برتراند راسل: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Rezabot (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۲۶:
|ملیت=
|تابعیت= {{flagicon|UK}} [[بریتانیا]]یی
|تاریخ تولد= [[۱۸ مه]] [[۱۸۷۲ (میلادی)|۱۸۷۲]]
|شهر تولد= ترلک در نزدیکی مونماوث‌شیر
|کشور تولد= {{WLS}}
خط ۶۱:
|امضا= [[پرونده:Bertrand Russell signature.svg|200px]]
}}
'''برتراند آرتور ویلیام راسل، سومین ارل راسل''' {{به انگلیسی|Bertrand Arthur William Russell, 3rd Earl Russell}}، (زادهٔ [[۱۸ مه]] [[۱۸۷۲ (میلادی)|۱۸۷۲]] — درگذشتهٔ [[۲ فوریه]] [[۱۹۷۰ (میلادی)|۱۹۷۰]])، [[فیلسوف]]، [[منطق‌دان]]، [[ریاضی‌دان]]، [[مورخ]]، [[جامعه‌شناس]]، [[جایزه نوبل|جایزه‌دار نوبل]] و فعّال [[صلح‌جویی|صلح‌طلب]] [[بریتانیا]]یی بود که در [[قرن بیستم]] می‌زیست.<ref>Sidney Hook, "Lord Russell and the War Crimes Trial", Bertrand Russell: critical assessments, Volume 1, edited by A. D. Irvine, (New York 1999) page 178</ref><ref>Stanford Encyclopedia of Philosophy, "Bertrand Russell", 1 May 2003</ref>
 
راسل یکی از پیشتازان فلاسفه در قرن بیستم محسوب می‌شود و «جنبش مخالفت با [[آرمان‌گرایی]]» را در اوایل قرن بیستم رهبری می‌کرد. از وی به همراه [[گوتلوب فرگه]] و [[لودویگ ویتگنشتاین]]، به عنوان بنیان‌گذاران [[فلسفهٔ تحلیلی]] یاد می‌گردد.<ref>[http://plato.stanford.edu/entries/russell/ Bertrand Russell (Stanford Encyclopedia of Philosophy)<!-- عنوان تصحیح شده توسط ربات -->]</ref>
 
برتراند راسل یک فعال ضدجنگ و مخالف [[امپریالیسم]] بود<ref>{{cite journal|author=Richard Rempel|year=۱۹۷۹|title=From Imperialism to Free Trade: Couturat, Halevy and Russell's First Crusade|journal=Journal of the History of Ideas|volume=۴۰|issue=۳|pages=۴۲۳–۴۴۳|doi=۱۰٫۲۳۰۷/۲۷۰۹۲۴۶|jstor=۲۷۰۹۲۴۶|publisher=University of Pennsylvania Press}}</ref><ref>{{cite book|author=Bertrand Russell|title=Political Ideals|publisher=Routledge|origyear=۱۹۱۷|year=۱۹۸۸|isbn=۰-۴۱۵-۱۰۹۰۷-۸}}</ref> که به دلیل عقاید صلح‌طلبانه‌اش در طول [[جنگ جهانی اول]]، از دانشگاه اخراج شد و به زندان افتاد.<ref>Samoiloff, Louise Cripps. ''C.L.R. James: Memories and Commentaries'', p. 19. Associated University Presses, 1997. {{ISBN|0-8453-4865-5|en}}</ref> او مخالف [[آدولف هیتلر]]، منتقد تمامیت‌خواهی [[استالین]]، معترض درگیری آمریکا در [[جنگ ویتنام]] و همچنین از حامیان خلع [[سلاح هسته‌ای]] بود.<ref name="Gallery">{{cite web|url=http://russell.mcmaster.ca/~bertrand/|title=The Bertrand Russell Gallery|publisher=Russell.mcmaster.ca|date=6 June 2011|accessdate=1 October 2011}}</ref> وی در سال [[۱۹۵۰]]،۱۹۵۰، به پاس «آثار متعدد در حمایت از نوع‌دوستی و آزادی اندیشه»، برندهٔ [[جایزه نوبل ادبیات]] گردید.<ref>[http://www.nobelprize.org/nobel_prizes/literature/laureates/1950/ The Nobel Prize in Literature 1950<!-- عنوان تصحیح شده توسط ربات -->]</ref>
 
