ولایت فقیه: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جز ←‏جایگزینی با [[وپ:اشتباه|اشتباه‌یاب]]: احمد نراقی⟸ملااحمد نراقی
برچسب: متن دارای ویکی‌متن نامتناظر
FreshmanBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز replaced: بوده است ← بوده‌است، میرساند ← می‌رساند، کرده است ← کرده‌است، مهمترین ← مهم‌ترین (3) با ویرایشگر خودکار فارسی
خط ۳۰:
[[شیخ مرتضی انصاری]] از نخستین فقیهانی است که به بحث پیرامون ولایت سیاسی فقیه می‌پردازد.<ref>http://www.tiknews.org/display/?ID=48826&page=30</ref> او این بحث را در کتاب مکاسب خود مطرح کرده و منصب فقیه جامع‌الشرایط را در سه منصب [[فتوا|افتا]]، [[قضاوت|قضا]] و [[سیاست]] شرح می‌دهد. او ولایت فقیه در افتا و قضاوت را می‌پذیرد ولی در گسترش آن به حوزه امور سیاسی تردید جدی دارد. او باورش این است «استقلال فقیه در تصرف اموال و انفس، جز آنچه از اخبار وارده در شأن علما تخیل می‌شود، به عموم ثابت نشده‌است.» و «اقامه دلیل بر وجوب اطاعت فقیه همانند امام جز آنچه با دلیل خاص خارج می‌شود، خار در خرمن کوبیدن است»<ref>شیخ مرتضی انصاری. ''المکاسب''، قم: مکتب علامه، ۱۳۶۸. فصل بیع. ص ۱۵۴ - «فاقامة الدلیل علی وجوب اطاعة الفقیه کالامام (ع) الا ما خرج بالدلیل دونه خرط اقتاط»</ref>
 
به‌طور کلی فقه سیاسی شیعه در دوران معاصر در دو بنیاد متفاوت پیشرفت یافته‌است، نخست اندیشه‌گران مخالف ولایت سیاسی فقیهان که مرتضی انصاری مهمترینمهم‌ترین نمایندهٔ آنان است و رهبران مذهبی مشروطه به ویژه [[محمدحسین نائینی]] نیز با رویکردی سلبی به دولت و تأیید شرعی مشروطه آشکارا از آن پشتیبانی می‌کنند و دوم اندیشه‌های مبتنی بر ولایت سیاسی فقیه که [[کاشف‌الغطاء]] و به‌ویژه [[صاحب جواهر]] و [[ملااحمد نراقی]] شاخص‌ترین چهره‌های آن هستند. روح‌الله خمینی و پیروان او نیز هر چند همچون دستهٔ دوم ولایت سیاسی فقیهان را می‌پذیرند اما ساختار کاملاً متفاوتی را برای آن پیشنهاد می‌دهند که موجب می‌شود ولایت فقیه نظام جمهوری اسلامی تفاوت آشکاری با ولایت سیاسی فقهایی چون صاحب جواهر و نراقی داشته باشد.<ref>فیرحی. ص ۲۴۲–۲۴۳</ref>
 
=== از روح‌الله خمینی ===
خط ۳۷:
 
== نقد ولایت فقیه ==
برخی از مراجع و علماء شیعه مانند [[شیخ انصاری]] و [[سید ابوالقاسم خوئی]] نظریۀ ولایت فقیه در مقام تشکیل حکومت را نپذیرفته اند، بلکه تا قبل از سید خمینی ولایت فقیه به این شکل در فقیه شیعه مطرح نبوده استنبوده‌است. این مطلب مورد اعتراف فقهای حامی ولایت فقیه است. ولایت شخص فقیه تا قبل از سید خمینی در لسان علما مثل شیخ انصاری به اموری مثل ولایت بر شخص محجور محدود می شده‌است اما ولایت به معنای حکومتداری و آن هم از نوع مطلقه تنها پس از خمینی مطرح شد.
 
