نبرد حران: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Mehrdad 12 (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
FreshmanBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با استفاده از AWB
خط ۲۸:
 
== انگیزهٔ نبرد ==
در آن دوران حکومت روم در دست سه «تریوم ویر» بود، یکی [[ژولیوس سزار]]، دومی [[پومپه]] و سومی [[کراسوس]]. سزار با شکست [[سرزمین گل|اقوام گل]] و پومپئوس نیز با پیروزی‌های پیشین خود در [[بالکان]] توانسته بودند وجهه خود را ارتقا دهند، در نتیجه کراسوس که در آن زمان فرمانروای سوریه بود، کوشید تا بخت خود را با یورش بردن به پارتیان بیازماید. او با وجود مخالفت رُم و با در اختیار داشتن یک سپاه هفت [[لژیون]]ی و نیرومند و بدون اعلام جنگ در سال ۵۴ پیش از میلاد از رود [[فرات]] گذشت. سپس پلی را که بر فرات بود، ویران کرد، زیرا داستان‌هایی در مورد جنگ و گریز سواران پارتی و رشادت‌های آنان در سپاه روم پیچیده بود و آنهاآن‌ها را در وحشت از پارت‌ها فرو برده بود و کراسوس از فرار سربازانش بیم داشت.
کراسوس در آغاز موفقیت‌هایی به دست آورد و ارتش به او لقب [[امپراتور]] داد. البته موفقیت‌های او بیش از تاراج روستاها و آبادی‌های بی‌پناه میانرودان چیز دیگری نبود.
[[اُرد دوم]] فرستاده‌ای نزد کراسوس فرستاد تا دربارهٔ این دشمنی از او توضیح بخواهد و وی مغرورانه پاسخ داد که جواب پارتیان را در [[سلوکیه]] خواهد داد. آنگاه پیرترین فرستاده اُرد دوم به نام واگیز پاسخ گفت: ''اگر در دست من موئی دیدی، دیدار شهر سلوکیه نیز نصیبت خواهد شد''. بدین ترتیب جنگ بین این دو ابرقدرت قطعی شد.<ref>{{پک|پلوتارک|1387|ک=حیات مردان نامی|ص=80}}</ref>
 
== وضعیت ایران و روم تا قبل از جنگ حران ==
در سدهٔ نخست پیش از میلاد، اشکانیان ایران توانستند با مسلط شدن بر [[ارمنستان]] و آسیای صغیر و همهٔ میان‌رودان تا مرز سوریه، همسایه امپراتوری روم شوند، این در حالی بود که از چندین سال قبل، حکومت [[جمهوری روم]] در تلاش بود ارمنستان را که بخشی خود مختار در حومهٔ قلمرو [[اشکانیان]] بود، از دست اشکانیان درآورد و این موضوع تا پایان جنگهایجنگ‌های سلسله‌ای [[ایران]] و [[روم]] همچنان ادامه داشت، اما سر انجام تلاشهای رومیان برای جداسازی ارمنستان از ایران ناکام ماند.
در غرب امپراتوری ایران، سرزمین‌های زیر سلطه امپراتوری روم قرار داشتند: همهٔ اروپا شامل شبه‌جزیره [[ایتالیا]]، [[گل (سرزمین)|گالیا]]، [[فرانسه]]، شبه‌جزیره ایبری ([[اسپانیا]])، [[انگلستان]]، سرزمین [[ژرمن‌ها]] و شمال [[آفریقا]] تا [[سوریه]]. فقط مدت کوتاهی [[بطلیموس دوازدهم]] به اتفاق خواهرش [[کلئوپاترا]] بر [[مصر]] حاکم بودند که بالاخره مغلوب [[اکتاویوس]] سردار رومی شدند؛ بنابراین دو امپراتوری نیرومند بر جهان حکمفرما بود. یکی در اروپا، شمال آفریقا تا سوریه به نام دولت نیرومند روم و دیگری امپراتوری اشکانیان که همه خاورمیانه به جز سوریه در قلمرواش بود و مرزهای شرقی آن تا [[هند]] و [[کوشان|سرزمین کوشانی‌ها]] در بخش شرقی [[افغانستان]] وسعت داشت، ولی با این حال حدود متصرفاتش به اندازه قلمرو دوران [[هخامنشیان]] نمی‌رسید.
 
