سم لاتون([[نیکولاس دی آگستو]]) و دوستانش برای یک سفر کاری با اتوبوس می روند و در راه به یک پل در را ه تعمیر می رسندپیش از سقوط پل سم در ذهنش صحنه مرگ خود و دوستانش را می بیند و به آنهاآنها در مورد این اتفاق هشدار میدهد و میخواهد هرچه سریعتر از اتوبوس پیاده شوند و چند نفر از آنهاآنها پیاده میشوندمیشوند یکی از ان هاانها در حال تمرین ژیمناستیک بود که به طوربهطور مرموزی و از راه برق گرفتی به صورت بد می میرد دیگری برای ماساژ گرفتن به مکانی میرود سپس زنی چینی سوزن هایسوزنهای طبی را در بدن او فرو می کندمیکند وقتی زن چینی بیرون می رودمیرود اتاق در حال اتش گرفتن بود که می افتد و سوزن هاسوزنها در طنش فرو می روند وقتی جان سالم به در می برد مجسمه ای در سر او می افتد و دیگری برای لیزیک کردن چشم به چشم پزشکی می رودمیرود و قدرت لیزر به او اسیب می زند دیگری در و برخی هم کشته می شوندمیشوند پس از نجات ،نجات یافتگان به ترتیبی که سم دیده بود کشته میشوندمیشوند آنهاآنها مرد مرموزی را که مسئول کفن و دفن است می بینند و او به آنهاآنها می گوید شما در لیست مرگ هستید و به مرگ نمیتوانید کلک بزنید و تنها راه زنده ماندن شما این است که جان یکی را بگیرید و بقیه زندگی او مال شما خواهد بود.
سم به دوستانش میگوید همه ما جز مالی خواهیم مرد چون جان او را پیش از وقوع حادثه نجات داده بودم . یکی از نجات یافتگان به نام ناتان سیرس([[آرلن اسکارپتا]]) در هنگام مشاجره با یکی از کارگران و در لحظه ای که مرگش فرارسیده بود به طوربهطور تصادفی او را حل می دهدمیدهد و وی به وسیله یوسیلهٔ جرثقیل می میرد .
همین انگیزه ای میشود برای پیتر فریدکن([[مایلز فیشر]]) که نوبت مرگش رسیده است او پیش سم و دوست دخترش مالی([[اما بل]]) ملاقات می کندمیکند او به سم می گوید من وقتی میخواستم هرکسی را بکشم گفتم او بی گناه است و از کشتن او صرفنظر کردم اما تنها کسی که باید می مرد والان زنده است مالی است و سم می گوید به جای او من را بکش اما پیتر می گوید جان تو به درد من نمیخورد چون تو هم در لیست مرگ هستی و چیزی از زندگی تو باقی نمانده استنماندهاست اما مالی از حادثه نجات یافته و زندگی او ارزش دارد .پیتر تلاش خود را برای کشتن مالی می کندمیکند و با سم درگیر میشود در همین لحظه یک مامور پلیس به نام جیم بلاک([[کورتنی بی.ونس]]) که مسئول رسیدگی پرونده است و نجات یافتگان را تحت نظر دارد سر می رسد و جلوی مالی را میگیرد پیتر که می خواهدمیخواهد مالی را بکشد تیرش به مامور اصابت می کندمیکند و او را می کشد مالی به پیتر می گوید تو جان بلک را گرفتی پس به جان من نیازی نداری اما پیتر می گوید که تو شاهد مرگ یک مامور پلیس بودی و باید کشته شوی او می خواهدمیخواهد به مالی شلیک کند که سم از پشت به پیتر حمله میکندمیکند و او را می کشد و جان مالی را نجات میدهد مالی هم به سم می گوید تو با کشتن پیتر جانی که او از مامور بلاک گرفته بود را تصاحب کردی.
دو هفته بعد مالی و پیتر برای یک موقعیت شغلی جدید با هواپیما به پاریس سفر می کنندمیکنند در پایان قسمت پنجم هواپیما قصد حرکت دارد که سم داستان درگیری چند دوست را با یکیدیگر می بیند که همان افراد و بازیگران قسمت اول هسنتد پس از آن او بلیط خود را نگاه می کندمیکند که شماره پرواز ۱۸۰ به تاریخ ۱۳ ماه می سال ۲۰۰۰ بروی آن حک شده که این همان سرآغاز داستان اول است و پسرجوانی که دعوا می کندمیکند همان الکس برووینگ قهرمان [[مقصد نهایی|قسمت اول]] است یکی از مسافران هواپیمای 180 از مهماندار می پرسد اون پسر چی می گفت که مهماندار به او می گوید او می گفت سقوط هواپیما را دیده است دقایقی بعد هواپیما سقوط میکندمیکند و مالی و سم می میرند و در حقیقت قسمت پنجم پیش از قسمت اول اتفاق افتاده است ناتان سیرس([[آرلن اسکارپتا]]) هم که نجات یافته متوجه میشود کارگری به نام روی که او باعث مرگش شده یک تومور بدخیم داشته و او هم چزی از عمرش باقی نمانده بوده استبودهاست لحظاتی بعد چرخ هواپیمایی که پیتر در ان بود می افتدسقوط کرده به سر او می افتد و او هم می میرد.