الاشارات و التنبیهات: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
FreshmanBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با استفاده از AWB
خط ۱:
{{ابن سینا (نوار کناری)}}
'''الإشارات و التنبیهات''' از مشهورترین کتاب‌های شیخ الرئیس، [[ابو علی سینا]] است که آن را در دو بخش منطق و فلسفه، به زبان عربی به رشته تحریر در آورده است. این کتاب را شاید بتوان یکی از مهم‌ترین آثار علوم عقلی دانشمندان اسلامی نیز به حساب آورد که در طول چندین قرن همواره مورد توجه علما و محققان علوم اسلامی بوده استبوده‌است.
 
== وجه تسمیه ==
خط ۶:
 
== ساختارکتاب ==
[[کتاب]]، دارای دو جزء است: جزء اول، در منطق و مشتمل بر ده نهج و جزء دوم، در فلسفه و حاوی ده نمط می‌باشد. مطالب هر نهج و نمط، در ذیل عناوین اشاره و تنبیه مطرح شده استشده‌است.
 
== گزارش محتوا ==
=== مقدمه ===
ابن سینا، در سرآغاز کتاب، مقدمه‌ای کوتاه دارد که با وجود کوتاهی، از گویایی با ظرافتی برخوردار است. وی، اهمیت و پرمغز بودن کتاب حاضر را گوش زد کرده، سپس وارد متن کتاب که ابتدای آن با منطق است، شده و این بخش را به ده نهج تقسیم کرده استکرده‌است که در هر یک از این نهج‌ها، مطلبی را توضیح می‌دهد.<ref group="پاورقی">الاشارات و التنبیهات، ابن سینا، ص۱</ref>
 
=== جزء اول منطق ===
خط ۱۷:
 
==== نهج دوم ====
نهج دوم بخش منطق، در الفاظ خمسه مفرده و حد و رسم است. اولین اشاره این نهج، در مورد نوع و جنس است. وی، در این جا فرق میان نوع و جنس و طریق تشخیص آنهاآن‌ها از همدیگر را یادآوری کرده و در ادامه به ترتیب آنهاآن‌ها می‌پردازد. اشاره سوم این نهج، در مورد فصل است که در آن فصل مقوم را از فصل مقسم باز می‌شناساند. او می‌گوید: هر فصلی در قیاس با نوع، مقوم بوده و در قیاس با جنس آن نوع مقسم خواهد بود. تنبیهی که بو علی در این جا طرح می‌کند این است که این الفاظ پنج‌گانه؛ یعنی جنس، نوع، فصل، خاصه و عرض عام، همگی در حمل بر جزئیات واقعه در تحتشان، مشترک با اسم و حد می‌باشند. اما رسم اینها در اشاره، یکی پس از دیگری مشخص گردیده است. ابن سینا، حد را قولی که دلالت بر ماهیت شی ء دارد می‌داند و می‌گوید: شکی نیست که حد، مشتمل بر مقوماتی می‌باشد که مرکب از جنس و فصل می‌باشد. وی، غرض از حد را صرف تمییز، نمی‌داند و بعد از رفع توهمی در مورد حد، اقدام به تبیین رسم می‌نماید. وی، اشاره‌ای دارد به اینکه بعضی از خطاها هستند که در تعریف اشیاء با حد و رسم عارض می‌گردند که اگر آنهاآن‌ها را بشناسی ضمن آنکه به تنهایی سودمند است، در امثال آنهاآن‌ها هر اشکالی که باشد نیز معلوم خواهد بود.<ref group="پاورقی">الاشارات و التنبیهات، ابن سینا، ص۹</ref>
 
