پادشاهی میشان: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
FreshmanBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز replaced: نامهای ← نام‌های (2)، داشته است ← داشته‌است، بعنوان ← به عنوان ، بنابر این ← بنابراین با ویرایشگر خودکار فارسی
خط ۶:
طبق گفته‌های نویسندگان و مؤرخین باستانی معاصر با میسانیان پایتخت آنان شهر [[خاراکس]] یا [[کرخینیا]] بود و تاریخ بنای آن به زمان [[اسکندر مقدونی]] می‌رسد؛ و طبق آنچه ذکر گردیده اسکندر پس از فتوحات خود در هند در راه بازگشت خود به بابل به منطقه‌ای که به احتمال زیاد محوطهٔ باستانی [[جبل خیبر]] (نیسان) در عراق امروزی است رسیده و دستور به بنای شهری بزرگ به نام خود او می‌دهد. اسکندر به خوبی ارزش جغرافیایی آن منطقه که دارای زمینی مرتفع در مجاورت آب‌های رودخانه‌ها و خلیج فارس بود را دریافت و هدف از بنای این شهر نیز به دلیل نقش تجاری و بازرگانی وسیعی بود که می‌توانست بعدها ایفا کند.
 
اسکندر این شهر را به نام خود تأسیس کرد و بعدها به نامهاینام‌های خاراکس و همچنین کرخینیا معروف گردید.
 
پس از مرگ اسکندر در بابل و تأسیس دولت [[سلوکی]] این شهر تحت کنترل سلوکیان درآمد. تا اینکه در سال ۱۶۵–۱۶۶ قبل از میلاد قسمتهایی از شهر بر اثر طغیان آب رودخانه‌ها تخریب گردید و توسط امپراتور سلوکی نامدار آن زمان [[آنتیوخوس چهارم]] بازسازی می‌شود و آن را به نام خود آنتیوخا می‌نامد و یکی از فرماندهان خود را به نام [[هیسپاوسین]] به حاکمیت آن شهر و منطقه می‌گمارد. اما در طی حکومت هیسپاوسین بار دیگر شهر دچار سیل شده و اینبار بدستور هیسپاوسین یا اسپاسینو اقدام به بنا و مرّمت آن می‌کنند و نام خود را بر نام شهر اضافه کرده آن را خاراکس-اسپاسینو می‌نامد.<ref>[http://books.google.com/books?id=f12jQQ0rgaMC&pg=PA67&dq=charax++arab&hl=en&ei=XXRVTrqvKufD0AHQzoyMBg&sa=X&oi=book_result&ct=result&resnum=6&ved=0CEMQ6AEwBQ#v=onepage&q=charax%20+arab&f=false Edessa 'the Blessed City ص ۶۷]</ref> این شهر در کتیبه‌های [[تدمری]] به نام کاراک اسبیاسینا و در نقوش آرامی به نام کرک دمیسان به معنی قلعه میسان و در [[تلمود]] بابلی به نام میشا ذکر گردیده‌است.
خط ۱۵:
در سال ۱۲۹ قبل از میلاد هسپاوسین حمله‌ای بزرگ علیه [[همیروس]]، حاکم نیابی [[فرهاد دوم]]، پادشاه [[اشکانی]] بر منطقهٔ [[بابل (دولت‌شهر)|بابل]] و سرزمین‌های مابین النهرین انجام داده و موفقت به شکست او و ضمیمه کردن بابل و اراضی مجاور به قلمرو حکومتی خود می‌شود. همچنین ذکر گردیده که او حمله‌ای علیه حاکم [[الیمائیس|الیمایی]] سرزمین‌های [[الیمائیس|عیلام]] به نام «بیتیت» تدارک داده و پس از شکست او موفّق به بسط منطقهٔ نفوذ خود می‌گردد.<ref>[http://books.google.com/books?id=1frplXFGf4sC&pg=PA176&lpg=PA176&dq=Hyspaosines+babylon&source=bl&ots=Tmso_Q2iID&sig=2UJnXa4otKUPyOvt0yv_9DbbrOA&hl=ar&ei=VzNWTqnrKqPx0gH_4o2dDA&sa=X&oi=book_result&ct=result&resnum=1&ved=0CBcQ6AEwAA#v=onepage&q=Hyspaosines+babylon&f=true Late Achaemenid and Hellenistic Babylon]</ref>
 
