مهرنرسه: تفاوت میان نسخه‌ها

[نسخهٔ بررسی‌نشده][نسخهٔ بررسی‌نشده]
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جز ←‏جایگزینی با [[وپ:اشتباه|اشتباه‌یاب]]: مؤرخان⟸مورخان، برحقیقت⟸بر حقیقت، باج‌وخراج⟸با ج‌و خراج
خط ۵۳:
مهرنرسه در دوره [[بهرام گور]](شاهنشاهی از ۴۲۱ تا سال ۴۳۸ میلادی) همچنان سمت وُزُرگ فَرمَذار را برعهده داشت. در سال ۴۲۱ میلادی [[جنگ ساسانیان و رومی‌ها (۴۲۱–۴۲۲)|جنگ ایران و روم شرقی]] آغاز شد. [[آردابوریوس]]، فرماندهٔ سپاه [[بیزانس]] از راه ارمنستان و با گذشتن از [[دجله]] به [[میان‌رودان]] تاخت و سپاه ایران را که مهرنرسه فرماندهٔ آن بود، به زانو درآورد. مهرنرسه و سپاهیان او به [[نصیبین]] پناهنده‌شدند و آردابوریوس تا پشت دیوارهای شهر آمد و به محاصرهٔ آن‌ها پرداخت. اما دژهای نصیبین بسیار استوار و نیرومند بودند و هنگامی که خود بهرام پنجم، با یک سپاه ایرانی و همراه جنگاوران [[مردم عرب|عرب]] [[حیره]] به‌فرماندهی [[نعمان سوم|نعمان بن منذر]]، به یاری مهرنرسه آمد، رومی‌ها [[دژکوب|دژکوب‌ها]] و [[منجنیق|منجنیق‌های]] خود را سوزاندند و گریختند.<ref>{{پک|پیگولوسکایا|۱۳۷۲|ک=اعراب مرزهای روم و ایران|ص=۱۵۶-۱۵۸}}</ref>
 
مهرنرسه در طول مذاکرات با رومی‌ها در دوران پادشاهی [[بهرام پنجم|بهرام گور]] که به پیمان صلح سال ۴۲۲ میلادی انجامید، نقشی فعال داشته‌است. براساس این پیمان، آزار و اذیت مسیحیان در شاهنشاهی ساسانی و زرتشتیان در [[امپراتوری روم|امپراطوری روم]]، به پایان رسید. همچنین رومی‌ها پذیرفتند که برای نگهبانی ساسانیان از تنگه‌ها و گذرگاه‌های کوه‌های [[قفقاز]] از یورش جنگجویان شمالی، سالیانه هزینه‌ای به ایرانیان بدهند. ایرانیان هزینه‌ای را که رومی‌ها برای نگهداری پادگان‌ها و دژهای تنگه‌ها و گذرگاه‌های قفقاز می‌دادند، باج‌وخراجبا ج‌و خراج از روم می‌خواندند و چون گهگاه خود رومی‌ها هم این هزینه‌ها را همچون باج به ایرانیان می‌نگریستند، همواره می‌کوشیدند از پرداخت آن خودداری ورزند.<ref>{{پک|نولدکه|۱۳۷۸|ک=تاریخ ایرانیان و عرب‌ها در زمان ساسانیان|ص=۱۳۸}}</ref>
 
به نظر می‌رسد که در ''[[شاهنامه فردوسی|شاهنامهٔ فردوسی]]''، بین برادر بهرام و مهرنرسه، به‌دلیل آنکه نام مشابهی داشتند، سردرگمی وجود دارد. اما بسیاری از کارهای نسبت‌داده‌شده به برادر بهرام، به‌عنوان فرمانروای [[خراسان بزرگ]]، به حوزهٔ وظایف وزرگ فرمذار تعلق دارد.<ref name=":1" />
خط ۶۸:
نتیجهٔ مشورت بین شاهنشاه و مهرنرسه و صاحبان مقامات عالی، فرمانی بود که مهرنرسه به نام شاه به نجبای ارمنستان ابلاغ کرد.<ref>{{پک|کریستن سن|۱۳۶۷|ک=ایران در زمان ساسانیان|ص=۳۰۸–۳۱۱}}</ref> پیش از رویارویی با ارمنیان، مهرنرسه از سوی پادشاه به بزرگان و روحانیون ارمنستان پیغام داد و از آن‌ها خواست که زودتر به دین زرتشتی درآیند و یادآور شد اگر آن‌ها زرتشتی شوند، [[مردم گرجی|گرجیان]] و [[آلبانیای قفقاز|آلبانی‌ها]] هم فرمانبردار خواهند شد.<ref>{{پک|جلیلیان|۱۳۹۶|ک=تاریخ تحولات سیاسی ساسانیان|ص=۲۹۵}}</ref>
 