==== نهج سوم ====
در نهج سوم منطق، سخن از ترکیب خبری می‌باشد. بو علی، ابتدا، اصناف قضایا را بیان می‌کند و می‌گوید: منظور از ترکیب خبری، جمله‌ای است که در آن احتمال صدق و کذب باشد، بر خلاف جمله‌های استفهام، التماس، تمنی، ترجی، و تعجب و... که در آنهاآن‌ها صدق و کذب نبوده، مگر بالعرض. ابن سینا، اصناف ترکیب خبر را در سه قسم می‌داند که عبارتند از: حملی، شرطی منفصل و شرطی متصل، بعد جایگاه ایجاب و سلب را در این ترکیبات مشخص می‌نماید که مثلاً ایجاب حملی کدام است، سلب حملی کدام است، ایجاب متصل کدام است یا ایجاب منفصل به چه صورتی می‌باشد. اشاره دیگر نهج سوم، در مورد قضایای مخصوصه، مهمله و محصوره است. مؤلف، می‌گوید: اگر قضیه حملیه و موضوعش، شی ء جزیی باشد، قضیه مخصوصه خواهد بود، چه سالبه باشد و چه موجبه و اگر موضوعش، کلی باشد، بدون آنکه کمیت این حکم معلوم شود (کلیه یا جزئیه بودنش) قضیه مهمله خواهد بود، نهایتاً اگر موضوع قضیه حملیه، کلی باشد و قدر حکم و کمیت موضوع مبین باشد، قضیه محصوره خواهد بود. اما چگونگی حصول اهمال و حصر در جملات شرطیه، موضوع اشاره دیگری است که در این نهج بدان پرداخته شده استشده‌است. بخشی که در ادامه، مطرح است، ترکیب شرطیات از جملات است. بو علی، می‌گوید: شرطیات، ابتدا به بسائط منحل نمی‌شوند، بلکه اول به حملیات، بعد به بسائط منحل می‌گردند. جمله معدوله و فرق آن با سلبیه نیز موضوع دیگر اشاره این قسمت است. شیخ الرئیس، در مورد قضایای شرطیه به طوربه‌طور مبسوطی به تألیف آنهاآن‌ها و احکام جملات شرطیه متصله و منفصله پرداخته است کما اینکه در مورد قضایای حملیه نیز توضیحاتی داده. اشاره‌ای نیز به شروط قضایا دارد و می‌گوید: در حمل و اتصال و انفصال، باید حالاضافه، وقت، مکان و شرط مراعات گردد، چنان‌که لازم است حال جزء و کل و حال قوه و فعل مراعات شود.<ref group="پاورقی">الاشارات و التنبیهات، ابن سینا، ص۱۴</ref>
 
==== نهج چهارم ====
خط ۲۶:
 
==== نهج پنجم ====
نهج پنجم، در تناقض قضایا و عکس قضایاست، شیخ الرئیس، تناقض را به اختلاف در قضیه از لحاظ ایجاب و سلب به جهتی که اقتضای ذاتش را دارد که یکی صادقه و دیگری کاذبه باشد، به طوری کهبه‌طوری‌که صدق و کذب از آنهاآن‌ها خارج نشود، معنا می‌کند. وی، سپس، مفهوم تقابل را در سلب و ایجاب بیان می‌کند و مراعات تقابل را به طوری کهبه‌طوری‌که هر چه در یکی از آن دو قضیه مراعات شد، در دیگری نیز مراعات گردد، از شرایط تقابل می‌داند. اشاره دیگر، به تناقض واقع در بین مطلقات است. در این جا بو علی، قول مشهور را که قائل است برای مطلقه، نقیضی از مطلقات وجود دارد، وارد می‌کند و علت را بیان کرده، نقیض مطلقه عامه را تبیین می‌نماید. از جمله مطالبی که در این اشاره بدان پرداخته می‌گردد، نقیض وجودیه و نقیض مطلقه است. اشاره سوم این نهج، در تناقض سایر ذات الجهت‌ها می‌باشد که نقیض دائمه، نقیض ضروریه، نقیض ممکنه عامه و نقیض ممکنه خاصه در آن، مورد بحث واقع گردیده است. عکس مطلقات نیز که عبارتند از: عکس سالبه کلیه و عکس موجبه کلیه، در اشاره بعدی بررسی شده‌اند. اشاره آخری نهج پنجم، در عکس ضروریات و عکس ممکنات است که در اولی، عکس سالبه کلیه، عکس موجبه کلیه و عکس جزئیه و در دومی، سالبه ممکنه و موجبه ممکنه، محل بحث می‌باشند.<ref group="پاورقی">الاشارات و التنبیهات، ابن سینا، ص۲۷</ref>
 