سرانجام میسان بعنوانبه عنوان یک از [[ساتراپ]]‌های مهم دولت اشکانی درآمده و بصورت نیمه مستقل و گاهی مستقل به پادشاهی خود در بیش از ۳ قرن ادامه می‌دهد تا هنگامیکه آخرین پادشاه میسانی در اوایل برآمدن حکومت [[ساسانیان]] توسط [[اردشیر بابکان]] به قتل رسیده و حکومت آنان پایان می‌یابد.
 
== موقعیّت جغرافیایی ==
خط ۲۴:
 
== شهرهای میسان ==
'''خاراکس''': خاراکس یا کرخینیا مهمترین شهر میسان و پایتخت آن بوده و به نامهاینام‌های کرخینیا و خاراکس اسپاوسینو نیز شناخته می‌شود. تاریخ بنای آن به زمان اسکندر مقدونی می‌رسد و به دلیل موقعیّت بندرگاهی خود نقش بزرگی در تجارت میسان داشت و امروزه رودخانه [[کرخه]] در [[خوزستان]] هنوز نام قدیم این شهر، کرخینیا را به یادگار دارد. از مشاهیر این شهر جغرافیدان باستان [[ایزیدور خاراکسی]] می‌باشد.
 
بررسی‌های باستان‌شناسیک [[جان هانسمن]] در ۱۹۶۵ م. نشان داد که محوطه‌ای که «جبل خیابر» نامیده می‌شود و در جنوب عراق و در ۵۰ کیلومتری جنوب غربی بصره جای دارد، محل شهر باستانی خاراکس اسپاسینو می‌باشد. مردم محلی این محل را «نیسان» می‌نامند که شاید دگرگونیدهٔ میسان باشد. پیش از شناسایی این محوطه، عموماً پیرامون خرمشهر، منطقهٔ محمدراد و شهر [[قرنه|القُرنه]] در نزدیکی بصره برای خاراکس اسپاسینو پیشنهاد می‌شد.<ref>{{پک | محمدی‌فر | خونانی | 1392 | ک=خاراسن و جایگاه سیاسی و تجاری آن در شاهنشاهی اشکانی | زبان=fa | ص=113–133}}‏</ref><ref>دانشنامهٔ جهان اسلام، درآیند «بهمنْ اردشیر (یا فراتْ میسان)</ref>
خط ۳۰:
'''فرات''': [[پلینیوس|پلینی بزرگ]] در قرن اول میلادی آن را تابع پادشاه کرخینیا (میسان) ذکر کرده و آن را در حوالی ۱۱ مایل در جنوب شهر خاراکس می‌داند. به عقیدهٔ فرانتس آلتهایم مکان آن شهر [[بصره]] امروزی در خاک عراق می‌باشد؛ اما طبق نظر دیگر جغرافیدانان عرب احتمال دارد که مکان آن در منطقهٔ [[بهمنشیر]] امروزی و در نزدیکی شهر [[آبادان]] بوده باشد. رودخانهٔ فرات نام خود را از این شهر میسانی گرفته‌است و در زمان ساسانیان نام آن به بهمن اردشیر (بهمنشیر) تغییر می‌یابد.
 