اما دلایل علمایی که ولایت فقیه را قبول ندارند شامل ادله عقلی و نقلی می‌شود.
خط ۴۳:
دلیل عقلی این است که بنابراین نظریه، ولی فقیه نماینده و جانشین مهدی است درحالی که نماینده و جانشین یک شخص را باید خود آن شخص معین کند نه شورا. چنانکه شیعیان به اهل سنت اعتراض می‌کنند که نماینده و جانشین رسول خدا را باید خود او مشخص کند نه شورای سقیفه. قطعاً این در توان مهدی است که هر وقت صلاح ببیند و لیاقت شیعیان را در حکومت داشتن ببیند شخصی را برای آن‌ها نصب کند و دلایلی قرار دهد که اثبات شود این شخص نائب خاص مهدی است. پس باید از حامیان ولایت فقیه پرسید چگونه می گویید که نمایندگان و جانشینان ولی فقیه باید توسط خود او منصوب شوند اما نماینده و جانشین اصلی مهدی باید توسط دیگران انتخاب شود؟ آیا این فقها دلسوز مردم هستند و مهدی دلسوز مردم نیست؟ چرا پس از چهل سال تشکیل حکومت مهدی حتی یک قانون اساسی هم به این حکومت نداده است؟ پس بی شک شیعیان اگر به جای قدرت و حکومت به دنبال مهدی می گشتند و از تقصیرات خود توبه حقیقی می‌کردند و در استغاثه متحد می شدند خداوند امام غائب را به سوی آن‌ها باز می گرداند. چنانکه از حدیث امام ششم هم همین معنا استفاده می‌شود.
 
جعفر صادق فرمود: پس هنگامی که عذاب بر بنی اسرائیل طولانی شد، به درگاه خدا چهل روز ناله و گریه کردند پس خداوند به موسی و هارون وحی کرد و امر نمود که آن‌ها را از فرعون نجات بدهند پس  170 سال باقی‌مانده از 400 سال عذاب را بر آنان بخشید. ایشان فرمود: شما شیعیان هم این گونه هستید. اگر همان کاری را بکنید که بنی اسرائیل کردند خدا حتماً فرج ما را میرساندمی‌رساند. اما اگر چنین کاری نکنید، این امر تا پایانش ادامه خواهد داشت. (تفسیر عیاشی، ج 2، ص 154)
 
اما دلایل نقلی متواتری هم در نقد ولایت فقیه وجود دارد:
خط ۵۷:
جعفر صادق فرمود: "هیچ کسی از ما اهل بیت، برای دور کردن ظلمی یا گرفتن حقی، پیش از قیام قائم ما به پا نمی‌خیزد مگر آن که دچار مصیبت و بلا می‌شود، و به پا خاستن او سبب زیاد شدن رنج ما و شیعیان ما می‌شود" (شرح صحیفهٔ سجّادیّه فیض الإسلام، مقدّمه، ص22 ، ریاض السالکین، ج 1 ص 188)
 
همچنین روایات متعدد دیگری هستند که برای هر منصفی اثبات می‌کنند که تا مهدی برای شیعیان رهبری تعیین نکرده استنکرده‌است و دستور و اذن قیام و تشکیل حکومت به آن‌ها نداده است، حق ندارند حکومت تشکیل دهند چراکه نه می‌توانند شایسته‌ترین رهبر را بشناسند و نه علم حکومتداری دارند. در مقابل این همه روایتی که ولایت فقیه را ابطال می‌کنند حتی یک روایت وجود ندارد که به فقها اجازه تشکیل حکومتدر زمان غیبت بدهد. این درحالی است که در فقه شیعه گاه برای جزئی‌ترین مسائل چندین روایت وجود دارد.<ref>{{یادکرد وب|وب‌گاه=kadivar.com|نشانی=http://kadivar.com/|عنوان=Mohsen Kadivar {{!}}محسن کدیور {{!}} Kadivar.com|بازبینی=2018-03-06}}</ref>
 
== مبنای مشروعیت ==
خط ۸۰:
بر پایهٔ این دیدگاه، در زمان غیبت امامان معصوم و در شرایطی که نماینده‌ای نیز از جانب او مشخص نشده‌است، بر مردم واجب است که فقیه جامع‌الشرایطی را برای حکومت برگزینند.
 
این نظریات، طبیعتی انتقادی دارند و با توجه به مشکلات نظری و عملی نظریهٔ نصب و تجربه ولایت فقیه در جمهوری اسلامی شکل گرفته‌اند. آثار متعددی در این زمینه نوشته شده که کتاب «ولایت فقیه، حکومت صالحان» اثر [[نعمت‌الله صالحی نجف‌آبادی]] و به ویژه «دراسات فی ولایة الفقیه» اثر [[حسینعلی منتظری]] از مهمترینمهم‌ترین آن‌ها هستند.<ref>نظام سیاسی و دولت در اسلام. ص ۲۷۹ و ۲۸۰</ref>
 
