ذوالنون مذهب [[مالکی]] داشت و [[فقه]] خوانده بود و از آثاری که به او نسبت داده شده مشخص میشود که وی علاوه بر فقه در علومی مانند [[طب]] و [[کیمیا]] نیز دست داشتهاست و همچنین وی پیرو طریقه [[ملامتیان|ملامت]] بود و در توکل بینظیر بیشتر اهل مصر اورا کافر و [[زندیق]] میدانستند و تا زنده بود منکر او بودند ولی پس از مرگ درستی احوال او مشخص گردید.
== سخنانی که درباره او گفتهاند ==
[[جواد نوربخش]]: ذوالنون مصری از بزرگان صوفیه و دانشمندان غیر عرب است. او شریعت را توأم با طریقت عمل میکرد، اما بیانش درباره صوفیه و احوال و مقامات صوفیه بود. ذوالنون اولین کسی بود که اصطلاحات عشق بازی را وارد تصوف کرد و معانی رمزی برای آنها قایل گردید. … او که از فلسفه یونان متأثر بود با عصای عقل و دانش تا پایان عمر در جستجوی علم و معرفت بیشتر می کوشید. از این رو هرکجا نشان پیری را میداند بیدرنگ به سوی او می شتافت. <ref>ذوالنون مصری از مشاهیر دانشمندان و صوفیه مصر، دکتر [[جواد نوربخش]]، انتشارات خانقاه نعمت اللهی لندن، ۱۳۷۸</ref>
[[روزبهان بقلی فسایی|روزبهان]] : ذوالنون مصری رئیس قوم بود، در همه مقامات کامل و صاحب تصانیف. <ref>شرح شطحیات، روزبهان، تصحیح و مقدمه [[هانری کربن]]</ref>
[[هجویری]]: سفینه تحقیق و کرامت و گنجینه شرف اندر ولایت، ابوالفیض ذوالنون بن ابراهیم مصری، از اخیار قوم و بزرگان و عیاران طریقت بود. راه بلا سپردی و طریق ملامت رفتی. <ref>کشف المحجوب، هجویری، ص ۱۲۴</ref>
== آثاری که به وی نسبت دادهاند ==
علاوه بر مطالب و اشعاری که در آثاری چون [[تذکرةالاولیا|تذکرة الاولیای عطار]]، شرح شطحیات روزبهان، [[نفحاتالانس|نفحات الانس جامی]]، [[کشفالمحجوب (هجویری)|کشف المحجوب هجویری]]، طبقات الکبرای شعرانی، [[مثنوی مولوی]]، [[هفت اورنگ|هفت اورنگ جامی]] و مصیبت نامه عطار نیشابوری آمده، کتاب زیر نیز منتشر گردیده است:
««ذوالنون مصری از مشاهی دانشمندان و صوفیه مصر»» تألیف [[جواد نوربخش]] توسط انتشارات خانقاه نعمت اللهی لندن در شهریور سال ۱۳۷۸ منتشر گردید که شامل یازده بخش میباشد.
== از سخنان او ==
* وی را پرسیدند از توبه گفت "'''توبه عام از گناه بود و توبه خاص از غفلت.'''"
* گفتند علامت توکل چیست؟ گفت"'''طمع از خلایق بریدن، خلع ارباب و قطع اسباب'''"
* گفتند از مردم چه کسی با صیانت تر؟ گفت"'''آنکه زبان خود نگه دارد.'''"
* و گفت: دوستی با کسی کن که به تغیر تو متغیر نگردد.
*برای آزار نفس,ده سال آش نخورد,و برای آن شرطی گذاشت: نمازی با بقره,وآل عمران.
وقتی نمازش رو به اتمام بود,ندای نفسش آمد: چه خوب که به خواسته ام رسیدم.آنگاه با خود گفت: ولله که نمیدهم.همان روز همسایه اش درِ خانه اش را زد:درخواب دیدم [[رسول الله]] فرمودند:کاسه آشی به ذنون بده محمد شفاعت میدهد اینقدر(نفس را)آزارش مده.
== جستارهای وابسته ==
|