== زندگی ==
خط ۷۳:
[[خانواده|خانوادهٔ]] برتراند راسل از شهروندان قدیمی و بانفوذ بودند. پدربزرگش، جان راسل، نخستین ارل راسل پسر سوم جان راسل، ششمین دوک بدفورد بود و دو بار در [[عصر ویکتوریا]] به سمت [[نخست‌وزیر]]ی بریتانیا رسیده بود. پدرش، جان راسل، لرد آمبرلی که مردی [[بی‌دین]] بود<ref name="j">{{یادکرد|نویسنده =برتراند راسل |عنوان = جهانی که من می‌شناسم| ناشر =انتشارات امیرکبیر |صفحه =۳ |تاریخ =۱۳۴۵}}</ref> نیز از اشراف‌زادگان محسوب می‌شد.<ref name="John R">{{cite web| last = Bloy| first = Marjie, [[پی‌اچ‌دی|Doctor of Philosophy]]| title = Lord John Russell (1792-1878)| url=http://www.victorianweb.org/history/pms/russell.html| accessdate = 28 October 2007}}</ref>
 
در [[۱۸۷۴ (میلادی)|۱۸۷۴]] مادرش را که از مبارزان آزادی زنان بود{{r|j}} بر اثر [[دیفتری]] از دست داد. مدت کوتاهی پس از آن خواهرش راشل که از خودش چهار سال بزرگتر بود، درگذشت. تنها دو سال بعد در [[۱۸۷۶ (میلادی)|۱۸۷۶]] پدر راسل بر اثر [[برونشیت]] از دنیا رفت.
 
پس از آن به همراه برادرش فرانک (که هفت سال از خودش بزرگتر بود) تحت کفالت پدربزرگ‌اش جان راسل، نخستین ارل راسل قرار گرفت. راسل از او به عنوان پیرمردی مهربان و ویلچرنشین یاد می‌کند. در [[۱۸۷۸ (میلادی)|۱۸۷۸]] پدربزرگ‌اش درگذشت و برتراند و فرانک تا زمان بلوغ با قیومیت بیوهٔ جان راسل، پرورش یافتند.
 
او در زندگی‌نامهٔ خود بیان داشته‌است که در نوجوانی، عمدهٔ علایق او را [[سکس]]، [[فلسفه دین]] و [[ریاضیات]] تشکیل می‌داده‌اند و تنها عاملی که از خودکشی‌اش بر اثر رنج از دست دادن عزیزان در خردسالی جلوگیری می‌کرد، شوق به فراگیری هر چه بیش‌تر ریاضیات در او بود.<ref>''The Autobiography of Bertrand Russell'', p.38</ref>
 
=== راسل جوان، ورود به دانشگاه و اخراج از آن ===
در آغاز جوانی به مطالعه آثاری از [[پرسی بیش شلی]] روی آورد که این امر مسیر زندگی او را تغییر داد.<ref>''The Autobiography of Bertrand Russell'', p.35</ref> سپس به [[کالج ترینیتی (کمبریج)|کالج ترینیتی]] در [[کمبریج]] وارد شد و در ریاضیات و [[فلسفه]] تحصیل کرد. در [[۱۹۰۱ (میلادی)|۱۹۰۱]] موفق به کشف [[پارادوکس راسل]] شد و هفت سال بعد به عضویت [[انجمن سلطنتی|انجمن سلطنتی علوم بریتانیا]] درآمد. در طول جنگ جهانی اول به دلیل مبارزات ضد جنگ از دانشگاه اخراج و زندانی شد.
 
=== زندگی شخصی ===
راسل چهار بار ازدواج کرد و زندگی شخصی آشفته‌ای داشت.<ref>Young, D. (2016). Distraction. Place of publication not identified: Routledge. page 21</ref><ref name="britannica.com">https://www.britannica.com/biography/Bertrand-Russell</ref><ref>[[نایجل راجرز|راجرز، ن]]. ، تامپسون، م. (۱۳۹۳). [[فیلسوفان بدکردار]]. احسان شاه قاسمی. تهران: [[انتشارات امیرکبیر]]</ref> نخست در [[۱۸۹۴]] با آلیس پیرسال اسمیت ازدواج کرد اما بعد از چند سال دل به زن دیگری بست و آلیس را رها کرد. در [[۱۹۲۱]] از آلیس طلاق گرفت و با [[دورا راسل]] (بلک) ازدواج کرد و آن دو صاحب دو بچه شدند. ۱۴ سال بعد و پس از اینکه دورا از یک فعال سیاسی چپ‌گرای آمریکایی به نام گریفین بری باردار شد<ref>Ward, H. (2003). A man of small importance: My father Griffin Barry. Debenham: Dormouse Books.</ref> از دورا نیز جدا شد و این دو تا آخر عمر با هم دشمن بودند. این دشمنی وقتی دورا برای فرزندی که از گریفین بری باردار شده بود شناسنامه‌ای با نام خانوادگی راسل گرفت،<ref>Monk, R. (2016). Bertrand russell: The ghost of madness 1921-1970. Free Press.</ref> شدیدتر هم شد.<ref>Liberty and love? Dora Black Russell and marriage.. (n.d.)>The Free Library. (2014). Retrieved Nov 17 2017 from https://www.thefreelibrary.com/Liberty+and+love?+Dora+Black+Russell+and+marriage.-a0274585417</ref> راسل به فاصلهٔ یک سال بعد از طلاق از دورا با پاتریشیا (پیتر) هلن اسپنس ازدواج کرد که در آن موقع تنها ۲۱ سال داشت. در [[۱۹۵۲]] از پاتریشیا هم جدا شد. همان سال با ادیث فینچ ازدواج کرد که تا پایان عمر با او بود.<ref name="britannica.com"/> فرزند وی [[جان راسل|جان]] پس از جدایی از همسرش دچار جنون شد.<ref>راجرز، ن. تامپسون، م. (1393). [[فیلسوفان بدکردار]]. احسان شاه قاسمی. تهران: [[انتشارات امیرکبیر]]</ref> این جنون در خانوادهٔ راسل ارثی بود.<ref>کتاب: [[فیلسوفان بدکردار]]، نوشته: Rodgers and Thompson, صفحه 119, متن اصلی:
 
