پل دیراک: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
FreshmanBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با استفاده از AWB
خط ۲۳:
* [[دانشگاه کمبریج]]
}}
|بنیاد گذاربنیادگذار =
|استاد راهنما = [[هارتلی اچ فاولر]]
|دانشجویان دکتری وی={{فهرست ساده|
خط ۶۲:
'''پل آدرین موریس دیراک''' {{به انگلیسی|Paul Adrien Maurice Dirac}} {{رچ}} (۸ اوت ۱۹۰۲ در [[بریستول]]، [[انگلستان]] - ۲۰ اکتبر ۱۹۸۴ در [[تالاهاسی]]، [[فلوریدا]])، [[فیزیکدان]] و [[ریاضیدان]] [[بریتانیا]]یی و از پایه‌ریزان [[مکانیک کوانتومی]] بود و در سال (۱۹۳۳) برنده [[جایزه نوبل]] شد.
 
برخی دیراک را (از نظر سواد ریاضی و مبانی نظری) تنها رقیب واقعی معاصر انشتین می‌دانند، و برخی همانند [[استیون هاوکینگ]] از دیراک بعنوانبه عنوان «بزرگترین فیزیکدان نظری از زمان [[اسحاق نیوتن]] تا کنون» نام برده‌اند.<ref>[http://www.dailymail.co.uk/femail/article-1240909/The-extraordinary-love-affair-British-scientist-Paul-Dirac-chatterbox-divorcee.html The extraordinary love affair between British scientist Paul Dirac and a chatterbox divorcee | Mail Online<!-- عنوان تصحیح شده توسط ربات -->]</ref>
 
بیوگرافی دیراک از او با لقب «صوفی اتم» یاد کرده‌است.<ref>''The Strangest Man. The Hidden Life of Paul Dirac, Mystic of the Atom''. Graham Farmelo. Basic Books. 2009. {{ISBN|978-0-465-01827-7|en}}</ref>
خط ۱۰۳:
== دیدگاه‌های سیاسی ==
[[پرونده:Nima visits dirac.jpg|بندانگشتی|300px|آرامگاه دیراک در شهر [[تالاهاسی]] در فلوریدا]]
دیراک به دلیل دوستی و حس وفاداری زیادی که در طی سالیان زیاد با دوستان صمیمی روسی اش بخصوص [[پیوتر کاپیتسا]] پیدا کرده بود، دارای احساسات چپگرا بود. در زمان [[جنگ ویتنام]]، همسر دیراک به دلیل مخالفت علنی با سیاستهایسیاست‌های آمریکا، توسط [[اف‌بی‌آی]] مظنون به فعالیتهایفعالیت‌های کمونیستی گردید. دیراک [[دانشگاه تگزاس در آستین]] را متهم کرد که او را یک کمونیست قلمداد کرده و برای همین دعوت آن دانشگاه برای پیوستن به هیئت علمی آنهاآن‌ها را رد کرد.<ref>''The Strangest Man. The Hidden Life of Paul Dirac, Mystic of the Atom''. Graham Farmelo. Basic Books. 2009. {{ISBN|978-0-465-01827-7|en}} pp.388</ref> در عوض او نهایتاً سر از شهر گرمسیری تالاهاسی در فلوریدا درآورد.
 
== دیدگاه‌های مذهبی ==
خاطره [[ورنر هایزنبرگ]] از دیدگاه‌های دیراک در مورد خدا در حاشیه [[کنفرانس سلوی|کنفرانس سولوی در سال ۱۹۲۷]] بسیار به یادماندنیبه‌یادماندنی است و در کتب زیادی نقل شده‌است. هایزنبرگ در خاطرات خود می‌نویسد:<ref name="Philosophy pp.15-17">Physics and Philosophy. The Revolution in Modern Science. Werner Heisenberg. Harper Perennial. 2007 {{ISBN|978-0-06-120919-2|en}} pp.15-17 (Postscript Section)</ref> '''«'''صحبت از دیدگاه‌های [[بوهر]] و [[انشتین]] در مورد خدا بود که ناگهان دیراک با این پرسش وارد بحث شد:
 
{{نقل قول|من نمی‌دانم چرا همه اینجا دارند در مورد خدا بحث می‌کنند. یک دانشمند باید صادق باشد؛ و اگر ما صادق باشیم باید قبول کنیم که دین و مذهب یک مشت اظهارات واهی هستند که هیچ پایه و اعتباری در جهان واقعی ندارند. مفهوم خدا اساساً زاییده تخیلات بشریست. وجود خدا برای انسانهای بدوی که از قدرتهای طبیعت وحشت و هراس داشتند قابل فهم است. اما برای ما که امروزه فهم خوبی از پدیده‌های جهان هستی را داریم وجود چنین راه حلی دیگر نیازی نیست. وجود خدا پای پرسش‌هایی را به میان می‌کشد که هیچ دردی را هرگز دوا نمی‌کند. مثل مثلاً اگر خدا واقعاً وجود دارد پس چرا این همه بی عدالتی و نابرابری در جهان وجود دارد. چرا دنیا طوریست که همیشه قشر مرفه در حال استثمار قشر فقیر است. او چرا جلوی اینهمه فاجعه را نمی‌گیرد. اگر امروزه در جهان در این زمانه دارند دین و مذهب را هنوز تبلیغ و گسترش می‌دهند نه بخاطر این است که دلایل قانع کنندهقانع‌کننده و موجهی دارد، بلکه به این سبب است که دین یک ابزار قدرت برای کنترل جوامع است. مردم مطیع و مؤمن قابل کنترل تر از مردم پرسروصدا و پرسشگر هستند. چپاول و بهره‌برداری از یک ناراضی به مراتب مشکل‌تر است تا یک فرد راضی که سؤال نمی‌کند و دستور بالاترها را می‌پذیرد. دین و مذهب افیونیست که باعث می‌شود یک ملت بخواب رفته و ظلم و جفایی که (توسط صاحبان قدرت) بر آنهاآن‌ها روا شده را بکلیبه کلی نادیده بگیرند. صاحبان قدرتی که همیشه با دین و مذهب رابطه تنگاتنگی داشته‌اند. دین و قدرت، هر دو احتیاج به خدایی دارند که در آینده وعدهٔ پاداش مطیعان و فرمانبردارانش را می‌دهد؛ و از این روست که انکار وجود خدا را گناه نابخشودنی حساب می‌کنند.||}}
در این موقع من به دیراک گوشزد کردم که او دارد دین را با کثافت‌کاری‌های سیاسی اشتباه می‌گیرد. اما او پاسخ داد:
{{نقل قول|من اساساً با دین مشکل دارم. بلکه مملو از تناقض است. این همه صحبت از توبه و مشیت الهی و گناه فقط حقیقت را کماکان کتمان می‌کند. تسلیم به وجود و فرمان یک خدا یعنی کمک به حفظ ساختارهای کهنه، در حالیکه زندگی همانند علم است: باید در مقابل مشکلات برخاست و راه حل برایشان اندیشید.}}