ابوزیدآباد: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
FreshmanBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز ←‏ابوزیدآباد و یک فرضیه: اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه، replaced: ها ← ‌ها (2)، های ← ‌های با ویرایشگر خودکار فارسی
FreshmanBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز replaced: ه ی ← هٔ (4)، ه اند ← ه‌اند ، بوده است ← بوده‌است، میتوان ← می‌توان ، داشته است ← داشته‌است، شناسی ← با ویرایشگر خودکار فارسی
خط ۳۰:
 
ابوزیدآباد (نام محلی: بیزُوُی "Bizovoy") و روستاهای اطراف آن حسین‌آباد، قاسم‌آباد، [[یزدلان]]، کاغذی، امین‌آباد، محمدآباد، ریجن، علی‌آباد، شهریاری و فخره در ۳۰ کیلومتری شرق (جنوب شرقی) کاشان و در ۳۵ کیلومتری شهر بادرود و آستان مقدس آقاعلی عباس و شاهزاده محمدع در یک منطقه بیابانی (تپه‌های ماسه‌ای) در منطقه‌ای جلگه‌ای کم ارتفاع شهرستان آران و بیدگل واقع شده‌است که بین ۳۳ درجه و ۵۰ دقیقه تا ۳۳ درجه و ۵۵ دقیقه عرض شمالی و همچنین ۵۱ درجه و ۴۰ دقیقه تا ۵۱ درجه و ۵۲ دقیقه طول شرقی قرار دارد که با این ترتیب حسین‌آباد شیبانی در جنوبی‌ترین و شرقی‌ترین قسمت این محدوده واقع شده‌است.<ref>مزرعتی عباس، علی، محمد، فرهنگ بیذوی، ابوزیدآباد آران و بیدگل، انتشارات بنیاد نیشاپور، ۱۳۷۶، تجدید چاپ ۱۳۸۲.</ref>
ریجن و شهریاری و فخره، شمالی‌ترین و امین‌آباد غربی‌ترین مرز این محدوده را تشکیل داده‌اند. مردم این منطقه به [[گویش بیذوی]] صحبت می‌کنند که یکی از گویش‌ها در شاخهٔ [[زبان‌های ایران مرکزی]] است. نام این منطقه در زبان محلی، بیزُوُی می‌باشد و مردم کاشان و آران و بیدگل و فارسی زبانان تا دلیجان آن را بوزآباد می‌خوانند. بوز در زبان دری زرتشتیان یزد به معنی «بوی» است؛ بنابراین بیزوی به معنی بوی آباد است. از آثار تاریخی ابوزیدآباد و بخش کویرات که کمتر به آنهاآن‌ها اشاره شده می‌توان قلعهٔ سردار، کاروانسرا و قلعهٔ گرماب و قلعه و کاروانسرای سفیدآب را نام برد
 
== ابوزیدآباد و یک فرضیه==
خط ۳۷:
 
موافقان به کتابی (المسالک و الممالک / ابن خردادبه /ترجمه حسین قره چانلو صفحه ۴۳ ) استناد میکنند که میگوید در پنج فرسخی باد (بادرود) منطقه ای است بنام "ابروز" !
حال این تعیین مسافت در کتاب مسالک و ممالک که گویا مهمترینمهم‌ترین دلیل موافقان است، پایه و اساس یک فرافکنی فرهنگی و هویتی قرار گرفته است؛گرفته‌است؛ زیرا فاصله کنونی ابوزیدآباد تا بادرود همین پنج فرسخ تقریبی و بنابراین "ابروز" مطابق ابوزیدآباد ادعا شده استشده‌است!
 
از قضا اثر دیگری بنام "الاعلاق النفیسه" از احمد بن عمر بن رُسته، جغرافی دان اسلامی(صفحه ۲۲۳ ترجمه قره چانلو) که آن هم همین فاصله پنج فرسخی را بین باد و ابروز ذکر کرده استکرده‌است مورد تأکید مدعیان است؛ با این تفاوت که اینبار در اعلاق النفیسه فاصله ابروز تا نوشاباذ ( نوش آباد) تنها دو فرسخ ذکر شده استشده‌است که با فاصله منطقه ابوزیدآباد و نوش آباد کنونی مطابق نیست و بنابراین این بخش از آن کتاب برای مدعیان اهمیتی نداشته استنداشته‌است و از آن چشم پوشی کرده اندکرده‌اند و در نهایت برای توجیه این خطا استدلال می آورند که ابروز بعنوانبه عنوان یک شق یا بخش، تا خود کاشان و اتفاقاً تا همین دو فرسخی نوش آباد گسترده بوده استبوده‌است!!! غافل از آنکه باز بر اساس همین توجیه، دیگر فاصله پنج فرسخی تا بادرود نیز صدق نخواهد کرد چون طبق ادعای فوق، ابروز یک بخش بوده و تا حسین آباد، کرشاهی و شاید خود بادرود گسترده بوده و دیگر پنج فرسخی در کار نیست
 
ایراد دیگری که میتوانمی‌توان از فرضیه انطباق ابروز بر منطقه ابوزیداباد گرفت این است که "مافروخی" در "محاسن اصفهان" در قرن پنجم هجری، ابروز را در همین ناحیه دشت افروز کاشان و قنات سفیدآب قریه فین را هم قنات ابروز ذکر کرده است؛کرده‌است؛ (تاریخ کاشان/ ضرابی) در حالی که در "المختارات من الرسائل" که از حدود قرن پنجم یا ششم صحبت میکندمی‌کند نام "بویزآباد" آمده است!
 
در حالی که هردوی اینها شاید با فاصله یکصد سال تقریر شده باشند، چطور میشودمی‌شود ابوزیدآباد در چنین بازه کوتاهی بلحاظ تاریخی و عهدی، دو نام مجزا داشته باشد؟
در قرن ششم هم که بر اساس اشعار ابوالرضا راوندی می فرمایند "ابروز" با حمله ملک سلجوق به کلی ویران شد، پس تخم این "بویزآباد" کی فرصت کرد سر از خاک به درآورد و شخصیت مستقل پیدا کند؟
 
ناگزیر همه یهمهٔ این مطابق دانستن‌ها و اغماض‌ها و ربط آن به منطقه ابوزیدآباد چیزی جز اجتهاد شخصی و سلیقه ای نیست چرا که:
 
تا کنون هیچ کاوش باستانی در منطقه ابوزیدآباد انجام نشده استنشده‌است!
هیچ سند یا کتیبه یکتیبهٔ میراثی این فرضیه را تأیید نکرده استنکرده‌است!
در نقل شفاهی یا سینه به سینه و حافظه یحافظهٔ تاریخی مردم ابوزیدآباد هم نیست!
هیچ پشتوانهپشتوانهٔ ی باستان شناسیباستان‌شناسی ندارد!
 
نتیجه اینکه این ادعا، لااقل تا امروز و با توجه به مستندات فعلی هنوز یک فرضیه است و پافشاری برای غلتاندن آن در زبان عموم فقط جریانی تبلیغی است نه پژوهشی!