ابرهة بن صباح: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Ziamaleki (بحث | مشارکت‌ها)
←‏عکس العمل قریش: اصلاح اشتباه نقطه گذاری
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۸:
[[اصحمه النجاشی]] ابرهه را بر [[یمن]] حاکم گردانید که پس از چندی ابرهه ادعای استقلال کرد. سلسله‌ای که او به وجود آورد تا زمان حمله ایرانیان دوام داشت. طبیعتاً ابرهه و جانشینان او کوشش داشتند پاسداری بیابان‌ها و مراقبت راه‌های تجاری و قوافل را که پیوسته در دست بدویان بوده خود به عهده بگیرند. این امر خود به خود تازیان صحرا را از حکومت مقتدرانه ابرهه روگردان می‌کرد. در جنگی که در سال ۵۴۰م میان [[انوشیروان]] و روم رخ داد، دولت روم سعی کرد ابرهه را ضد ایران برانگیزد. لیکن ابرهه به بیطرفی تمایل داشت. مع‌ذلک بعدها ناچار شد که به طرف [[ایران]] لشکرکشی کند، اما از نیمه راه بازگشت. برخی این لشکرکشی نیمه کاره را حمله معروف ابرهه به مکه می‌دانند. .<ref>''راه‌های نفوذ فارسی در فرهنگ و زبان عرب جاهلی''، صص ۳۸ و ۴۰ و ۴۱.</ref>
 
== حمله ابرهه بهدر افسانه‌های عربستانعرب ==
=== داستان چگونگی حمله و سرانجام ===
{{درستی بخش}}
طبق حکایت قرآن، ابرهه وقتی مشاهده کرد که اقوام مختلف برای [[حج]] به [[کعبه]] می‌روند و از این راه سود و اموال سرشاری نصیب قوم [[عرب]] بخصوص [[قریش]] می‌شود، معبدی بزرگ در [[صنعا]] بنا کرد و درصدد برآمد که حج‌گزاران را بسوی آن [[معبد]] متوجه گرداند. مردی از [[کنانه]] از این تصمیم ابرهه باخبر شد، و شبانه وارد آن معبد شد، و آستانه درب ورودی آن را با [[سرگین]] آلوده کرد. ابرهه از این ماجرا باخبر شد، و آتش خشمش شعله‌ور گردید. لشکری جرار، عبارت از شصت هزار سرباز و چندین فیل، به راه انداخت و به مقصد کعبه به راه افتاد، و عزم جزم کرد که خانه کعبه را ویران گرداند. برای خود نیز بزرگترین فیل را برگزید.
 
سطر ۱۸ ⟵ ۱۶:
=== عکس العمل قریش ===
افراد قبیلة [[قریش]]، زن و مرد و کوچک و بزرگ، در شکافهای کوه‌ها و دره‌ها سرپناه گرفته بودند، و از ترس جانشان در برابر لشکر ابرهه، به قله‌های کوه پناه برده بودند. وقتی ماجرای [[ابابیل]] بر سر لشکر ابرهه آمد، در کمال امنیت به خانه‌هایشان بازگشتند. این ماجرا در ماه محرم، پنجاه- یا حداکثر پنجاه و پنج- روز پیش از میلاد [[محمد بن عبدالله]] روی داد. وقوع این واقعه، برابر بود با اواخر فوریه یا اوائل مارس ۵۷۱ میلادی.
 
== درستی تاریخی ==
به نظر می‌رسد ماجرای حمله ابرهه به کعبه افسانه ای مرتبط با تسخیر یمن به دست ایرانیان در زمان خسرو انوشیروان است. در زمان پادشاهی انوشیروان شاهزاده ای از خاندان پادشاهی [[حمیر]] به دربار ایران پناهنده شده و ماجرای تسخیر سرزمین یمن به دست ابرهه را به برای او بازگو می کند. حبشه‌ای ها (اتیوپی‌) در آن زمان مسیحی بودند و کلیساهایی نیز از زمان پادشاهی آن ها در صنعا به جا مانده است. در هر صورت خسرو نیز از پناهنده شدن شاهزادهٔ مزبور استفاده کرد و [[وهریز]] نامی را با قشونی برای تصرف یمن فرستاد. این سردار در سال [[۵۷۶ (میلادی)|۵۷۶ میلادی]] از راه خلیج فارس به یمن رفت و [[عدن]] را تصرف و حبشی‌ها را از یمن اخراج کرد و سلطنت خانوادهٔ [[حمیر]] را در یمن برقرار نمود. پادشاهان [[حمیر]] از این به بعد دست نشاندهٔ ایران گشتند.
 
زمانی که وهریز یمن را ترک کرد، دوباره ابرهه به یمن یورش برد و بر آنجا مسلط شد. ([[عام‌الفیل#بررسی صحت تاریخی|اسنادی]] از جنوب عربستان پیدا شده که پیروزی ابرهه را جشن می‌گرفتند) خسرو دوباره وهریز را با سپاهی به یمن فرستاد و حبشه‌ای ها را برای همیشه از آنجا بیرون راند و خود نیز آنجا ماند و پس از آن فرزندانش در یمن به [[آزادزادگان]] (''بنی‌الاحرار'') معروف شدند. به هر ترتیب به نظر می رسد اعراب از دومین ورود وهریز به یمن چنین داستانی ساخته‌اند و قرآن آن را به حمله به کعبه مرتبط ساخته است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تاریخ تمدن ایران ساسانی|نام خانوادگی=نفیسی|نام=سعید|ناشر=نشر پارسه|سال=1387|شابک=987-600-5026-62-7|مکان=|صفحات=177}}</ref>
 
== پانویس ==