خط ۹۰:
=== مرگ ===
[[پرونده:Bust Of Bertrand Russell-Red Lion Square-London.jpg|بندانگشتی|200px|مجسمهٔ راسل در میدان Red Lion لندن]]
سرانجام او در دوم فوریه [[۱۹۷۰]] بر اثر [[آنفلوآنزا]] در [[پنریندیدرایث]] در [[ولز]] درگذشت. بنا به وصیت برتراند، جسدش را سوزاندند و خاکسترش را روی کوه‌های ولز ریختند.
 
=== سال شمار زندگی ===
خط ۱۲۴:
== دیدگاه‌ها و تأثیرات ==
=== فعالیت‌های ضد جنگ ===
وی یک [[فعال ضد جنگ]] بود<ref>Richard Rempel (1979). "From Imperialism to Free Trade: Couturat, Halevy and Russell's First Crusade". Journal of the History of Ideas 40 (3): 423–443. doi:10.2307/2709246.</ref><ref name="autogenerated1">Bertrand Russell (1988) [1917]. Political Ideals. Routledge. {{ISBN|0-415-10907-8|en}}.</ref> و به خاطر فعالیت‌های ضد جنگ در خلال [[جنگ جهانی اول]] از دانشگاه ترینیتی اخراج و برای پنج‌ماه زندانی شد. از اقدامات صلح طلبانه بعدی راسل می‌توان به راه انداختن کمپینی ضد [[آدولف هیتلر]]، انتقاد از [[استبداد]] و خفقان در [[شوروی]]، اعتراض علیه مداخله [[ایالات متحده]] در [[جنگ ویتنام]] و تأسیس انستیتوی دفاع از صلح در سال [[۱۹۶۳ (میلادی)|۱۹۶۳]] اشاره نمود.<ref name="autogenerated1"/>
[[پرونده:Bertrand Russell, by J. F. Horrabin.jpg|بندانگشتی|چپ|200px|کارتون برتراند راسل اثر [[جی اف هورابین]]]]
 
=== فعالیت‌های ادبی ===
با نگارش آثاری شاخص در دفاع از [[انسان گرایی]] و [[آزادی بیان]]، [[جایزه نوبل ادبیات]] سال [[۱۹۵۰ (میلادی)|۱۹۵۰]] را از آن خود کرد.<ref>The Nobel Foundation (1950). Bertrand Russell: The Nobel Prize in Literature 1950. Retrieved on 11 June 2007.</ref>
 
=== ریاضیات ===
خط ۱۴۱:
البته او همانگونه که در مناظره با فردریک کاپلستون می‌گوید، مدعی توانایی در اثبات عدم وجود خدا نیست اما چند سال بعد به‌کارگیری تمثیل [[قوری سماوی]] سعی در تأکید بر دیدگاه بی خدایانه (به جای ندانم گرایی) نمود.
 
راسل در ''من یک خداناباورم یا یک ندانم گرا؟'' در سال [[۱۹۴۷ (میلادی)|۱۹۴۷]] می‌گوید:
{{نقل قول|به عنوان یک فیلسوف، اگر بخواهم برای شنونده‌های فلسفی محض سخن بگویم باید بگویم که خود را یک ندانم گرا توصیف می‌کنم چرا که فکر نمی‌کنم برهانی قاطع وجود داشته باشد که کسی بتواند اثبات کند که خدایی وجود ندارد.