معمولاً تاریخِ دانشِ زبانشناسی را به معنی «مطالعات تخصصی زبان» تا کتاب دستور [[سانسکریت]] نوشتهٔ [[پانینی]] هندی عقب میبرند. پانینی در سدهٔ پنجم پیش از میلاد، دستور زبان بسیار پیشرفتهای برای زبان سانسکریت نوشت. اما زبانشناسی به مفهوم مدرنش با انتشار کتاب ''[[دوره زبانشناسی عمومی|دورهٔ زبانشناسی عمومی]]'' نوشتهٔ [[فردینان دوسوسور]] آغاز شد. دوسوسور بین مطالعات زبانیِ [[«همزمانی]]» و [[«در زمانی]]» تمایز قائل شد و بر مطالعهٔ «نظام زبان» تأکید کرد. در دههٔ ۱۹۵۰، نظریات [[نوام چامسکی]] انقلابی در این رشته بهوجود آورد و باعث پیدایش [[دستور زایشی]] شد. او با انتقاد شدید از [[روانشناسی رفتارگرا]]، که یادگیری زبان را نوعی تقلید رفتاری میداند، با ارائهٔ شواهدی، ناکارآمدیهای چنین دیدگاهی را نشان داد. او معتقد است اصول و خصوصیات زبان در انسان، ذاتی است و کودک زبان را یاد نمیگیرد، بلکه فرا میگیرد (acquire). به عبارت دیگر، نحوهٔ فراگیری زبان به صورت ارثی و ژنتیکی در مغز برنامهریزی شده است و محیط پیرامون کودک تنها نقش محرک را برای فراگیری [[زبان مادری]] ایفا میکند. کودک، مجموعهٔ محدودی از اطلاعات را از محیط زبانیِ خویش میگیرد و خود قادر است ترکیبات جدیدی بسازد. نظریهپردازان پیشتر معتقد بودند زبان مادری تنها از راه شنیدن گفتار اطرافیان و به صورت اکتسابی وارد ذهن کودک میشود.<ref>{{یادکرد|کتاب=ارتباطشناسی |نویسنده=مهدی محسنیانراد | سال=۱۳۶۹ | ناشر= سروش| صفحه=صص۱۷۴–۱۷۷}}</ref>