نئاندرتال: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
OfoghMobham (بحث | مشارکتها) برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
FreshmanBot (بحث | مشارکتها) جز replaced: ه ی ← هٔ ، شده است ← شدهاست (2)، مهمترین ← مهمترین (7) با ویرایشگر خودکار فارسی |
||
خط ۳۳:
== تحقیقات دربارهٔ نئاندرتالها ==
در دو دهه اخیر، [[باستانشناس|باستان شناسان]] دربارهٔ نئاندرتالها که بیش از ۲۰۰ هزار سال پیش در [[اروپا]] و [[آسیا]] ساکن بودند و حدود چهل هزار سال قبل بطور اسرارآمیزی ناپدید شدند، تحقیقات زیادی کردهاند.
نظریهٔ غالب این است که خاستگاه انسانهای امروزی [[آفریقا]] بوده و بعداً با مهاجرتهای گسترده، در همه جای جهان پخش شدهاند و محل زندگی انسانهای قدیمیتر مانند نئاندرتالها را تغییر دادهاند. سال ۱۹۷۹، باستان شناسان در [[فرانسه]]، اسکلت یک نئاندرتال را کشف کردند. آن زمان کارشناسان تصور میکردند که آرایش بدن و تزئینات و زیورآلات از جنس استخوان در کنار سایر عناصر، ساختهٔ دست انسانهای مدرن است اما پژوهشهای بعدی نشان داد که خود نئاندرتالها اینطور آرایش میکردهاند. در سال ۱۹۹۵ محققان بقایای انسانی را در همان دورهٔ زمانی، در جایی دیگر در فرانسه کشف کردند که آن نیز نئاندرتال بود و چنین آرایشی داشت. اهمیت این کشفها در این است که گونهها، هم با آناتومی بدن و هم با رفتارشان شناخته میشوند؛ بنابراین همانطور که نئاندرتالها بدنی همانند انسانهای مدرن نداشتند، نمیتوان رفتاری امروزی نیز برای آنها تعریف کرد. این کشفها، رفتارهای اجتماعی نئاندرتالها را توضیح میدهد و شاید در آینده کلید معمای نابودی گونهٔ آنها باشد، معمایی که جواب آن به ما کمک میکند راههای نابودی گونهٔ خود را بهتر شناخته و درصورت امکان از آن جلوگیری کنیم.
خط ۵۷:
== انقراض نئاندرتالها ==
در مورد دلیل انقراض انسانهای نئاندرتال و زمان این انقراض همچنان گمانهها و پرسشهای متفاوتی مطرح است. نئاندرتالها یکی از گونههای قدیمی بشر بودند که در حدود ۴۰ هزار سال قبل منقرض شدند. محل سکونت این انسانها از اروپای شرقی تا آسیای مرکزی و همچنین در حدود شمالی از منطقهای که اکنون کشور بلژیک قرار دارد تا دریای مدیترانه و آسیای غربی را شامل
به عبارت دیگر، نئاندرتالها، نزدیکترین نوع انسان به انسان خردمند امروزی هستند. تحقیقات اخیر محققان نشان داده است که تقریباً در دی ان ای تمامی انسانها، درصدی از ژن نئاندرتالها وجود دارد. هر دو نوع نه تنها در کنار هم میزیستهاند، بلکه آمیزش جنسی هم تا حدودی بینشان برقرار بودهاست. تاکنون دلیل انقراض نئاندرتالها نابودی آنها به دست انسانهای مدرن یا عدم مقاومت آنها در برابر موجی بیسابقه از سرما عنوان شده که امکان دسترسی آنها به مواد غذایی را محدود کرد.
خط ۶۵:
بنا بر نتیجه تحقیق دانشمندان، احتمالا خصوصیات ژنتیکی نهفته در برخی از کروموزمهای مردهای نئاندرتال نوعی واکنش دفاعی را در زن مدرن موجب میشده که نتیجه آن نوزادی معلول با شانس کم برای ادامه زندگی یا سترون در تولید مثل بودهاست. با این همه، درآمیزی گهگاهی نئاندرتال و انسانهای مدرن رد پای خود را در مختصات ژنتیکی انسان مدرن بر جا گذاشته است. انسانهای با رگ و ریشههای غیرآفریقایی همچنان دارای یک تا چهار درصد دی ان ای نئاندرتالها هستند.