==== نهج ششم ====
خط ۳۲:
 
==== نهج هفتم ====
در نهج هفتم، سخن از ترکیب دوم برای حجج می‌باشد. ابتدا اشاره‌ای به قیاس، استقراء و تمثیل دارد. بو علی، هر یک را تعریف می‌کند و توضیح مختصری از آنهاآن‌ها ارائه می‌دهد، بعد به قول خود اشاره خاصی به قیاس و قیاس اقترانی دارد، سپس اصناف اقترانات حملیه را که اشکال اربعه می‌باشند با چگونگی منتج و غیر منتج بودنشان، مورد بررسی قرار می‌دهد.<ref group="پاورقی">الاشارات و التنبیهات، ابن سینا، ص۴۰</ref>
 
==== نهج هشتم ====
در نهج هشتم، بحث از قیاسات شرطیه و در توابع قیاس است. اول، اقترانات شرطیات (که به نظر بو علی قریب به طبع نیستند و استیفای کامل آنهاآن‌ها را در کتاب شفا و غیر آن داشته استداشته‌است) تقسیم‌بندی می‌شوند که مؤلف از متصلات، مؤلف از حملیه و منفصله، مؤلف از متصله و حملیه و مؤلف از متصلین حاصل آن می‌باشد. از دیگر مسائلی که در این قسمت آورده شده است، قیاس مساوات، قیاسات شرطیه استثنائیه و قیاس خلف می‌باشد.<ref group="پاورقی">الاشارات و التنبیهات، ابن سینا، ص۴۸</ref>
 
==== نهج نهم ====
ابن سینا، می‌گوید: در نهج نهم، بیان کوتاهی راجع به علوم برهانیه وجود دارد؛ در ابتدا، در این نهج، ترکیب قیاسات برهانیه از مقدمات واجب القبول که اگر ضروری باشند، ضروری نتیجه می‌دهند و اگر ممکنه باشند، ممکنه نتیجه می‌دهند، بیان شده استشده‌است و در ادامه به ترکیب قیاسات جدلیه، خطابیه، شعریه و سوفسطائیه نیز پرداخته شده استشده‌است. مقدمات علوم و موضوعاتشان مورد اشاره دیگری در این نهج است. از دید بو علی سینا، هر علمی دارای مبادیی است و مسائلی که مبادی، همان حدود و مقدماتی هستند که قیاس را تشکیل می‌دهند و حدود نیز مثل حدودی هستند که بر موضوع صناعت وارد می‌شوند. براهین و تناسب علوم که در آن جایگاه علمی نسبت به علم دیگر، تبیین گردیده است و همین‌طور تعریف برهان ان و برهان لم، موضوع دیگر اشارات این نهج می‌باشد.<ref group="پاورقی"> الاشارات و التنبیهات، ابن سینا، ص۵۰</ref>
 
==== نهج دهم ====
خط ۴۴:
 
==== جزء دوم فلسفه ====
جزء دوم اشارات که بخش فلسفه آن می‌باشد، علم الطبیعه و ما قبله نام گرفته استگرفته‌است.
 
