<!-- Commented out because image was deleted: [[پرونده:Badghis&#x2D;school.jpg|چپ|انگشتدان|280px|دانش آموزان بدون مکتب و مدرسه بادغیسی و تحصیل در زیر خیمهها]] -->
درست در چند صد متری شهر قله نو بطرف جنوب [[میدان هوایی]] آن از اثر فروریختن کوهی در سالهای قدیم چندین طاق بشکل طاقهای بامیان بازگردیده که دردامنه همین کوه بااستقامتبا استقامت غرب و شرق کاوش صورت گیرد دستاورد چشمگیر خواهد داشت ممکن طاقهای یاد شده به دورههای قبل از اسلام زمان زرتشتیها مربوط باشد. در فا صله حدود۷۰ کیلومتری غرب شهر قلعه نو حصار مشهور بنام (قلعه نریمان) که دارای بناها و ساختمانهای قدیمی و حیرتانگیز میباشد وجود دارد. غبار در کتاب افغانستان درمسیر تاریخ آن را بنام قلعه کالیون یاد نمودهاست.
نبردهای کالیون در هنگام حمله چنگیز مشهور است که مدت ۱۶ ماه با دشمن جنگیدند و تا اینکه آذوقه اهالی قلعه ختم و از اثر خوردن گوشت قدید و پسته به مرض ورم اعضای بدن گرفتار بودند با آنهم حاضر به تسلیم شدن بدشمن نشدند تا اینکه از اهالی ۵۰ تن آنهم مریض باقیمانده بود که دروازه قلعه را گشودند و بر دشمن یورش بردند و بدینوسیله همه بازبین رفتند (افغانستان در مسیر تاریخ ص۲۱۳–۲۱۴) قلعه مشهور دیگری که آن را خواهر کالیون (نریمان) میگویند در نزدیکی [[ولسوالی قادس]] میباشد که بدین شکل به مقابل دشمن در هنگام حمله مغُل از خود شهامت نشان داد بنام (قلعه پیوار) یاد میشود. مردمان محل از هردو ناحیه یادشده درسالهای گذشته آثارباستانی زیادی را از زمین بیرون کشیدهاند که توسط قاچاقبران محلی به پاکستان انتقال و به فروش رسانید.
{{اصلی|ولسوالی جوند}}
جوند در واقع گوین یا گویانی است که ساحهٔ بزرگی از خراسان [[دورهٔ اسلامی]] بودهاست. جوین (جوند) بر دو ناحیه معروف در غرب افغانستان اطلاق میشده یکی در ساحهٔ خراسان یا توابق بادغیس کهن و دیگر در مربوطات سیستان: اینجا از جوند یا جوین از اعمال بادغیس سخن گفته میشود، جوین یا جوند در قدیمترین منابع جغرافیایی عربی از شهرهای نیشاپور گفته شدهاست و مرکز آن را آزادوار دانستهاند. اما مرکز این ناحیه در دورههای مختلف به ساحات دیگر انتقال کرده و به مناطق دیگر ارتباط گرفتهاست، چنانچه گفتهاند که در قرن هشتم هجری. (۴۱ میلادی) به فریومذ مرتبط گردیدهاست. این ناحیه در [[زین الاخبار]] گردیزی چند جا به شکل گویان آمده که بعضاً بدون نقطه و نیز به صورت (گوان) هم ثبت شدهاست، آنهم بعضاً به جوین بادغیس و بعضاً هم به جوین سیستان ارتباط داده شدهاست.
جوند در واقع بزرگترین ولسوالی بادغیس است که در جنوب شرق این ولایت قرار گرفتهاست. جمعیت جوند را تقریباً ۱۸۶۰۰۰ نفر تشکیل میداد با وجودی که درسال ۱۹۹۰ نفوس تقریبی این ولسوالی توسط دفتر یو اس آی دی به ۴۶۴۰۳ نفر میرسید. مرکز این ولسوالی را خود جوند نامند. [[ولسوالی جوند]] دارای ۳۸۰ قریه میباشد که در میان کوهای عجیب و غریب و سر به فلک کشیده موقعیت دارند، بیشتر راههای ارتباطی قریه جات جوند را باید با پای پیادپیاده پیمود، تنگدستی، فقر، گرسنگی و انواع و اقسام مریضیها مردم جوند را رنج میدهد.
جوند از معدود ولسوالیهای است که از لحاظ بازسازی نیز توجه کمتر بدان صورت گرفته چنانچه نه چندان کلینک ساخته شده و نه از ساخت وساز مکتب و مدرسه بر حسب ضرورت خبری است.
زیبائیهای طبعیی این ولسوالی هنوز بطور دست نخورده موجود است که چشم هر بیننده را به خود جلب نموده و آب هوای گوارای آن جای مناسبی برای گشت و گذار و بازدید است.