هر انسان دارای ۴۶ کروموزم است که دو تای آنها کروموزمهای جنسی هستند. در حالی که زنان مدرن (هموساپینس) دارای دو کروموزم جنسی ایکس هستند، مردان مدرن یک کروموزم X دارند و یک کروموزوم Y. کروموزم در مفهوم عام آن به به بستههایی از مواد ژنتیکی گفته میشود که از پروتئیین و دی ان ای تشکیل شدهاند و در هسته سلولهای بدن ذخیره شدهاند. گروه تحقیق دانشگاه استانفورد در جریان تحقیق خود به بررسی جامع کروموزم Y، یک مرد نئاندرتال پرداخته است. این مرد ۴۹ هزار سال پیش در اسپانیا میزیسته است. تاکنون دی ان ای کروموزم جنسی نئاندرتالهای مرد در انسان مدرن دیده
عدم سازگاری ژنها علت انقراض؟
خط ۷۳:
آخرین زیست همزمان و مشترک نئاندرتالها و انسانهای مدرن به ۵۹۰ هزار سال پیش برمیگردد و در این دوره به دلیل اشکال یادشده نسل مشترکی از آنها پا نگرفتهاست. از آن پس در دوره زیست جداگانه آنها که زمانی دراز هم به طول کشیده، ظاهراً تغییراتی در کروموزوم Y، نئاندرتالها به وقوع پیوسته است، به گونهای که در دیدار و آمیزش بعدی و محدود آنها اخلافی معدود و قادر به ادامه حیات و توانا به تولید مثل پا گرفتهاست. به گفته کاستیلو، همین امر زمینهای است برای کار تحقیقاتی در راستای پی بردن به تأثیرات جهشها بر روی تولید مثل.
اخیرا نتیجه تحقیق یک گروه علمی در مؤسسه تحقیقاتی ماکس پلانک آلمان در نشریه نیچر منتشر شد که بر اساس آن نه تنها نئاندرتالها اثری از ژنهای خود در ژنهای انسان معاصر باقی گذاشتهاند، بلکه برعکسش هم صادق است. در جدول ژنتیک یک نئاندرتال که اخیرا فسیل آن در منطقه آسیای مرکزی پیدا شد، محققان اثری از ژنهای انسان مدرن یافتند. بر مبنای سن استخوانهای یادشده و خصوصیات ژنتیکی آنها محققان به این نتیجه رسیدهاند که نئاندرتالها و انسانهای مدرن تا صد هزار سال پیش آمیزشی گهگاهی داشتهاند و تولید مثل کردهاند. جزئیات بیشتر این پژوهش در
== دلیل انقراض نئاندرتالها ==
خط ۹۲:
انسانهای امروزی از حدود ۸۰ هزار تا ۶۰ هزار سال پیش شروع به خارج شدن از آفریقا کردند. خاورمیانه نخستین جایی بود که انسانهای امروزی با نئاندرتالها برخورد کردند. مردمان هنرمند ظریف و باهوش آفریقایی (انسانهای امروزی) از آن پس با مردمانی زمخت و بی هنر و پرزور (نئاندرتالها) مواجه شدند. میان آنها جنگهای خونینی رخ میداد؛{{مدرک}} گرچه همزیستی چند ۱۰ هزار ساله آنها نشان میدهد که هر دو طرف به نوعی گروه مقابل را تحمل میکردند؛ مثلاً شواهدی وجود دارد که قبایل انسانها و نئاندرتالها بهطور متناوب [[زمستان]]ها و [[تابستان]]ها جابهجا میشدند و در بسیاری از مناطق همزمان زندگی نمیکردند.{{مدرک}} شواهد جدیدتری هم وجود دارد که نشان میدهد انسانها، نئاندرتالها را شکار میکردند و میخوردند. نئاندرتالها هم بدشان نمیآمد چنین کاری کنند. آنها حتی در برخی جاها با هم آمیختهاند و افرادی دورگه میان هر دو گروه پیدا شدهاند. احتمالاً هر دو گروه از طرف مقابل، زنان را میدزدیدند.