==== نمط اول ====
اولین نمط از نمط‌های ده‌گانه این بخش، در تجوهر اجسام است. بو علی، در این جا در قالب وهم و تنبیه‌هایی، ترکیب اجسام را مشخص می‌کند. وی با خارج کردن ترکیبات غیر واقعیغیرواقعی و بی اساسبی‌اساس برای اجسام، ترکیب آنهاآن‌ها از هیولی و صورت را به عنوان یکی از ترکیبات مورد بررسی قرار داده و هم چنین در مورد نوع، جنس و فصل اشیاء مطالبی کوتاه بیان کرده. اشاراتی نیز به حالات مختلف آنهاآن‌ها دارد، مثل مفارقت صورت جوهریه از ماده و عدم امکان قوام شی ء به شی ء دیگر، به طوری کهبه‌طوری‌که هر یک از آنهاآن‌ها به لحاظ وجود، متقدم بر دیگری و بر نفس خود باشد. مؤلف، اشاراتی هم به حرکت و جهت دارد که پایان بخش نمط اول است.<ref group="پاورقی">الاشارات و التنبیهات، ابن سینا، ص۵۵</ref>
 
==== نمط دوم ====
نمط دوم، در جهات و اجسام آنهاآن‌ها می‌باشد. اشارات این نمط به این ترتیب است: نخست، اشاره‌ای به جهات اربعه که مردم بدان توجه دارند؛ یعنی فوق و تحت و یمین و یسار، سپس تعیین جهت اجسام و تحدیدشان به لحاظ طبیعت، بعد اشاره‌ای به‌شان مفارقت اجسام از موضع طبیعی خودشان و اشاره‌ای به وحدت طبیعت جسم بسیط، اشاره دیگری به اینکه جسم لو خلی و طبعه، در صورتی که تأثیر غریبی از خارج برایش عارض نگردد، موضع و شکل معین خواهد داشت. در ادامه تنبیهی به میل حرکت داشتن اجسام برای تحرک و اشاره‌ای نیز به اجسامی که میل ندارند برای حرکت، و اشاره‌ای به اجسام قابل کون و فساد اینکه چنین اجسامی دارای مکان بوده، به خاطر استحقاقی که اجسام به مکان دارند، بیان شده استشده‌است. آخرین اشاره این نمط، درباره اجسامی است که میل استداره دارند و به صورت دایره‌ای حرکت می‌کنند. مؤلف، عدم قابلیت چنین اجسامی را برای حرکت مستقیم یادآوری نموده، تنبیهاتی را در ذیل آن می‌آورد؛ برای نمونه در یکی از تنبیهات، جسمی را که طبیعت آن حرارت است، آتش و جسمی را که طبیعت آن برودت است، آب و جسمی را که طبیعتش میعان است، هوا و آن را که طبیعتش جمود است، زمین می‌داند... راه به وجود آمدن معدنیات، نباتات و حیوانات با اجناس و انواعشان از این عناصر، موضوع تنبیه دیگری بوده که در ادمه اش در ضمن نکته‌ای، علت نورانی بودن آتش را توضیح داده است.<ref group="پاورقی">الاشارات و التنبیهات، ابن سینا، ص۶۸</ref>
 
==== نمط سوم ====
نمط سوم اشارات، درباره نفس آسمانی و زمینی است. بو علی، در این نمط، ابتدا، در ضمن تنبیهی خواننده را با نفس خویش آشنا می‌سازد و همین‌طور تبیین می‌کند که ذات چیست و چه خصوصیاتی دارد. اما اشارات این نمط، با اشاره‌ای به حرکت حیوان و مبدأ آن آغاز می‌شود و با جوهر فرد و اینکه جوهر فرد همان خود آن فرد است که دارای فروع و قوایی در اعضا می‌باشد ادامه می‌یابد. ابن سینا، ادراک را حقیقت متمثله‌ای در نزد مدرک می‌داند و در ضمن تنبیهی، حالت اشیاء را در وجود انسان، به صورت‌های محسوس، متخیل و معقول برمی شمارد و چگونگی آنهاآن‌ها را در نزد نفس تبیین می‌نماید. به مناسبت، قوای نفس انسانی را که عبارتند از: عقل عملی و عقل نظری، همراه با تعریف و توضیحات بیان می‌کند. در ادامه، درتنبیهی دیگر، فرق فکر و حدس را توضیح داده و در اشاره‌هایی قوه قدسیه و امکان وجودش را مشخص می‌کند. عقل هیولانی، عقل بالملکه و عقل بالفعل موضوع اشاره دیگری است که در ادامه اش چگونگی تعقل اشیاء را بیان کرده و نسبت به توهماتی در این زمینه متنبه می‌سازد. نمط سوم، دارای تکمله‌ای است که در آن به ذکر حرکات نفس پرداخته است. بو علی، به مخاطب خود می‌گوید: شاید میل داشته باشی کلامی در قوای نفسانیه بشنوی که اعمال و حرکات از آن صادر می‌گردند. بعد اشاره‌ای می‌کند به قوای غاذیه منمیه و مولده للمثل که هر کدام از آنهاآن‌ها با توضیحات کوتاهی همراه است. وی، در ادامه، حرکات اختیاریه را که به لحاظ نفسانی بودن، شدت بیشتری نسبت به قوای سابقه دارند که عبارتند از: قوه غضبیه و شهویه توضیح می‌دهد، بعد در قالب مقدمه‌ای، اراده حسنیه و اراده عقلیه را تبیین می‌کند، بعد تأثیر آنهاآن‌ها را در حرکت اجسام مشخص می‌نماید. انبعاث قوا از اجسام، نیز بخشی است که ابن سینا در ادامه، مطرح کرده استکرده‌است.<ref group="پاورقی">الاشارات و التنبیهات، ابن سینا، ص۸۰</ref>
 
