تصوف: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
برچسبها: متن دارای ویکیمتن نامتناظر ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
FreshmanBot (بحث | مشارکتها) جز replaced: شده است ← شدهاست (2)، مهمترین ← مهمترین با ویرایشگر خودکار فارسی |
||
خط ۵۵:
از این منظر روایات به دو گروه روایات موافق و روایات مخالف تصوف تقسیم شدهاند:
در گروهی از روایات موافق که عموما سرسلسله تمامی فرق تصوف را به امام اول شیعیان علی (د. ۴۰ ق.) میدانند. از وی نقل
۱. «التّصوّف اَرْبَعَةُ اَحْرُفٍ، تاءٌ و صادٌ و واوٌ و فاءٌ. التّاء: تركٌ و توبةٌ و تُقی؛ و الصّادٌ: صبرٌ و صِدٌْ و صَفاءٌ؛ و الواو: وردٌ و وُدٌّ و وَفاءٌ؛ و الفاء: فردٌ و فقرٌ و فناءٌ.» تصوف چهار حرف است: تصوّف چهار حرف است: تاء و صاد و واو و فاء. تاء: ترك دنیا و توبه و پرهیزكاری است؛ و صاد: صبر و راستی و صفای دل است؛ و واو: دوستی و توجّه به ورد و دعا و وفای به عهد است؛ و فاء: تنها بودن از خلق و فقر الی اللّه و نیستی و فانی شدن از انانیت است.»
خط ۷۱:
در کتاب الاثنی عشریه آمده است: «جمیع الشیعة انکروهم (أی الصوفیة) و نقلوا عن ائمتهم احادیث کثیرة فی مذمتهم و صنف علماء الشیعة کتباً کثیرة فی ردّهم و کفرهم منها کتاب الشیخ المفید فی الرّد علی اصحاب الحلاج و ذکر فیه أن الصوفیة فی الاصل فرقتان حلولیة و اتحادیة» (الاثنی عشریه ص۵۳) «تمام [[شیعه|شیعیان]]، فرقههای [[صوفیه]] را انکار نمودهاند و از امامان خویش احادیث بسیاری در نکوهش آنان نقل کردهاند و علمای شیعه کتابهای بسیاری را در ردّ این فرقه و اثبات کفر آنان تألیف نمودهاند که از آن جمله کتاب [[شیخ مفید]] در ردّ اصحاب [[حسین منصور حلاج|حلاج]] است که در آن آمدهاست: صوفیه در اصل دو فرقه: حلولیه و اتحادیه میباشند.»
از دیگر روایاتی که در مخالفت صوفیه نقل
۱. [[محمد]]<nowiki/>در روایتی از پدید آمدن این گروه خبر داده و فرموده: «لاتقوم الساعة علی امتی حتی یقوم قوم من امتی اسمهم الصوفیه لیسوا منی و انهم یحلقون للذکر و یرفعون أصواتهم یظنون انهم علی طریقتی بل هم اضل من الکفار و هم اهل النار…» «روز قیامت بر امتم بر پا نشود تا آنکه قومی از امّت من به نام (صوفیه) برخیزند. آنها از من نیستند و بهرهای از دین ندارند و آنها برای ذکر دور هم حلقه میزنند و صداهای خود را بلند میکنند به گمان اینکه بر طریقت و راه من هستند؛ در حالی که آنان از کافران نیز گمراه تر و اهل آتش اند و…»
خط ۱۳۷:
مرحله سوم این دوره (قرن هشتم و نهم) عارفانی مثل: [[اوحدی مراغهای]] (م۷۳۶)، علاء الدین سمنانی (م ۷۳۶)، [[شاه نعمتالله ولی]] (م ۸۳۴)، [[سید حیدر آملی]] (متوفای اواخر قرن هشتم) و جامی (م ۸۹۸) که با کوشش عارفانی همچون سید حیدر آملی و …، عرفان به تشیع نزدیک شد.
قرن هشتم، تصوف علمی و مدون مورد توجه قرار گرفت و تصوف به تشیع نزدیک و با تصوف اهل سنت متمایز شد، از صوفیه شیعه، شیخیه جوریه در خراسان (پیروان شیخ خلیفه) و [[سادات مرعشی]] در آمل (پیروان میرقوام الدین مرعشی) و صوفیه قزلباش و صفویه (پروان [[شیخ صفی الدین]] اردبیلی) از آن جملهاند. عرفان ذوقی و شاعرانه بدست حافظ به کمال رسید. تصوف مورد توجه [[ایلخانان مغول]] و وزرایشان واقع شد از جمله به کم آنها خانقاهات رو به فزونی رفت اما این امور موجب تظاهر در تصوف و ابتذال آن شد. از
از عارفان شاعر قرن هشتم: خواجوی کرمانی، اوحدی مراغهای، کمال خجندی، شیرین مغربی، عبدالرزاق کاشانی، [[علاءالدوله سمنانی]] و سید علی همدانی میباشند.<ref>{{پک|سید ضیاءالدین سجادی|۱۳۷۲|ک=مقدمهای بر مبانی عرفان و تصوف|ص=159}}</ref>
|