زبان فرانسوی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Fatemibot (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۸۰:
 
== طبقه‌بندی زبان‌شناختی ==
فرانسوی یکی از زبانهای هند و اروپایی است بعدها از [[زبان‌های رومیایی]] تأثیر گرفته‌است که از [[زبان لاتین]] مشتق شده است،شده‌است، هم‌چنان‌که زبان‌های ملی مانند [[زبان ایتالیایی|ایتالیایی]]، [[پرتغالی]]، [[زبان اسپانیایی|اسپانیایی]]، [[زبان رومانیایی|رومانیایی]] و زبان‌های در اقلیت از [[اوکسیتان]] تا [[ناپل]] و… چنین هستند. با این وجود نزدیک‌ترین زبان‌های وابسته به آن، زبان‌های [[زبان‌های اوییل]] و [[کرئول‌های فرانسه‌پایه]] می‌باشد.
 
== موقعیت بین‌المللی ==
خط ۹۳:
این زبان در میان قرن‌های ۹ تا ۱۴ میلادی در فرانسه رواج داشت. در واقع مردم فرانسه به‌تدریج شروع به ایجاد تغییرات در زبان لاتین عامیانه نمودند. آن‌ها کلمات لاتین را با حنجره و لهجه خود به شکل متفاوتی تلفظ کردند و برخی از حروف صدادار را برای تلفظ مشکل تشخیص دادند و آن‌ها را از کلمه مورد نظر حذف نمودند. همچنین بسیاری از [[همخوان|حروف صامت]] در کلمات که تأکید روی آن‌ها کمتر بود از واژه‌ها حذف می‌گردید.
 
برای مثال کلمه chef (سرآشپز) و chief (رئیس) در فرانسوی کهن، ریشه در کلمه لاتین capute دارند. کلمه لاتین civitatem که به شهر رم اطلاق می‌شد، در فرانسوی کهن تبدیل به cité شد که به معنی شهر در حالت عام است. تغییرات بسیار زیادی که نظیر دو مورد پیشین انجام گرفته‌بود، در قرن یازده میلادی کامل شد. این تغییرات اما در نواحی مختلف فرانسه به روش‌های مختلفی صورت گرفت و لهجه‌های متفاوتی پدید آوردپدیدآورد.
 