جان هانسمن پس از پیشنهاد موقعیت شهر خاراکس اسپاسینو، توانست محوطهٔ «مغلوب» را میان دو شهر بصره و القُرنه و در ۴٫۲ کیلومتری شرق اروندرود شناسایی کند که محلی مناسب برای پایتخت دوم شاهان میشان (خاراسن)؛ یعنی فرات است. طبق گفتهٔ پلینی، این شهر در ۱۷٫۴ کیلومتری جنوب خاراکس اسپاسینو و در کنار کارون امروزی قرار داشته استداشته‌است و اگر محوطهٔ نیسان را به عنوان خاراکس بپذیریم، محوطهٔ مغلوب دقیقاً همان مسافت ذکرشده توسط پلینی را با نیسان دارد و همچنین در نزدیکی رود کارون است.<ref>{{پک | محمدی‌فر | خونانی | 1392 | ک=خاراسن و جایگاه سیاسی و تجاری آن در شاهنشاهی اشکانی | زبان=fa | ص=113–133}}‏</ref><ref>دانشنامهٔ جهان اسلام، درآیند «بهمنْ اردشیر (یا فراتْ میسان)</ref>
 
'''اُبلَه''':
خط ۵۴:
فراورده‌های این کشورها شامل کالاهایی بود که مردم مردم عراق و کشورهای خاورمیانه که آغاز تمدن آنان به شمار می‌آمد، بدان نیازمند بودند. مهمترین کالاهای آنان شامل انواع عطر، ادویه جات، سنگهای گرانبها، عاج، انواع چوب‌های سخت و ابریشم بود. در آن هنگام نزدیکترین راه عبور آنان به دریای [[مدیترانه]] همان راهی بود که از خلیج فارس، سپس عراق و از آن پس به [[آسیای صغیر]] یا سرزمین [[شام]] و بعد اروپا منشعب می‌شد.
[[سلوکیان]] سعی کردند به این راه دست یافته، از سود بازرگانی آن بهره برند. آنان قصد داشتند که بر اقتصاد سرزمین‌های دریای خاورمیانه که به وسیلهٔ دولت‌های مخالف سلوکیان اداره می‌شد، حاکم شوند، از این رو برای بدست آوردن این قدرت [[سلوکوس سوم]] حملهٔ را برای دست یابی به [[جرحا]] واقع در ساحل بحرین فراهم ساخت. این بندر بزرگترین بندرگاه دریانوردی و بازرگانی در خلیج فارس به شمار می‌آمد.
ساکنان میسان نقش خود را در این حرکت بازرگانی که از عراق عبور می‌کرد، محفوظ نگاه داشتند. در آن هنگام عبور دجله از سرزمین آنان هماهنگ با حرکت کشتی‌ها در آن به سوی مداین، و از آن به بالای دجله و فرات بود. بنابر اینبنابراین در بازرگانی سهیم شده و فعالیت بازرگانی آنان تا [[پالمیرا|تدمر]] و بنادر سرزمین شام گسترش یافت. بدون شک این فعالیت علاوه بر تأثیر آن بر روی پیشرفت تمدن آنان، سرمایه‌های بسیاری را نیز به سوی آنان سرازیر کرد.
این بازرگانی پس از استقرار دولت [[رومیان]] بر اهمیّت آن افزوده شده بود. مردم میسان خطر رومی‌ها بر خود و سود سرشاری که از این بازرگانی بدست می‌آوردند را درک کرده، از این رو روابط خود را با «[[جرها]]» در بحرین و با «[[تدمر]]» در [[بادیة الشام]] را مستحکم ساختند. آنان به بازسازی راه‌ها پرداخته، در آن برج‌هایی را برای راهنمایی کاروان‌ها بوجود آوردند. در کنار آن برج‌ها پاسدارانی را برای محافظت از این راه‌های بازرگانی گماشتند.
نخستین بار امپراتور روم [[جرمانیکوس]] یک بازرگان تدمری به نام اسکندر را برای برقراری روابط به دربار پادشاه میسان اعزام می‌کند.<ref>[http://books.google.com/books?id=BdcHK8Ll1jMC&pg=PA58&lpg=PA58&dq=Germanicus+charax&source=bl&ots=MU-Fm9WWf-&sig=jhhzPNt4PrW54TS4v7DahCwIM5o&hl=ar&ei=h2FVToe-CITo0QGC2LC5Ag&sa=X&oi=book_result&ct=result&resnum=9&ved=0CEoQ6AEwCA#v=onepage&q=Germanicus+charax&f=true Das palmyrenische Teilreich ص ۵۸]</ref>