==== نمط چهارم ====
خط ۵۹:
 
==== نمط پنجم ====
نمط پنجم، در صنع و ابداع است. نخست، توهمی که مردم در انتساب مفعول به فاعل دارند، برطرف گردیده، بعد تفاوت فعل و ایجاد و صنع مشخص شده استشده‌است. در ادامه، مسائلی همچون تجدد و اینکه تجدد بدون تغیر حاصل نمی‌شود و... بعد در تنبیهی، بعدیت و اقسام آن، مشخص گردیده است. شیخ الرئیس، در تنبیه دیگری تعلق وجود معلول به علت را بیان کرده استکرده‌است. وی، در ادمه، نیاز به مرجح داشتن موجود شدن هر ممکنی را توضیح داده است. بیان نظریات متکلمین، حکما و دیگر گروه‌های فکری در رابطه با وحدت واجب الوجود و نقد آن نظریات، پایان بخش نمط پنجم اشارات می‌باشد.<ref group="پاورقی">الاشارات و التنبیهات، ابن سینا، ص۱۰۳</ref>
 
==== نمط ششم ====
نمط ششم، تحت دو عنوان غایات و مبادی آنهاآن‌ها و ترتیب می‌باشد. ابن سینا، در آغاز این نمط غنی را تعریف کرده و در تنبیهی که ذیل آن آمده، غنای ملک را مطلق دانسته و بر این گفته خود دلیل اقامه نموده استنموده‌است. دومین مفهومی که مؤلف، بدان پرداخته، عبارت است از جود و جواد، بعد عالی را توضیح داده، می‌گوید: جواد و ملک غرض ندارند و عالی غرضی در سافل ندارد، بعد می‌گوید: فعل واجب آجل از حرکت و اراده می‌باشد. در ضمن تنبیهی که در ادامه آورده، تعلق حرکات سماوی را به اراده کلی و جزیی بیان نموده و می‌گوید: تحرک آسمان‌ها به داعی شهوانی و غضبی نمی‌باشد. وی تمثیلی نیز برای حرکت آسمان‌ها ارائه کرده و با چند اشاره دیگر مطلب را تکمیل می‌کند. در ادامه برای اثبات عدم تحرک بی‌نهایت اجسام با قوای طبیعیه، سه مقدمه را ذکر کرده، بعد استدلال این نظریه را بیان می‌کند تا این جمله که قوه محرکه آسمان، غیر متناهی و غیر جسمانی و در نتیجه مفارقه عقلیه می‌باشد، ثابت گردد. کثرت افلاک و کواکب، موضوعی است که در اشاره بعدی بدان پرداخته شده و توضیحاتی در حول اجرام سماوی بیان گریده است که همین موضوع در تذنیب و اشارات دیگری نیز ادامه یافته و غیر واجب بودن آن اجرام و علت بودن بعضی برای بعض دیگر در آنهاآن‌ها مطرح شده استشده‌است.<ref group="پاورقی">الاشارات و التنبیهات، ابن سینا، ص۱۱۲</ref>
 