در ابتدای قرن نهم، طایفه‌ای به‌نام پاریسی‌ها در یک دهکده ماهیگیری به نام لوتیتا زندگی می‌کردند. این دهکده که در جزیره‌ای میان [[سن|رودخانه سن]] قرار داشت، در گذر ایام ترقی کرد و به [[پاریس|شهر پاریس]] تبدیل شد. در ابتدا لهجه مردم این دهکده که فرانسیان نام داشت، چندان پرطرفدار نبود تا اینکه در سال ۹۸۷، [[کنت (لقب)|کُنت]] پاریس به نام [[هوگو کاپه]] به عنوان پادشاه، و پاریس به عنوان پایتخت فرانسه انتخاب گردید. از این پس لهجه فرانسیان که در دربار سلطنت بدان صحبت می‌شد، اهمیت سیاسی فراوانی پیدا کرد و سرانجام همین لهجه به عنوان زبان استاندارد فرانسوی انتخاب گردید. هر چند که تفاوت لهجه‌ها در مناطق جنوبی شامل شهرهای نیس و مارسی یا مناطق شمالی نظیر پیکارد و نورماندی باقی‌ماند و حتی هنوز هم به قوت خود باقی است.
خط ۱۱۵:
== زبان فرانسوی در ایران ==
در ایران زبان فرانسوی بعد از انگلیسی دومین زبان محبوب است. زبان فرانسوی از عهد صفویه در ایران مورد توجه قرار گرفت. این زبان به ویژه در دوره قاجار از طریق ترجمه کتابهای درسی [[دارالفنون]] که در اصل به فرانسوی بود، رونق گرفت و بر اثر احیاء [[صنعت چاپ]] گسترش یافت. از آنجاکه محصلین بیشتر به [[فرانسه]] اعزام می‌شدند زبان فرانسوی در کشور رایج و با گستردگی آن نه تنها آثار نویسندگان فرانسه بلکه آثار ادبی بعضی از دیگر زبانهای اروپایی نیز به [[فارسی]] برگردانده شد. نخستین [[نمایشنامه]] ای که از فرانسوی به فارسی ترجمه شد، نمایشنامه «مردم گریز»، اثر [[مولیر]] بود.
ترجمه و نشر کتاب پس از مرگ شاهزاده [[عباس میرزا]]، در دوران [[محمد شاه قاجار]] دچار [[فترت]] شد، ولی در عهد [[ناصرالدین شاه]] و [[مظفرالدین شاه]] دوباره اوج گرفت. [[محمد طاهر میرزا]]، [[میرزا حبیب اصفهانی]] و [[محمدحسن خان اعتماد السلطنه]] از پرکارترین مترجمان این دوره بودند. پس از روی‌کار آمدن سلسلهٔ [[دودمان پهلوی|پهلوی]]، روند ترجمه شتاب بیشتری پیدا کرد و تمام قلمروهای علمی و فنی و ادبی را در برگرفتدربرگرفت زیرا تعداد افراد تحصیل‌کرده و میزان روابط همه‌جانبه با کشورهای خارجی افزایش یافت. در این دوره آثار ارزشمند بسیاری به فارسی برگردانده شد و تعداد مترجمان با استعداد و به اصطلاح حرفه‌ای فزونی چشمگیری یافت. ترجمه‌ها تا اوایل دههٔ سی، عمدتاً از طریق زبان فرانسوی صورت می‌گرفت ولی پس از [[جنگ جهانی دوم]] و به ویژه بعد از ۱۳۳۲ و تحولات سیاسی و فرهنگی پس از آن، [[زبان انگلیسی]] در عرصهٔ ترجمه اهمیت بیشتری یافت و از نظر کمی گوی سبقت را ربود؛ هرچند از نظر کیفی، بهترین ترجمه‌ها کماکان به مترجمانی تعلق داشت که از زبان فرانسوی ترجمه می‌کردند.<ref>تاریخ ترجمه ادبی از فرانسه به فارسی/ [[محمدجواد کمالی]]، انتشارات سخن‌گستر و معاونت پژوهش و فناوری دانشگاه آزاد اسلامی مشهد، ۱۳۹۲، صص ۱۰–۱۱</ref>
 
از زمان قاجار که بسیاری از رجال سیاسی برای ادامه تحصیل به فرانسه می‌رفتند، بسیاری از واژه‌های فرانسوی ازطریق قوانین حقوقی وارد ایران شد و امروزه نیز در [[زبان فارسی]] بسیاری از این کلمات استفاده می‌شود و گاهی این کلمات به قدری در زبان فارسی رایج شده‌است که بسیاری از افراد نمی‌دانند که این واژگان فرانسوی هستند. از جمله می‌توان به کلماتی همچون: [[دوش (حمام)]])، [[کروات]]، مغازه، فامیل، کادو، شوفر، [[آسانسور]]، [[کودتا]]، [[رفوزه]]، [[پاساژ]]، [[ماساژ]]، مونتاژ، کتلت، املت، [[توالت]]، آژانس، اورژانس، مانتو، پالتو، مرسی اشاره کرد<ref>http://www.samt.ac.ir/index.aspx?siteid=1&pageid=200&p=1&showitem=10487 اصول فن ترجمه (فرانسه به فارسی)، مبحث وامگیری</ref>
خط ۱۳۱:
 
==== جمع بستن اسامی ====
ساختار گرامری حالت جمع برای اسامی به [[زبان انگلیسی]] بسیار نزدیک است. در زبان فرانسه هم مانند انگلیسی در یک قاعده کلی برای ساختن حالت جمع یک اسم به آن پسوند s- اضافه می‌کنیم. این قاعده البته دارای استثناهایی هم هست. همچنین [[تخصیص‌گر]] به کار رفته با اسم جمع به صورت جمع می‌آید.<ref>{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=|تاریخ=|وب‌گاهوبگاه=|نشانی=|عنوان=|تاریخ بازدید=18 ژانویه 2017}}</ref>
 
