مسعود یکم غزنوی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز ←جایگزینی با [[وپ:اشتباه|اشتباهیاب]]: طغرل⟸طغرل بیک، فرخی⟸فرخی سیستانی، حکومتگر⟸حکومتگر، سیاستنامه⟸سیاستنامه، دیوانسالارن⟸دیوانسالاران، قابوسنامه⟸قابوسنامه، نشابوریان⟸نیشابوریان، بامرالله⟸با مرالله |
|||
خط ۵۳:
در میان تاریخهای محلی آن بخش از تاریخها که در سرزمینهای شرق و شمال شرق ایران از جمله [[خراسان]]، [[سیستان]]، [[ماورالنهر]] و [[خوارزم]] و [[مازندران]] نگارش یافتهاست برای بررسی تاریخ [[غزنویان]] اهمیت بیشتری دارد. در این میان نخست باید از تاریخ سیستان مجهول المولف نام برد از آنجا که زمان زندگی مؤلف اصلی کتاب مقارن با سالهای پایانی اقتدار غزنویان و آغاز چیرگی سلجوقیان در ایران است پارهای اطلاعات دربارهٔ هر دو خاندان به دست میدهد. اما آنچه اهمیت بیشتری در این زمینه دارد این است که به هر صورت [[سیستان]] در کنار [[خراسان]] اصلیترین قلمرو [[غزنویان]] است و از این رو توصیفات مؤلف از [[سیستان]] قرن چهارم و پنجم میتواند در روشن شدن پارهای مسایل سیاسی اجتماعی عصر غزنوی سودمند باشد.<ref>{{پک|میثمی|۱۳۹۱|ک=تاریخنگاری فارسی|ص=۱۴۵}}</ref> در میان تاریخهای [[خراسان]] معروف به برای بررسی اوضاع غزنوی اهمیت بیشتری دارد. نویسنده که خود در تاریخ گمشده اش، مشارب التجارب، قطعاً بخش مهمی از وقایع غزنوی را آورده بود، چه کتاب اخیز ذیلی بر تاریخ یمینی بودهاست. در تاریخ بیهق نیز به مناسبت گزارشهای ارزشمندی از اوضاع زمانه غزنویان به دست میدهد. او ضمن مناسبتهای مختلف اشاراتی به اقدامات سیاسی نظامی [[غزنویان]] به ویژه در خراسان میکند.
به اعتقاد پژوهندگان و اهل فن تاریخنگاری، [[بیهقی]] شیوه دقیق علمی را در نگاشتن تاریخ بکار برده و از آغاز کار در دیوان رسالت غزنوی مقدمات این کار بزرگ را فراهم آورده و به مطالعه کتب معتبر تاریخی اهتمام ورزیدهاست و سالها به ثبت و ضبط وقایع روزانه و تعلیق و یادداشت کردن آنها بر تقویمها پرداخته، بدان گونه که هر چه از خامه توانای او تراوش کرده یا از مشهودات خود اوست که در طی روزگار با دقت تمام تعلیق میکرده یا اطلاعاتی است که با کنجکاوی بسیار از اشخاص مطلع بدست میآورده یا منقولاتی از کتابها است که غالباً نام آنها را ذکر میکند.<ref>{{پک|میلانی|۱۳۸۷|ک=تجدد و تجدد ستیزی|ص=۳۲}}</ref> بیهقی معیار گردآوری اخبار را راستگویی و ثقه بودن گوینده و گواهی دادن خرد بر درستی آن میداند و در این باره مینویسد:{{نقل
بیهقی برای پندآموزی و عبرت اندوزی هر جا مناسب دیده، داستانی تاریخی برای آراستن تاریخ و آگاه ساختن خوانندگان میآورد و از آن جمله است، داستان فضل ربیع و مأمون، قصه نصر احمد در علاج خشم خود، داستان مأمون و امام رضا…
|