بررسیهای [[ژنتیک]] نشان میدهد که همهٔ مردمان امروزی، گرچه از نسل همان بشر سیاهپوست آفریقایی هستند، اما میزان اندکی ناخالصی به جامانده از آمیزش با نئاندرتالها نیز در خون خود دارند. به هر حال، انسانها فناوریهایی بهتر از نئاندرتالها داشتند. آنها لباسهای خود را با سوزنهایی از جنس استخوان میدوختند، بنابراین لباسهای بهتری داشتند که آنها را گرمتر میکرد و نیازشان به غذا را کاهش میداد. همین بهینه بودن اوضاع فناوری، بخت بقای بچههای انسانها را بیشتر میکرد. انسانها بسیار زودتر بالغ میشدند و جمعیت فزایندهای داشتند. به علاوه انسانها بیش از نئاندرتالها در جمعآوری گیاهان و دانهها مهارت داشتند، مهارتی که به تبار آفریقایی آنها و زندگی در قحطی و کمبود شکار بازمیگشت. زنان و کودکان انسان به جای کمک در شکار حیوانات وحشی، به جمعآوری میوه و دانه میپرداختند، درحالی که نئاندرتالها با تمام قوا روی شکار تمرکز داشتند و کمتر به مواد غذایی گیاهی توجه میکردند. همین فراغت زنان انسانها از شکار، توانایی [[تولید مثل|تولید مثلی]] آنها را بالاتر برد؛ بنابراین شاید فرهنگ مردسالار نیاکان ما، یکی از
در فوریه ۲۰۱۵ پروفسور پت شیپمن، [[استاد تمام|استاد]] [[دانشگاه پنسیلوانیا|دانشگاه دولتی پنسیلوانیا]]، گفت: بشر با کمک [[سگ]]ها، در رقابت برای شکار از نئاندرتالها پیش افتاد که در نهایت حدود چهل هزار سال پیش نسل آنها را منقرض کرد. وی معتقد است در کنار [[گرگ]]ها، مهارت بیشتر در شکار و اسلحه بهتر باعث شدند که بشر تسلط خود را بر رقیب اعمال کند. گرگ-سگها میتوانستند رد حیواناتی مثل [[گوزن]] و [[گاومیش]] را بگیرند و آنها رم بدهند و تا وقتی که خسته شوند دنبالشان کنند. بعد انسانها میتوانستند آنها را با [[گرز]] و [[تیر و کمان]] بکشند. به این ترتیب سگها لازم نبود به این حیوانات بزرگ نزدیک شوند تا آنها را بکشند، کاری که اغلب خطرناکترین قسمت شکار است، انسانها هم لازم نبود برای تعقیب و خسته کردن شکار انرژی صرف کنند. این کار را سگها انجام میدادند و گوشت بین همه تقسیم میشد و همه بهرهمند میشدند."
خط ۱۱۰:
== سبک زندگی ==
انسان امروزی (انسان خردمند) حدود ۱۸۰ تا ۱۲۰ هزار سال پیش به وجود آمد و از [[شرق آفریقا]] شروع به گسترش در بقیه زمین کرد. یک [[سیاهپوست]] لاغر و قد دراز با توانایی خوب دویدن را در نظر بگیرید. بدن این مرد سیاهپوست موهای کمی دارد و پس از چند متر دویدن عرق میکند صبر میکند تا خنک شود. او از سرزمینی خشک و گرم میآید که گاهی پیداکردن سایه هم دشوار بوده و گاهی ناچار است ساعتها منتظر شکار بنشیند یا ماهها در انتظار باران به سر ببرد؛ بنابراین وقت زیادی برای اندیشیدن دارد و این توانایی اخیر، یعنی اندیشیدن به او کمک میکند که ابزارهای بهتری برای شکار بسازد و فکری به حال روزهای کمآبی بکند؛ بنابراین اختراعات او شروع میشوند. یکی از
نئاندرتالها در بهشتی پهناور و غنی زندگی میکردند که هر چه نیاز داشتند، در سرزمینشان وجود داشت. بدنهای نئاندرتالها بسیار قوی تر و زورمندتر از انسا نهای لاغر آفریقایی بود، اما شاید «فکر» آنها به خوبی آفریقاییها توسعه پیدا نکرده بود، چون بسیاری به آن نیاز نداشتند! {{مدرک}}ابزارهای نئاندرتالها خوب بود، ولی ظرافت این ابزارها بسیار کمتر از ابزارهای انسانها بود. مردمان نئاندرتال زبان هم داشتند و از پوست شکارهایشان لباس و کفش میدوختند و البته شیوهٔ این کار را به نسلهای بعدی میآموختند اما طی چند صدهزار سال، این فناوریهای ساده، توسعهای بسیار اندک پیدا کرد. دقیقاً به این دلیل که نئاندرتالها «نیاز» به توسعهٔ فناوریهای خود نداشتند، چیزی را انبار نمیکردند و برای یافتن آب، هیچ زحمتی نمیکشیدند. حتی بدنهای قوی بنیهٔ نئاندرتالها هم کمتر از سیاهپوستهای لاغر آفریقایی، آسیب دیدگیهای جدی پیدا میکرد. البته میزان غذایی که نئاندرتالها میخوردند نسبت به ما بسیار بیشتر بود. ما به روزی ۲۲۰۰ [[کالری]] انرژی نیاز داریم، درحالی که نئاندرتالها دست کم دو برابر این میزان انرژی نیاز داشتند. رشد سریع بدن و بلوغ جنسی دیررس نشان میدهد مردم نئاندرتال برای شکارچی شدن، بیشتر عجله داشتند تا برای پدر و مادر شدن؛ شاید چون نظام اجتماعی آنها بر پایهٔ قبیلههای پدر سالار بودهاست، نه خانوادههای دو نفره.
|