==== حروف تعریف ====
در زبان فرانسه مانند زبان ایتالیایی سه نوع از حروف تعریف وجود دارد. «حروف تعریف معرفه»، «حروف تعریف نکره» و «حروف تعریف جزئی یا مقداری». حروف تعریف معرفه برای اسامی‌ای به کار می‌رود که برای مخاطب شناخته شده‌است. حروف تعریف نکره برای اسامی‌ای به کار می‌رود که برای مخاطب ناشناخته است یا شناخت آن اهمیتی ندارد و حروف تعریف جزئی یا مقداری برای اشاره به مقادیری از کمیت‌های شمارش‌پذیر یا شمارش‌ناپذیر به کار می‌روند.
در زبان فرانسه در نتیجهٔ هم‌نشینی [[حرف اضافه|حروف اضافه]] با حروف تعریف چهار [[تکواژ مرکب]] (au, aux, du, des) به وجود می‌آید. همچنین بسته به خصوصیات آوایی اسم یا صفتی که بعد از این حروف تعریف آورده می‌شود ممکن حذف(élision) یا پیوند(liaison) رخ دهد.<ref>{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=|تاریخ=|وب‌گاهوبگاه=|نشانی=|عنوان=|تاریخ بازدید=18 ژانویه 2017}}</ref>
 
==== غیرضمیرانداز بودن فرانسوی مدرن ====
در جمله‌هایی از لحاظ معنایی نیازی به حضور ضمیر فاعلی یا مفعولی در ساختار جمله نیست (مانند جمله «باران می‌بارد») یا مخاطب از روی صرف فعل می‌تواند به آن پی ببرد و حذف ضمیر ضربه‌ای به ساختار دستوری جمله نمی‌زند (مانند حذف ضمیر «من» در جملهٔ «ایرانی هستم») زبانهایی که ضمایر فاعلی و مفعولی را در چنین موقعیتهای حذف اجباری یا اختیاری می‌کنند به اصطلاح می‌گویند [[ضمیرانداز]]. اگر زبانی به درجه‌ای ضمیرانداز باشد که تنها اجازهٔ حذف ضمیر فاعلی و نه مفعولی را بدهد به آن [[فاعل تهی]] می‌گویند. اکثر زبانهای هند و اروپایی مانند فارسی و همه [[زبان‌های رومی‌تبار]] به جز فرانسوی دستکم فاعل تهی هستند. زبان فرانسوی نیز تا قرن ۱۶ زبانی فاعل تهی بوده‌است اما پس از آن شبیه اکثر زبانهای مدرن ژرمنی از جمله انگلیسی [[غیرضمیرانداز]] شده است؛شده‌است؛ بنابراین در جملهٔ «Je suis français» (ترجمه:من فرانسوی هستم) حضور ضمیر je الزامی است یا مثلاً جملاتی که با عبارت Il faut آغاز می‌شوند با آنکه از لحاظ [[معناشناسی|معنایی]] نیازی به حضور ضمیر il نیست ولی [[نحو]] زبان ایجاب می‌کند که این ضمیر وجود داشته باشد و حذف آن باعث نادستوری شدن جمله می‌شود. همینطورهمین‌طور است در مورد ضمیر il در جمله «Il fait frais»".<ref>{{یادکرد-ویکی
|پیوند = https://en.wikipedia.org/wiki/Pro-drop_language
|عنوان = Pro-drop language
خط ۱۵۴:
== پانویس ==
{{پانویس|۲}}
 
== پیوند به بیرون ==
* [https://www.fun-mooc.fr/universities/direction-generale-des-etrangers-en-france/ آموزش رایگان زبان فرانسه به صورت چند دوره آزاد انبوه برخط تهیه شده با همکاری آلیانس فرانسه]
* [http://cnrtl.fr/definition/ جستجوی برخط در شماری از فرهنگ‌های زبان فرانسوی]
 
== منابع ==
* [http://french.about.com/ در مورد زبان فرانسوی]