش بازگشت. در نوامبر همان سال در شانتینیکتان آگاه شد که شعرهای گیتانجلی برایش [[جایزه نوبل]] را به ارمغان آوردهاست. تاگور زین پس آوازه جهانی یافت. او نخستین آسیایی است که به جایزه نوبل دست یافت. تاگور به سال [[۱۹۱۴ (میلادی)|۱۹۱۴]] جایزه نوبل و نشان [[فرهنگستان سوئد]] را از دست ''لرد کار مایکل'' مرزبان [[بنگال]] دریافت داشت.
خط ۱۴۹:
تاگور در [[۱۵ مه]] [[۱۹۲۶ (میلادی)|۱۹۲۶]] به دعوت [[بنیتو موسولینی]] به [[ایتالیا]] ره سپرد. در آن هنگام با [[جواهر لعل نهرو]] و همسرش دیدار کرد و میهندوستی و آزادگی وی را ستود.
وی در [[سپتامبر]] [[۱۹۴۰ (میلادی)|۱۹۴۰]] به کوههای [[هیمالیا]] -
== تاگور و سیاست ==
[[پرونده:Tagore Gandhi.jpg|بندانگشتی|چپ|تاگور در کنار گاندی، سال ۱۹۴۰]]
رابیندرانات تاگور نه تنها نویسنده بزرگ ادبیات مدرن [[هندوستان]] و شاعر و رماننویسی قهار بلکه وی از سردمداران دیرین و مدافعان سرسخت استقلال هندوستان نیز بهشمار میآید.<ref name="magiran.com" /> اهمیت و شهرت تاگور تا حدی بود که حتی بریتانیاییهای مستقر در هند نیز از او واهمه داشتند. شاید بتوان یکی از عوامل تأثیرگذار در پیروزی گاندی را تاگور و اندیشههایش دانست. تاگور در سال ۱۹۳۲ در زندان با [[گاندی]] ملاقات کرد. این امتیازی بود که بریتانیاییها به هر کسی نمیدادند اما تاگور از آن برخوردار شد و در نهایت نیز [[دانشگاه آکسفورد]] به تاگور دکترای افتخاری داد و همچنین در سال ۱۹۳۴ پذیرفت که با [[نهرو]] دیدار کند. یکی از پراهمیتترین سخنرانیهای تاگور با عنوان «بحران تمدن» در جشن ۸۰ سالگیاش ایراد شد. دنباله تأثیر فکری این سخنرانی را در جهان میتوان در تئوری جنگ تمدنها و گفتگوی تمدنها دید.<ref>{{یادکرد وب|نویسنده = |نشانی = http://parssea.org/?p=1872 |عنوان = روح هند با هویت ایرانی | ناشر =
تاگور نخستین بار در [[۱۰ مارس]] [[۱۹۱۵ (میلادی)|۱۹۱۵]] با [[ماهاتما گاندی]] در [[شانتینیکتان]] دیدار کرد و گاندی شش روز مهمان تاگور بود. از این پس دوستی پایداری میان این دو پدید آمد. بار دوم در مه ۱۹۲۵ گاندی باز چند روزی را در کنار تاگور گذراند. در هنگامی که در سال [[۱۹۳۲ (میلادی)|۱۹۳۲]] گاندی دست به روزه برای پذیرش خواستههای هندیان از سوی بریتانیا زد در آغاز
تاگور با وجود ارتباطش با [[مهاتما گاندی]]، فاصله خودش را با سیاست حفظ کرد. او تا دههٔ ۱۹۳۰ در بسیاری از ایالات بنگلادش و هند سفر کرد. در سالهای بعد به کشورهای مختلف جهان از [[آرژانتین]] تا ایران سفرهای بسیار کرد.<ref>[http://www.3/ معرفی رابیندرانات تاگور، سایت جشن کتاب]</ref>
== آثار ==
تاگور بیش از شصت جلد از آثار منظوم خود منتشر نمود و داستانهای بزرگ، مقالات، نمایشنامههای او به اغلب زبانهای زنده دنیا ترجمه شدهاست. از آثار جاویدان او میتوان «سلطان قصر سیاه»، «[[میوه جمع کن]]»، «اشعارخیبر»، «رشتههای گسسته»، «نامههایی به یک دوست»، «پیوند آدمی»، «مذهب بشر»، «شخصیت»، «نکاتی از بنگال»، «هدیه عاشق» و «[[چیترا]]» را نام برد.<ref>{{یادکرد وب|نویسنده = |نشانی =
== برگردان فارسی ==
برخی از سرودهها و نوشتههای تاگور به فارسی برگردانده شدهاست. از جمله آثار وی که به فارسی منتشر شدهاند:
* [[گیتانجالی]] (که در سال ۱۹۱۳ برندهٔ جایزهٔ نوبل گردید
* [[ماه نو و مرغان آواره]] ترجمه [[ع. پاشایی]]
* [[خانه و جهان]] ترجمه [[زهرا ناتل خانلری]]. که در فهرست [[روزنامه گاردین]] (۱۰۰۰ رمان که هر شخص باید بخواند) و همچنین [[دیلی تلگراف|روزنامه دیلی تلگراف]] (۱۰۰ رمان که هر شخص باید بخواند) قرار دارد. * قطعات ادبی [[کشتی شکسته]] ترجمه [[عبدالمحمد آیتی]]
== پانویس ==
خط ۱۷۳:
== منابع ==
* [http://parssea.org/?p=1872]
Tagore the Eternal Seeker
published by ICWA and Vij Books India Pvt Ltd, New Delhi,Tagor in .Iran page page 358-379 by Dr Mohammad Ajam
ISBN 978-93-82652-95-3، ۲۰۱۵
* ابراهیم پورداوود، میترا مهرآبادی (مصحح)، مرتضی گرجی (به اهتمام). ''آناهیتا'' (مقالات ایرانشناسی پورداوود). ناشر: دنیای کتاب (۱۱ اردیبهشت، ۱۳۸۷) شابک: ۹۶۴-۳۴۶-۱۲۴-۶
* {{یادکرد وب|نویسنده = |نشانی = http://www.bbc.co.uk/persian/arts/2010/06/100616_l41_tagore_painting_sold.shtml |عنوان = چند نقاشی نادر از رابیندرانات تاگور به فروش رفت | ناشر =
* {{یادکرد وب|نویسنده = |نشانی =
* {{یادکرد وب|نویسنده = |نشانی = http://www.magiran.com/npview.asp?ID=1165603 |عنوان = رابیندرانات تاگور| ناشر = روزنامه شرق |تاریخ = ۱۶ مرداد ۱۳۸۵|تاریخ بازدید =
* {{یادکرد وب|نویسنده = فرشاد قربانپور |نشانی = لینک مرده |عنوان = روح هند با هویت ایرانی | ناشر =
== پیوند به بیرون ==
{{ویکیگفتاورد}}
* رابیندرانات تاگور، نخستین
* حامد انصاری:تاگور از احترام به فرهنگها و از عشق به ایران سخن گفت:
* [http://parssea.org/?p=588 نگاهی به زندگی 'تاگور' شاعر پرآوازه هندی ...]*
خط ۱۹۵:
{{ترتیبپیشفرض:تاگور، رابیندرانات}}
[[رده:رابیندرانات تاگور]]
[[رده:آهنگسازان سده ۱۹ (میلادی) اهل هند]]
|