جوین [[معرب]] گویان یا گوین است که بعد از ورود اعراب به خراسان گویان به شکل جوین معرب شدهاست. البته قبل از تغییر تا [[حملهٔ مغول]] در خود محیط خراسان شکل اصلی آن گویان رایجتر بودهاست. در وجه تسمیهٔ آن باید گفت که ریشهٔ جوند بادغیس اساساً همان واژهٔ جوین است که بعداً شکل جوند را به خود گرفتهاست و بعضاً گفتهاند گویان بادغیس کهن که بعداً تبدیل به جوین و جوند شدهاست اساساً نامی بودهاست منسوب به نام یکی از حکمرانان آن ناحیه. همچنان در مورد نامگذاری گوین یا جوین (جوند) ریشه یا بیهای عامیانه و روایتی هم به نظر میخورد، چنانکه به روایتی در این ناحیه (به ویژه جوین سیستان) زراعت (جو) خیلیها رایج بوده محصول قابل اعتنایی داشتهاست ازاین رو این ناحیه را با اضافه پسوند نسبتی /-ین/ جوین خواندهاند. روایت دیگر آنکه چون استفاده از آبهای زیر زمینی برای آبیاری، در جوین به وسیلهٔ چرخ گاو صورت میگرفته و این چرخ ذریعه دو گاو به کار انداخته میشد آن ناحیه در اول (گوین) به فتح و اوبه صیغه تثنیه گفته شدهاست و به مرور زمان معرب گردیده شکل جوین را به خود گرفتهاست؛ و در همین ارتباط باید گفت که همین حالا نیز در ناحیه جوین سیستان قریه یی است به نام (چارگاو) که اساساً چرخ گاو بودهاست و امروز به چار گاو تحریف شدهاست. باید افزود که این تعبیر آخریرااخیراً به نحو دیگر هم میتوان توجیه کرد و آن اینکه در فرهنگهای اردو واژه (گاون) بانون غنه یی به معنای قریه و دههاست بنا بران شاید چارگاو اصلاً چار گاون بوده باشد به معنای چار ده مانند پنجده در شمال افغانستان یا شش گاو غزنی که عبارت بوداست از شش قریه.
{{اصلی|ولسوالی غورماچ}}
=== ولسوالی مرغاب ===
{{اصلی|ولسوالی مرغاب}}
طوریکه از مطالعه آثار موَرخان و جغرافیه نگاران بر میآید، مرو، مرو رود و مرغاب نامهای جداگانه یی اند که گاه یکی به جای دیگر یعنی رود بر محل و محل بر رود اطلاق گردیده یا هم بعضاً هر کدام به عین مفهوم به کار برده شدهاست، هم به معنای شهر و ولایت و هم به مفهوم رود. واژهٔ مرو در ادوار کهن به مفهوم حوزهٔ بزرگی در شمال غرب افغانستان اطلاق شدهاست و آن در اوستا (در فصل اول و ندیدات) بهطورت مورو آمده که یکی از جملهٔ شانزده ایالات آریاییها بودهاست و آن پس از آیانم ویجه و سوعذه به حیث سومین ایالت آریائی نشین در وندیدات ذکر شدهاست. استرابون (سده سوم قبل از میلاد) و نیز بطلیموس و ویلس آن را به شلک مرگیانه یا مرجیانا به کار بردهاند و به همین اساس رود مرد (مرغاب) را یونانیها مرگوس گفتهاند و این واژه را مشتق از ریشه یی دانستهاند که معنای آبیاری کردن را میرساند. بنابران با مرور زمان به تغییر حدود و ساحههاساحات و با گسترش و محدود شدن مرزهای ناحیهها، مورو یا مرو هم برناحیهٔ محدود تری اطلاق شده و آن همان وادی رود مرو میباشد، رودی که منبع آن در داخل افغانستان کنونی در گرزیوان است، و بدین گونه مرو رود، مرو آب و بالاخره مرغاب گفته شده و برناحیه یی که این آب آن را آبیاری میکند اطلاق گردیدهاست و همین است فلسفه نامگذاری مرغاب. موَلف صورة الارض نیر مرغاب را اینطور معرفی میکند: (این رود از پشت بامیان میآید و نام آن مرغاب یعی مرو آب است) و اصطخری علاوه بر این وجه تسمیه باز هم علاوه میکند که منبع این رود مرو را مرغ همه گفتهاند، چنانکه گوید: (رود مرو رود بزرگ است و این رود هاکی یاد کردیم همه از این رود برخیزد و آن را مرغاب خوانند یعنی آب مرو گویند کی نسبت این آب به آن جایگاه است که از بیرون میآید از غرجستان و این جایگاه را مرغ گویند.
== جستارهای وابسته ==