۲
ویرایش
(←سهراب در جوانی و نبرد با رستم: اصلاح مطلب) برچسبها: ویرایش با تلفن همراه ویرایش با مرورگر تلفن همراه |
جز (اعمال نیمفاصله و بعضی علائم نگارشی در متن.) |
||
[[پرونده:RostamMournsSohrab.jpg|بندانگشتی|260px|زاری کردن رستم بر پیکر سهراب]]
'''سهراب''' پهلوان
تراژدی رستم و سهراب،
== زایش ==
وی در [[سمنگان در شاهنامه|سمنگان]] که بخشی از [[توران در شاهنامه|توران]] محسوب
{{شعر}}
{{ب|به بازوی [[رستم]] یکی مهره بود|که آن مهره اندر جهان شهره بود}}
== سهراب در جوانی و نبرد با رستم ==
زمانی که سهراب ده ساله
{{شعر}}
{{ب|بدو گفت مادر که بشنوسخن|بدین شادمان باش و تندی مکن}}
{{ب|چو سام نریمان به گیتی نبود|سرش را نیارست گردون به سود}}
{{پایان شعر}}
سهراب پس از آگاهی از اصالت خویش، دریافتن پدرش [[رستم]] تصمیم میگیرد که ابتدا [[ایران در شاهنامه|ایران]] و سپس [[توران در شاهنامه|توران]] را فتح کرده و پدر خود را بر تخت شاهی هر دو کشور بنشاند. [[افراسیاب]] پادشاه توران پس از اطلاع از نیّت سهراب، او را با سپاهی راهی مرزهای ایران کرد.<ref>افراسیاب قصد داشت بوسیلهٔ پهلوانی چون سهراب ایران را به چنگ آورد.</ref> [[کیکاووس]] پادشاه ایران پس از با خبر شدن از این لشکرکشی، [[رستم]] را برای مقابله با آن به جبههٔ نبرد اعزام میکند.
در ادامهٔ ماجرا، [[هومان]] و [[بارمان]] که بدستور افراسیاب در معیت سهراب بودند دسیسه نمودند تا این پدر و پسر همدیگر را نشناسند بلکه یکی از آن دو توسط دیگری نابود گردد. سهراب در مبارزهٔ تن به تن با [[رستم]] مهر او در دلش نشست و از او خواست دقیقتر خود را معرفی کند و بگوید که [[رستم]] است یا نه. اما [[رستم]] هر بار انکار میکند و از شناساندن خود طفره میرود.
|
ویرایش