ازخودبیگانگی اجتماعی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
FreshmanBot (بحث | مشارکتها) |
همنشین بهار (بحث | مشارکتها) ~~~~ |
||
خط ۳:
مارکس این اصطلاح را از دو واژهٔ [[هگل]]ی Entäusserung و Entfremdung اخذ کردهاست. هگل این دو واژه را برای توصیف ''آگاهی ناخشنود'' در [[تمدن روم]] و [[قرون وسطا]]ی [[مسیحی]] بهکار بردهاست. [[مارکس]] این واژه را برای توصیف کارگران مزدبگیری بهکار برد که از وضع زندگی راضیکنندهای برخوردار نیستند، چرا که فعالیت زندگی آنها - بهعنوان عامل اجتماعی مولد - خالی از هرگونه کنش یا رضایت گروهی است و هیچگونه مالکیتی بر زندگی یا محصولاتشان ندارند.<ref>Honderich: 2005, p. 21</ref>
از جمله ایرانیانی که به این موضوع اشاره کردهاند علاوه بر [[علی شریعتی]] که در بحث «انسان بی خود» <ref>[http://nimeharf.com/books/Ensane-Bikhod.pdf انسان بی خود]</ref>به الیناسیون (ازخودبیگانگی) پرداخته، میتوان به غلامحسین ساعدی با نام مستعار گوهرمراد نمایشنامه نویس و فیلمنامهنویس معاصر اشاره کرد که در کتاب «عزاداران بیل» در داستانی کوتاه با نام «گاو» به نوعی از ازخودبیگانگی یا الیناسیون که به علّت فقر فرهنگی و اقتصادی در یک فرد روستایی از اهالی روستای بیل که یک روستای ساختگی در ذهن این نویسنده است در فردی به نام مشدی حسن رخ میدهد. به گونهای که او با مرگ گاو خود طی یک صدمهٔ روحی وخیم حس میکند که او گاو خود است.{{مدرک}}
== مفهوم ==
|