محمد بن ابی‌بکر: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
خنثی‌سازی ویرایش 23556973 توسط 5.74.55.82 (بحث) القاب ممنوع
برچسب: خنثی‌سازی
القاب ممنوع
خط ۹:
دانشنامه اسلام می‌نویسد دقیقاً مشخص نیست که دلیل این همه مخالفت محمد با عثمان چه بوده، اما می‌توان این مخالفت را به دلیل گرایش‌های محمد به علی دانست. برخی روایات می‌گویند که هنگامی که شورشیان خانه عثمان را محاصره کرده بودند، وی در کنار علی بود. روایتی بیان می‌کند که خاله محمد وی را از مخالفت با عثمان برحذر می‌دارد اما وی می‌گوید که نمی‌تواند آنچه که عثمان بر سر وی آورده را فراموش کند شخصی به اسم کنانه گفت: من در یوم‌الدار، در زمان کشته شدن عثمان حضور داشتم و شهادت می‌دهم که محمدبن ابی‌بکر، عثمان را نکشت، بلکه وارد خانه عثمان شد و عثمان به او گفت: لَسْتُ بصاحبی؛ (من بزرگ‌تر تو نبودم) و با محمد صحبت کرد، بعد از آن محمد از پیش عثمان بیرون آمد، بدون این که به عثمان آسیب برساند، محمد به طلحه گفت: پس چه کسی او را کشت؟ گفت: مردی از اهل مصر که به او «حیلة بن الأیهم» گفته می‌شود.»
همچنین در کتاب «البدایة و النهایه» آورده که محمدبن ابی‌بکر، عثمان را نکشته، بلکه از کسانی بوده که فقط وارد خانه عثمان شد، بلکه عثمان را مورد عتاب قرار داده که چرا دین خدا را منحرف کردی و سنت رسول خدا را نابود کردی، ولی پس از مشاجراتی که بین آن دو صورت گرفت، بیرون رفت و عده‌ای از اهل مصر عثمان را کشتند.
وقتی علی محاصره خانه عثمان را دید، به امام حسن و امام حسین فرمودندگفت: که خانه عثمان را مورد محافظت قرار دهند، هم‌چنین طلحه و زبیر با دیدن این جریان، فرزندان خود را به این کار گماردند. در این اثنا مردم که به ستوه آمده بودند، حمله کردند و به سوی خانه عثمان یورش بردند و قصد از بین بردن او را داشتند، در این حین، سر امام حسن شکسته شد، به طوری که خون بر سر و صورت وی جاری شد و وضع بدی پیدا کرد، عده‌ای از مصریان به همراه محمدبن ابی‌بکر، از پشت خانه عثمان وارد شدند و کسی متوجه آنها نشد؛ و البته این‌جای سؤال است که چطور مردان و غلامان عثمان، متوجه ورود آنها نشدند؟
به هر صورت، عثمان به چنگ مصریان افتاد، محمدبن ابی‌بکر، عثمان را گرفت و به زمین زد و از او پرسید، چرا معاویه به کمک تو نیامد؟ چرا اطرافیانت، تو را یاری نکردند؟ چرا دین خدا را منحرف کردی؟ عثمان به محمد گفت: اگر پدر تو، مرا در این حالت می‌دید، بر من می‌گریست. محمد با این سخن، عثمان را رها کرد و از خانه عثمان، بیرون آمد، ولی عده‌ای از مصریان بیرون نیامدند و عثمان را کشتند، که قاتل عثمان، مردی از مصریان، به نام «سودان بن حمران مرادی» بود.