صالحی با تقسیم نظریه‌های ولایت فقیه به «ولایت به '''مفهوم [[جمله خبری|خبری]]'''» و «ولایت به '''مفهوم [[جمله انشایی|انشایی]]'''» این دو نظریه را از هم متمایز می‌کند. او معتقدان نظریه نصب را قائلان به ولایت فقیه به مفهوم خبری می‌داند، به این صورت که؛ «فقهای عادل از طرف خدا منسوب به ولایت هستند» و ولایت فقیه به مفهوم انشایی را به صورت؛ «مردم باید فقیهی دارای شرایط را به ولایت انتخاب کنند» بیان می‌کند.
خط ۱۸۶:
* [[محمد صادقی تهرانی]] در کتاب [[حکومت صالحان یا ولایت فقیهان]] به رد این نظریه پرداخته‌است.<ref>http://www.rahesabz.net/story/34674/</ref>
* [[مهدی حائری یزدی]] او ابداع‌کنندهٔ نظریه [[وکالت مالکان شخصی مشاع]] در فقه سیاسی شیعه‌است. او در این نظریه حق حکومت را به تمام اهالی سرزمین که از نظر او مالکان طبیعی آن هستند می‌دهد و حکومت‌گران را نمایندگان و وکلای مردم می‌داند. وی در موارد بسیاری از جمله مخدوش دانستن تئوری ولایت فقیه با [[روح‌الله خمینی]] اختلاف نظر داشت<ref>[http://books.google.com/books?id=elHww0W0ZO4C&pg=PA41&dq=mehdi+haeri+yazdi&ei=LiezR-npCJeQiQHhgtHNDQ&sig=CuVULoBa03Ecz6HLXb_Uhh1uzK8#PPA41,M1 H. E. Chehabi, Rula Jurdi Abisaab. Distant Relations: Iran and Lebonon in the Last 500 Years, Centre for Lebanese Studies (Great Britain), p 41]</ref> و احتمالاً نخستین پژوهش‌گری بود که در کتاب [[حکمت و حکومت]] به‌طور تئوریک نظریهٔ ولایت فقیه را به چالش کشید.<ref>[http://www.payvand.com/news/06/feb/1191.html Perseverance and honor: Interview with Abbas Amir-Entezam] (Notes). Fariba Amini, 24 Feb 2006</ref>
* [[سید محمدجواد غروی]] او حدیث مقبوله عمر بن حنظله (مورد استناد در موضوع ولایت فقیه) و [[قاعده من بلغ|حدیث من بلغه ثواب]] (مورد استناد در موضوع تقلید و ظن فقیه) را از مجعولات شمرده و این دو را از مهمترینمهم‌ترین اخبار آحاد منحوله در ایجاد انحراف و کژی در اسلام و شیعه قلمداد کرده‌است.<ref>فقه استدلالی در مسائل خلافی، نشر اقبال، ۱۳۷۷، بخش چهارم:بحثی در اخبار موضوعه</ref>
* [[یعسوب‌الدین رستگار جویباری]]
* [[محمدحسین فضل‌الله]] وی ولایت مطلقه فقیه را باطل می‌دانست.<ref name="bbc">[http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2010/07/100705_l50_fazlollah_farahmand.shtml BBC فارسی - ایران - فضل‌الله، حزب‌الله و ایران<!-- عنوان تصحیح شده توسط ربات -->]</ref> همچنین وی در این باره می‌گوید: «من به ولایت مطلق فقیه اعتقاد ندارم؛ ولی به این اعتقاد دارم که در اسلام اصلی وجود دارد و آن حفظ نظم جامعه و حفظ نظم امینتی و اقتصادی و اجتماعی است. اگر حفظ این نظام به این متوقف باشد که ولی فقیه و مشاورانش حکومت را به دست بگیرد، ما آن را قبول داریم. اما اگر حفظ این نظام متوقف به آن نباشد، می‌توانیم شخص امین و مخلص و مشاوران متخصصی را برگزینیم که به او در اداره امور دولت کمک کنند و در نتیجه به ولایت فقیه نیازی نیست.»<ref>[http://www.bayynat.ir/index/?state=shn&id=629&t=c اخبار - مصاحبه روزنامه لبنانی الشرق با معظم‌له<!-- عنوان تصحیح شده توسط ربات -->]</ref> در مصاحبه‌ای گفت: با ولایت فقیه در ایران موافق است، چون ولایت فقیه در ایران با نظام جمهوری اسلامی سازگار است؛ اما با ولایت فقیه در لبنان مخالف است، چون با واقعیت‌های سیاسی در آن‌جا سازگار نیست.<ref>عن سنوات و مواقف و شخصیات، منی سکریه، دارالنهار، بیروت، ۲۰۰۷، صص. ۳–۱۷۲</ref>