== آغاز نبرد ==
با قطعی شدن جنگ، پادشاه اشکانی فرماندهی ارتش را به سردار دلاوری به نام [[سورنا]] واگذار کرد و خود به [[ارمنستان]] رفت تا از فرستادن نیروهای کمکی توسط پادشاه آن سرزمین به روم جلوگیری کند. هنگامی که کراسوس با سپاه ۴۲هزار نفری از [[لژیونر|لژیونرهای رومی]] وارد مرز [[حران]] (شهری در جنوب [[ترکیه]] امروزی و مرز سابق ایران و روم) شد، در مقابل خود سپاه کوچکی از اشکانیان را مشاهده کرد. کراسوس، سپاه روم را به شکل مستطیل سازماندهی کرده، سپس یک جناح را به کاسیوس دیگری را به پابلیوس کراسوس داد و قلب سپاه را خود در اختیار گرفت. پارت‌ها با آواز فلوت و شیپور و بوق حرکت نمی‌کردند بلکه طبل‌هایی عظیم داشتند که در گِرد آن زنگوله‌هایی بسته بودند تا از چند محل صدا کند. مجموعهٔ این صداها مانند غُرش جانوران درنده یا آذرخش بسیار وحشت آوروحشت‌آور بود و از مسافت دور گوش را ناراحت می‌کرد و بسیار شورانگیز بود و مرد سپاهی را از حالت عادی خارج می‌ساخت. سورنا که می‌دانست سپاه مجهز رومی را نمی‌توان به آسانی شکست داد، دست به یک حیله جنگی زد. او به همراه ۱۰۰۰سرباز در برابر ارتش روم ظاهر شد و ۹۰۰۰ کماندار را در پشت تپه‌ها پنهان کرد. با حمله لژیونرها، سورِنا دستور عقب‌نشینی صادر کرد تا سربازان رومی در تعقیب آنهاآن‌ها وارد محوطه اشکانیان شوند. در این هنگام کمانداران از پشت تپه‌ها بیرون آمدند و به سوی رومی‌ها حمله‌ور شدند. سواران اشکانی با حرکت زیگزاگی، چنان با مهارت تیرها را به سوی لژیونرهای پیاده‌نظام پرتاب می‌کردند که به قول [[پلوتارک]] پای سربازان رومی را به زمین می‌دوختند.
در این هنگام [[پابلیوس]] (پسر کراسوس)، به همراه ۱۳۰۰ سوار سنگین اسلحه که هزار نفر آن سواران سرزمین گول (فرانسه) از طرف [[ژولیوس سزار]] بودند، به یاری لژیونرها شتافت اما آنهاآن‌ها هم کاری از پیش نبردند و سرانجام همگی دربند یا کشته شدند. کراسوس کوشید با سازماندهی ارتش باقی‌مانده، حمله دیگری را ترتیب دهد، اما ناگهان با سر بریده پسرش که روی نیزه ایرانیان بود، مواجه شد. مرگ پابلیوس، روحیه سرداران رومی را درهم شکست، به طوری کهبه‌طوری‌که دیگر نتوانستند در برابر حمله سربازان اشکانی ایستادگی کنند و در پایان جنگ با پیروزی قطعی اشکانیان پایان پذیرفت.<ref>{{پک|پلوتارک|1387|ک=حیات مردان نامی|ص=88-98}}</ref>
 
== پایان نبرد ==
طبق نوشته مورخین رومی، در پایان نبرد ۲۰هزار رومی کشته و ۱۰هزار تن اسیر شدند، در حالی که تعداد زخمی‌ها و کشته‌های اشکانی روی هم به صد نفر هم نمی‌رسید. دربارهٔ مرگ کراسوس روایات مختلفی عنوان شده‌است. برخی بر این عقیده‌اند که او در صحنه نبرد به دست سورنا کشته شد، اما تعدادی هم ادعا می‌کنند که فردای نبرد، کراسوس به دست فرماندهان رومی که شکست خود را از بی‌تدبیری او می‌دانستند، به قتل رسید. روایت دیگر بنا بر این است که فردای نبرد، کراسوس درحال فرار با عده‌ای از یاران خود، به دست پوماکزِرسِر، از یاران سورنا به قتل می‌رسد و سر و دست او نیز به سر فرزندش می‌پیوندد و در پایان جنگ در کاخ ارمنستان که در آن موقع، [[ارته باذ]] حاکم ارمنستان بود آویخته می‌شود؛ ولی [[سورنا]] در [[سلوکیه]] انتشار داد که [[کراسوس]] را زنده گرفته‌است؛ زیرا می‌خواست به عنوان پیروزی و تمسخر رومی‌ها صحنهٔ تمسخر آمیزی را تعبیه کند؛ لذا یکی از اسرا را به نام «کایوس پاستیانوس» که شباهت زیادی به کراسوس داشت، لباس زنانه پوشاند و به او آموخت که چون کراسوس یا سردار و فرمانده بخوانندش، جواب بگوید. پس او را بر اسبی سوار نمودند و پیشاپیش سوار، عده‌ای طبل زنان و دهل زنان به راه افتادند. در اطراف وی افسرانی سوار بر شتر قرار گرفتند و قبل از سوار دستهٔ تازیانه و تبر که علامت کنسولگری [[روم]] بود، حرکت دادند. در اطراف هر دسته زنان سلوکیه رقص کنان و آوازخوانان با وضع تمسخر آمیزی جنگ کراسوس و اخلاق زنانه و خالی از شجاعتش را شرح می‌دادند.<ref>{{پک|پلوتارک|1387|ک=حیات مردان نامی|ص=105-106}}</ref> هفت عقاب، نماد لژیون‌های مغلوب، به درخواست سورنا، به معبد آناهیتای تیسفون سپرده شد.<ref>{{پک|ورستاندیک|1386|ک=تاریخ امپراتوری اشکانی|ص=206-207}}</ref> به هر حال مرگ کراسوس و شکست سنگین ارتش روم، ضربه جبران ناپذیریجبران‌ناپذیری به دولت روم وارد ساخت و باعث شهرت اشکانیان (پارت‌ها) در جهان شد و نبرد حران به عنوان نخستین پیروزی شرق بر غرب لقب یافت. در این نبرد، پرچم لژیون‌های ارتش روم هم به دست ایرانیان افتاد و تا زمانی که صلح میان امپراطوری ایران و روم برقرار شد، این پرچم در دربار پادشاه اشکانی نگهداری می‌شد.
 
بنا بر برخی گزارش‌ها، سَرِ کراسوس برای [[ارد دوم]] فرستاده می‌شود.<ref>[http://www.iranicaonline.org/pages/chronology-1 CHRONOLOGY OF IRANIAN HISTORY PART 1] ''iranicaonline.org''</ref>