غازان خان: تفاوت میان نسخه‌ها

[نسخهٔ بررسی‌نشده][نسخهٔ بررسی‌نشده]
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۸۲:
به‌طور کلی اقلیت‌های مذهبی چون بازماندگان [[مزدک]]ی، [[آیین مانوی|مانوی]]، اسماعیلی و زرتشتی که در دورهٔ بوداییگری نیروی مناسبی کسب کرده بودند، صدمهٔ کامل دیدند و کارشان از رونق افتاد. همچنین غازان‌خان دستور داد مهرها مانند گذشته مدور ساخته شود و نام خدا و [[رسول]] به خط فارسی بر آن‌ها نقش بندد. بر سر نوشته‌ها و مراسلات سلطنتی و دیوانی نیز کلمات ''«الله اعلی»'' نوشته شد. در پی این تحولات، دین اسلام در تشکیلات اداری رسمیت یافت. غازان‌خان در کار اسلام‌دوستی و تقویت قوانین اسلامی، سعی بیشتری از خود نشان داد؛ تاج از سر برداشت و به جای آن عمامه گذاشت و به همهٔ اطرافیان و درباریان دستور داد که لباس روحانیت به تن کنند. برای جلب قلوب ایرانیان، فرمانی صادر کرد مبنی بر این که از آن پس هیچ ایرانی مجبور نباشد کلاه مغولی به سر بگذارد. وی یک سال پس از جلوس بر تخت سلطنت به [[بغداد]] رفت. به تقلید خلفا روز جمعه در مسجد جامع شهر نماز جماعت خواند و به زیارت آرامگاه [[ابوحنیفه نعمان بن ثابت|ابوحنیفهٔ کوفی]] رفت. در واقع پس از گروش غازان خان به دین اسلام، حلقه‌های سنتی آبا و اجدادی وی گسست.<ref>{{پک|بیانی|۱۳۷۹|ک=مغولان و حکومت ایلخانی در ایران|ص=۲۱۳–۲۱۶}}</ref><ref>{{پک|اقبال|۱۳۱۲|ک=تاریخ مغول از حمله چنگیز تا تشکیل دولت تیموری|ص=۲۵۹–۲۶۰}}</ref><ref>{{پک|مرتضوی|۱۳۴۱|ک=دوره ایلخانان ایران|ص= ۲۳–۲۹}}</ref><ref>{{پک|اقبال آشتیانی|۱۳۴۷|ک=تاریخ ایران از انقراض ساسانیان تا انقراض قاجاریه|ص=۳۱۰}}</ref><ref>{{پک|باسورث |۱۳۶۰|ک=تاریخ ایران کمبریج از آمدن سلجوقیان تا فروپاشی دولت ایلخان|ص=۳۵۵–۳۵۶}}</ref><ref>{{پک|بیانی|۱۳۱۷|ک=مغولان و حکومت ایلخانی در ایران|ص=۲۱۰–۲۱۵}}</ref><ref>{{پک|Amitai-preiss|2000|ک=GAZAN KHAN,MAHMUD|ص=381-383|زبان=en}}</ref>
 
== آغاز سلطنت غازان‌خان و آشوب‌های حکومت ==
غازان از [[تبریز]] به مغان آمد و امیر نوروز نیز پس از دو هفته به او پیوست. در [[قره‌باغ|قراباغ]] اران همهٔ خاتونان، شاهزادگان، امیران و بزرگان دولت گرد آمدند و بر پادشاهی وی اتفاق نظر کردند و در وفاداری خود به او قسم خوردند. [[صدرالدین احمد خالد زنجانی|خواجه صدرالدین زنجانی]] که در این ایام قدرتی فوق‌العاده حاصل کرده‌بود، به استقبال او شتافت و به همراه او بسیاری از سادات، علما و ائمهٔ آن شهر جلوتر از غازان از تبریز بیرون رفتند و در روز یکشنبه بیست و سوم ذیحجه سال ۶۹۴ ه‍.ق او را بر تخت نشاندند و بدین ترتیب، غازان وارث تاج و تخت مملکت [[هلاکو]] گردید. اولین یرلیغی که به دست غازان در همان روز جلوس صادر شد، فرمانی بود دایر بر قبول مذهب اسلام برای مغول، اجرای آداب دینی و رعایت جانب عدالت، منع امرا و اکابر از ظلم به زیر دستان. غازان‌خان، [[صدرالدین احمد خالد زنجانی|خواجه صدرالدین احمد خالدی چاویان زنجانی]] را به وزارت،<ref group="پ">صاحب دیوانی</ref> [[شرف‌الدین سمنانی]] را به سمت اولغ بیتکچی<ref group="پ">ریاست دیوان تمغا</ref> و امیر نوروز را به منصب امیرالامرائی تعیین نمود. اسلام آوردن غازان، جایگاه او را در جامعهٔ ایرانی مسلمان تقویت کرد، اما بسیاری از شاهزادگان مغول این کار را نمی‌پسندیدند و برای از میان برداشتن او تلاش می‌کردند و به همین سبب، در آغاز سلطنت او، شورش‌ها و توطئه‌هایی سر گرفت که همه به سختی سرکوب شد. غازان‌خان پادشاهی قهار بود و سلطنت او چنان‌ که هوراث اشاره می‌کند سراسر آکنده از ذکر سیاست‌کردن‌ها و خون‌ریزی‌ها است. دسون نیز می‌گوید که در شرح پادشاهی این ایلخان در تألیف رشیدالدین فضل‌الله کمتر صفحه‌ای است که اشاره به قتل و اعدام یکی از ارکان دولت در آن نباشد. غازان طغاجار نویان را هم برای دور داشتن از اردو و جلوگیری از دخالت‌های احتمالی او، به رهبری اردوی مقیم بلاد [[روم]] فرستاد و چندی بعد یک نفر ایلچی را با فرمان قتل او گسیل داشت. غازان سپس به سرکوبی شاهزادگان مخالف خود پرداخت؛ از آن جمله پسر ارشد [[گیخاتو خان خان|گیخاتو خان]] یعنی [[آلافرنگ]] را دستگیر کرده و سپس عفو کرد. توکان، پسر بایدو، را که در [[گرجستان]] قدرتی بهم رسانده بود، از میان برداشت و امرایی که در قتل [[گیخاتو خان]] دست داشتند را از دم تیغ گذراند.<ref>{{پک|بیانی|۱۳۱۷|ک=مغولان و حکومت ایلخانی در ایران|ص=۲۱۶}}</ref><ref>{{پک|اقبال|۱۳۱۲|ک=تاریخ مغول از حمله چنگیز تا تشکیل دولت تیموری|ص=۲۵۹–۲۶۳}}</ref><ref>{{پک|آل داوود|۱۳۹۳|ک=تاریخ جامع ایران|ص=۶۴۵–۶۴۷}}</ref> [[پرونده:GhazanOnHorse.JPG|thumb|چپ|250px]]
 