==== نمط هفتم ====
خط ۶۸:
 
==== نمط هشتم ====
عنوان نمط هشتم اشارات، فی البهجة و السعادة است. در این نمط، برای اثبات اهمیت لذایذ معنوی و برتری آنهاآن‌ها نسبت به لذایذ مادی توضیحاتی ارائه شده استشده‌است. شیخ الرئیس، لذت را به ادراک و نیل به وصول آنچه نزد مدرک از کمال و خیر وجود دارد و الم را به ادراک و نیل به آنچه در نزد مدرک از آفات و شرور وجود دارد، معنا می‌کند. امکان ادراک لذایذ و ذوق لذت، همین‌طور قیاس لذایذ مادی با لذایذ معنوی، عنوان دیگر اشارات این نمط است. بو علی، تنبیهی دارد مبنی بر اینکه رذائل نفسانی باعث نقصان استعداد کمال می‌شود که بعد از مردن آثارش هویدا می‌گردد، کما اینکه لذت معنوی واقعی برای عارفان واصل که خود را منزه و پاک نموده‌اند، حاصل می‌گردد. بطلان و استحاله تناسخ و حصول بالاترین ابتهاج برای آن که از طبیعت امکان و عدم بری است، آخرین اشارهٔ نمط هشتم را تشکیل می‌دهد.<ref group="پاورقی">الاشارات و التنبیهات، ابن سینا، ص۱۳۶</ref>
 
==== نمط نهم ====
نمط نهم اشارات، در مقامات العارفین است. این بخش از اشارات، جایگاه ویژه‌ای در آثار ابن سینا دارد. بسیاری از بزرگان و اندیشمندان اسلامی، مطالب عرضه شده در این نمط را دال بر تسلط ابن سینا بر عرفان نظری دانسته‌اند. تنبیهی که در سرآغاز این نمط قرار دارد، حاوی تذکری راجع به مقامات و درجات ویژه عرفاً در زندگی دنیویشان می‌باشد. در تنبیه دوم، به مفهوم زاهد، عابد و عارف پرداخته تا جایگاه عارف در میان آنان مشخص گردد. در تنبیه سوم، زاهد و عابد را از دیدگاه عارف بررسی کرده و نگاه یک معامله گر را به آن دو از سوی عارف بازگو می‌کند. در تنبیه بعدی، می‌گوید: عارف به دنبال حق اول می‌باشد و هیچ چیز دیگری در عرفان او تأثیرگذار نمی‌باشد. شیخ الرئیس، اراده را اولین درجه حرکت عارف می‌داند که در ادامه نیازمند ریاضت می‌باشد که به سه منظور لازم می‌باشد، بعد مقاماتی که عارف یکی پس ازدیگری می‌پیماید و آثاری که مشاهده می‌کند، در ادامه توضیحات و اشارات بو علی آمده استآمده‌است. اما اینکه عارف، چرا دنبال عرفان است؟ آیا برای خود عرفان است یا برای وصول به مقصودی بالاتر؟ این، در تنبیه دیگری یادآوری گردیده است. در آخرین اشاره‌ای که ابن سینا در نمط هشتم آورده است، می‌گوید: جناب حق، آجل از آن است که شریعه هر واردی باشد یا هر کس بر او اطلاع یابد، فلذا این فن برای غافلین خنده آورخنده‌آور و برای محصلین مایه عبرت است و هر کس که با شنیدن آن مشمئز گردد، نفس خویش را متهم سازد، زیرا او با این حرف‌ها تناسبی ندارد.<ref group="پاورقی">الاشارات و التنبیهات، ابن سینا، ص۱۴۳</ref>
 
==== نمط دهم ====