رامایانا: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز ←جایگزینی با [[وپ:اشتباه|اشتباهیاب]]: بپادشاه⟸به پادشاه |
|||
خط ۳۵:
چون رام از شکار آهو بازگشت، دید که سیتا بر جای نیست و به جستجوی او برآمد و از آدمیان و حیواناتی که سیتا نشان خود را به آنها داده، پرسان پرسان به دنبال راوانا رفت تا به قلمروی میمونها رسید. در آن جا به سگریو میمون یاری کرد که بالی میمون را شکست داده بر تخت سلطنت بنشیند. سگریو نیز در مقابل تمام میمونها و بوزینگان را مأمور کرد که به دنبال سیتا بگردند. میمونها در جستجوی خود به دریایی رسیدند که گذر از آن ناممکن بود. از آن میان تنها هنومان میمون میتوانست از دریا بجهد و به سیتا برسد و خبرش را برای رام بیاورد. هنومان پا بر کوهی نهاده، پرید. کوه از شدت جهشش، فرو ریخت و به دنیای زیرین رفت. در حالی که هنومان در میان زمین و آسمان از روی دریا میگذشت، موجودات مختلف، شیطانها و پریان، به قصد وسوسهٔ او پیش میآمدند و میکوشیدند به تطمیع و تهدید او را از ادامه راه بازدارند، اما هنومان بی خللی در عزمش، همچنان پیش رفت تا از فراز دریا گذشت و به شهر راوانا رسید. در آن جا برای عبور از نگهبانان به پشهای تبدیل شد و توانست به قصر راوانا رفته سیتا را بیابد. پس به سیتا گفت که بر پشت او بنشیند تا او را نزد رام ببرد، اما سیتا از سوار شدن بر پشت مرد بیگانه اجتناب کرد. هنومان به جایش شهر و قصر راوانا را سوزاند، و دوباره جست زده از دریا گذر کرد و خبر سیتا را برای رام برد.
[[پرونده:Battle at Lanka, Ramayana, Udaipur, 1649-53.jpg|بندانگشتی|''نبرد لنکا'' کشیده شده توسط [[صاحب دین]].]]
رام با لشکر میمونها، بر روی دریا پل ساخت و به قلمروی راوانا لشکرکشی کرد. جنگ سختی بین لشکر میمونها و لشکر دیوها درگرفت. پس از زد و خورد بسیار و کشته شدن بسیاری از عفریتان بزرگ، عاقبت راوانا سلاح پوشیده به میدان نبرد آمد. اما هر چه رام و دیگران به قلب او تیر و نیزه میزدند، کشته نمیشد. همه از این امر تعجب کرده بودند. حکیمی فاش کرد: در دل راوانا، سیتا جای گرفتهاست، و هر جا که سیتا باشد، همچون معبدی مقدس نفوذ ناپذیر میگردد و به خاطر همین، تیر و نیزه در آن راه ندارد. برای کشتن او، باید کاری کرد که اضطراب در دلش بیفتد و از یاد سیتا غافل شود. هر گاه از یاد سیتا غافل شد، به قلبش تیر و نیزه بزنید. به همین ترتیب رام راوانا را کشت و سیتا را آزاد کرد. اما از تهمت مردم و بدنامی ترسید. سیتا برای اثبات پاکی خود در مدت اسارت، به میان آتش رفت و سالم از دل آتش بیرون آمد. پس رام و سیتا به سرزمین خود بازگشتند.
|