== شورش شاهزادگان و سران سپاه ==
=== نبرد با اوجای ===
در ماه صفر سال ۶۹۵ ه‍.ق خبر رسید که مغولان ماوراءالنهر، که در این تاریخ تحت امر اوجای، پسر براق‌خان، بودند، از انقلاب‌های [[خراسان]] و نبود قوا در آنجا استفاده کرده، پس از عبور از [[جیحون]] به خراسان حمله‌ور شده‌اند و تا مازندران تاخته‌اند. غازان‌خان دستور داد که لشکر از تمام نقاط کشور، عازم بلاد شرقی شود و امیرنوروز را به فرماندهی آن‌ها معین کرد؛ ولی چون کمتر از یک سال، سه بار تخت ایلخانی دستخوش تغییر شده و لشکریان مختلف از مردم مالیات بسیار گرفته بودند؛ خزانه جهت پرداخت حقوق قشون جدید وجهی نداشت. امیرنوروز در [[تبریز]] به زحمت چند تومان زر از عده‌ای قرض کرد و به جنگ لشکریان اوجای رفت.<ref>{{پک|اقبال|۱۳۱۲|ک=تاریخ مغول از حمله چنگیز تا تشکیل دولت تیموری|ص=۲۵۹–۲۶۳}}</ref><ref>{{پک|آل داوود|۱۳۹۳|ک=تاریخ جامع ایران|ص=۶۴۵–۶۴۷}}</ref>
 
مغولان تورانی از جلوی سپاهیان امیرنوروز گریختند. امیرنوروز در نزدیکی [[هرات]] به ایشان رسید و در آنجا جمعی از آن طایفه را کشت و تا کنار جیحون مابقی آن‌ها را تعقیب کرد و پس از آن که خراسان را از شر تعرض ایشان خلاص کرد، در هر قسمت نایبی از جانب خود منصوب کرد و موفق و پیروز نزد غازان‌خان بازگشت. امیر نوروز پس از مراجعت از خراسان، خواجه صدرالدین زنجانی را به اتهام این که در اموال دیوانی بدون اجازه تصرف می‌کند و از پیش خود یرلیغ و فرمان صادر می‌نماید، از وزارت عزل کرد و [[جمال‌الدین دستجردانی]] را به جای او گماشت. وی حل و عقد امور دیوانی و تهیهٔ مایحتاج لشکریان را بر عهدهٔ برادر خود حاجی بیک گذاشت؛ صحه و امضای فرمان‌ها را نیز به برادر دیگر خویش ناصرالدین سایتلمش سپرد و به این ترتیب زمام تمام مشاغل مهم لشکری و کشوری را در دست خود گرفت.<ref>{{پک|اقبال|۱۳۱۲|ک=تاریخ مغول از حمله چنگیز تا تشکیل دولت تیموری|ص=۲۵۹–۲۶۳}}</ref><ref>{{پک|آل داوود|۱۳۹۳|ک=تاریخ جامع ایران|ص=۶۴۵–۶۴۷}}</ref>
 
=== سوکای، برسا و ارسلان اوغول ===
=== شورش علیه امیرنوروز و غازان ===
چون امور خراسان بی‌حضور امیر نوروز، صورت انتظام نمی‌گرفت، غازان بار دیگر امر کرد که امیر نوروز با چند نفر از شاهزادگان و امرا به سمت خراسان حرکت کنند. از جمله همراهان امیر نوروز، شاهزاده سوکای، پسر یشموت<ref group="پ">نوادهٔ هولاکو خان</ref> بود که با دو نفر از رؤسای لشکری یعنی برلا و ارسلان اوغول<ref group="پ">نواده جوجی پسر چنگیز</ref> طرح اتحاد ریخته‌بود. این جماعت که از اسلام امیر نوروز و غازان ناراضی بودند، مصمم شدند که به همراهی هم اساس دولت نوروزی و غازانی را برچیدند و بر اثر آن، بار دیگر معابد بودایی را تجدید کرده و شوکت اسلام و مسلمین را در هم بشکنند.<ref>{{پک|اقبال|۱۳۱۲|ک=تاریخ مغول از حمله چنگیز تا تشکیل دولت تیموری|ص=۲۵۹–۲۶۳}}</ref><ref>{{پک|آل داوود|۱۳۹۳|ک=تاریخ جامع ایران|ص=۶۴۵–۶۴۷}}</ref>