پسااستعمارگرایی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
Wikimostafa (بحث | مشارکتها) ابرابزار |
Wikimostafa (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸:
سعید معتقد است [[امپریالیسم]] و استعمار، تنها انباشت سرمایه و کسب سود نیست، بلکه هر دو با صورتهای نافذ و ایدئولوژیک حمایت میشوند و نوعی ایدئولوژی توسعه و پیشرفت را با خود دارند. او با تأکید بر رابطه ذاتی فرهنگ و امپریالیسم، میگوید امپراطوری از طریق فرهنگ، سلطه خود را نهادینه و شرقی را از روایت حق تاریخی خود محروم میکند. هدف امپریالیسم فرهنگی، فائق آمدن بر مقاومت است و نه اشغال نظامی کشورهای دیگر. شیلر ترویج فناوری نوین را تلاش برای مهار جنبشهای آزادیبخش ملی میداند و معتقد است چون شرکتهای آمریکایی بخش بزرگی از دنیا را زیر نفوذ خود دارند؛ سلطه فرهنگی آمریکا تعیینکننده حد و مرزهای گفتمان ملی در بسیاری از نقاط جهان است.
سعید، گفتمان را صورت زبانیِ دانش و قدرت میداند که از ابزار قدرت برای گسترش بازنمایی شان از شرق استفاده میکنند. او با بررسی نوشتههای پژوهشگران، سفرنامهها و… نشان میدهد چگونه اروپاییان در دوران پس از روشنگری، نخست شرق را به گونهای نوشتاری تصاحب کردند. وی معتقد است گفتمان تفاوت (شرقشناسی) توانست شرق همچون دیگرِ تمدنیِ اروپا تصویر کند. مثلاً در مورد عربها اینطور تصویر میشود که شتر سواران تروریست، شهوت پرست بوده و ثروت فراوان آنان هتک حرمت تمدن واقعی است؛ و احساسی بودن، بدویت، جباریت شرق، غرب خردورز، دموکرات و پیشرفته را میسازد. غرب به عنوان مرکز و شرق در حاشیه عمل میکند. شرقشناسی، استعمارگری اروپایی را به عنوان یک گفتمان یعنی بازنمایی، تخیل، ترجمان، دربرگیری و اداره شرقِ ناسازگار و غیرقابل درک از رهگذر رمزها و قراردادهای متنی مورد بحث قرار میدهد. در اندیشه سعید اسلام هسته اصلی گفتمان و ایدئولوژی شرقشناسی امروز است و به سرنوشت و فرجام آن ابتدا به عنوان یک چیز یکپارچه و سپس با دشمنی و وحشت ویژهای به آن نگاه میشود. در این راستا یکی از منابع رسانهها هستند که اسلام را به عنوان خطر جدی برای جوامع غربی تصویر میکنند و جنبشهای احیاگر اسلامی را سازمانهای تروریستی و بنیادگرا نامگذاری میکنند.
|