[[لازار فاراپی]] که نزدیک پنج دهه پس از این رخدادها می‌زیست، نامهٔ مهرنرسه را چنین آورده‌است: «ما اصول دیانت خود را که متکی برحقیقتبر حقیقت و و مبتنی بر اساس و قواعد محکم است، نوشته و برای شما فرستادیم. میل داریم که شما که وجودتان برای کشور تا این اندازه مفید و تا این حد عزیز است، کیش مقدس و حقیقی ما را بپذیرید و دیگر در آن دیانت، که همه می‌دانیم باطل و بی‌فایده است، باقی نمانید؛ بنابراین، پس از استحضار از این فرمان بدون اینکه خیالات دیگری در خاطر راه دهید، باید اصول دیانت ما را با کمال میل بپذیرید. ما در راه موافقت تا آنجا پیش آمدیم که به شما اجازه دادیم دیانت موهوم خود را که تا امروز باعث خرابکاری شما شده‌است، برای ما بنویسید. اگر شما با ما هم اعتقاد شوید، گرجیان و آلبانی‌ها یارای آن نخواهند داشت که از فرمان ما سرپیچی کنند». گویا همراه با این فرمان، اصول مهم دین زرتشتی نوشته و با این امید که ارمنیان مسیحی به کیش زردشتی درآیند، برای آن‌ها فرستاده شده‌است. اسقف‌ها و بزرگان مسیحی ارمنستان پاسخی درشت و گستاخانه به نامهٔ مهرنرسه دادند و سخت به دین زرتشتی تاختند.<ref>{{پک|P’arpec’i|1991|ک=The History of Lazar P’arpec’i|زبان=en|ص=22}}</ref>
 
یزدگرد پس از وصول جواب اسقفان، رؤسای خاندان‌های بزرگ ارمنی را طلب کرد، همه را به زندان فرستاد و سپس به جنگ [[کوشانیان]] رفت و چند سالی در شرق کشور اقامت گزید، تا به سرحدات که دستخوش غارت و هجوم قبایل [[هون]] بود نزدیکتر باشد. در این اثنا ارمنیان به رهبری [[وارتان مامیکونیان]]، علیهٔ چنین سیاست‌هایی شوریدند و از امپراتور روم یاری جستند، ولی نتیجه نداد؛ زیرا دولت [[بیزانس]] مشغول دفاع از سرحدات خود و دفع [[هون]]‌ها بود. در نتیجه در [[نبرد آوارایر]] که در ۲ ژوئن ۴۵۱ میلادی رخ داد، ساسانیان بر ارمنیان غلبه کردند و ارمنیان بسیاری جان خود را از دست دادند. خاطرهٔ این رویداد در طول تاریخ توسط مردم ارمنی زنده نگاه داشته شده‌است.<ref>{{پک|کریستن سن|۱۳۶۷|ک=ایران در زمان ساسانیان|ص=۳۰۸–۳۱۱}}</ref><ref name=":1">{{پک|Daryaee|2012|ک=Mehr‐Narseh|زبان=en}}</ref>
خط ۱۰۷:
 
== نظرات دربارهٔ او ==
مؤرخانمورخان عرب و ایرانی مهرنرسی را مردی هوشمند و دانا و صاحب تدبیر شمرده‌اند، ولی مؤلفان مسیحی به جهت توجهی که این وزیر به دیانت زرتشتی داشت، نسبت به او کینه ورزیده و او را خائن و دورو و بی رحم خوانده‌اند. تعصب و غیرت او نسبت به دین زرتشتی نه فقط در مورد خصومت با سایر ادیان ظاهر می‌شد، بلکه در مورد زراعت و آبادی که موضوع احکام زرتشتی است، نیز بسیار کوشا بود.<ref>{{پک|کریستن سن|۱۳۶۷|ک=ایران در زمان ساسانیان|ص=۳۰۳}}</ref>
 
نفوذ روم و مسئلهٔ مسیحیت در ارمنستان، درگیری‌های بیشتری را میان ساسانیان و ارمنی‌ها به وجود می‌آورد. دو [[منبع‌شناسی تاریخ ساسانی#ارمنی|منبع معاصر ارمنی]]، [[الیشه]] و [[لازار فاربی]] به این رویدادها و نام مهرنرسه به‌عنوان آتش‌افروز آزار و شکنجهٔ ارمنی‌ها توجه کرده‌اند. آن‌ها در کنار لقب معمول '''وزُرک هرمتر''' (vzurk hramatar) که در ارمنی همانند [[هزاربد]] است، به او اشاره می‌کنند که معمولاً با لقب اصلی خویش، وزرگ فرمذار برابر است. برای شرح سیاست مهرنرسه نسبت به ارمنستان، به‌طور عمده با منابع ارمنی روبه‌رو هستیم، که تصویری منفی از او ارائه می‌دهند. او با لقب‌هایی همچون «پیرمرد تلخ»، (tsern darnatsʿeal) «مار» (vishap) و «شیطانی» (dzakhoł) نامیده می‌شود. دلیل این امر این بود که مهرنرسه، خود بشخصه، در جایگاه فرمانروای ارمنستان جایگزین شده‌بود و لقب فرمانروایی را گرفت و توانست کنترل ارمنستان را با کمک موبد موبدان و [[ورزلان]]، شاهزادهٔ [[سوان (ارمنستان)|سوانی]] در دست گیرد. دوم آنکه، به این ترتیب زرتشتی‌گری زروانی، که در متن‌های ارمنی از آن با نام «دین فاسد» نام می‌برند، در سال ۴۳۹ میلادی بر ارمنستان تحمیل شد.<ref>{{پک|Russell|1987|ک=Zoroastrianism in Armenia|ص=136|زبان=en}}</ref>