فعلهای فارسی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز ویرایش و ویکیسازی جزئی |
|||
خط ۲۳:
بررسی ساختار فعلهای جعلی (برساخته) در فارسی میانه
نخستین همایش»، در «ساختار فعلهای جعلی در فارسی میانه و فارسی دری» *اصل این مقاله، با عنوان
، به صورت سخن رانی ارائه شد. (تهران ۲۷ خرداد ۱۳۸۱) «بینالمللی
[http://www.archive.org/download/AStudyOfDenominativeVerbsInMiddlePersianAndModernPersian/farsifelhaa.pdf]
[http://www.azargoshnasp.com/languages/Persian/farsifelhaa.pdf]</ref>
== روشمندی و ناروشمندی فعلها در زبان پارسی ==
تعریف [[فعل]] روشمند این است که روشی برای ساخت آن فعل بتوان تصور کرد و برای اینکه روشی استخراج شود باید بیش از یک فعل با آن روش ساخته شده باشد؛ ولی برای فعل ناروشمند هیچ روش و قاعدهای نمیتوان استخراج کرد. با این تعریف، هیچ فعل
* دستور زبانهای ایرانی باستان
* قواعد حاکم بر تحول تاریخی اصوات در زبانهای ایرانی<ref name="ReferenceB" />
چنانچه گفته شد، اگر چه برای یافتن ریشه فعل باید به تاریخ زبان مراجعه کرد، با این حال بدون نگاه تاریخی و زبانشناسانه هم میتوان همانندیها و روشمندی را به روشنی دید.{{سخ}}[[پسوند]] و روشهای فعل ساز در [[زبان فارسی]] عبارتند از:
* فعلهایی که با افزودن «یدن» به ریشه/ستاک ساخته میشوند: پریدن،
* فعلهای که با افزودن «آدن» به ریشه/ستاک ساخته میشوند: افتادن، ایستادن، فرستادن،
* فعلهایی که با افزودن «دن» به ریشه/ستاک ساخته میشوند: کندن، آکندن، افکندن، پراکندن، ستاندن، سپاردن
* فعلهایی که با حذف «ن» از ریشه و افزودن «دن» به ریشه/ستاک ساخته میشوند: گزیدن (گزین)، زدن (زن)، چیدن (چین)، آفریدن (آفرین)، ریدن (رین)<ref>ساختار فعل در فارسی میانه ترفامی و پهلوی اشکانی ترفانی، دکتر گلنار قلعه خانی، اسفندیار طاهری، مجله علوم اجتماعی و انسانی دانشگاه شیراز</ref>
* فعلهایی که با تغییر آوای پایانی ریشه (آی) به «و» و افزودن «دن» به ریشه فعل ساخته میشوند: ساییدن (سودن)،<ref>از ریشههای مختوم به aw است. ماده مضارع باستانی از ریشه بالانده + ماده ساز aya ساخته میشود و صفت مفعولی باستانی ریشه ضعیف + ta ساخته میشود. ریشه فعل ساییدن Saw است که بن مضارع باستانی میشود Saw-aya و صفت مفعولی میشود su-ta که درفارسی به دو شکل سای و سود ماندهاست.</ref> فرمودن، گشودن، ستودن، سرودن، فرسودن، افزودن، نمودن، آزمودن،
* فعلهایی که با افزودن "تن" به ریشه/ستاک ساخته میشوند: کشتن، بافتن، شکافتن، سریشتن، ...
* فعلهایی که با افزودن "استن" به ریشه/ستاک ساخته میشوند" دانستن، خواهستن<ref>دو چشمش یکی ابر شد سیل بار //// که خواهست رفتن مهش از کنار (شمسی، یوسف و زلیخا)
چو آگاه شد مادرِ زردتشتز //// غم خویشتن را بخواهست کُشت (بهرام پَژدو، زراتشت نامه)</ref>(خواستن)<ref>دیس دیگر این فعل در فارسی خوازیدن است و واژگان خوازه گری، خوازنده و خوازه از این فعل برگرفته شدهاست.
میرسیدش از سوی هر مهتری //// بهر دختر دمبدم خوازه گری (مولوی)</ref>، بایستن، شایستن، پایستن، آراستن، پیراستن، ویراستن، زیستن و
شایان ذکر است که ایدن/آدن/دن/تن همگی یک روش هستند و بنا بر تغییرات آوایی ریشه بکار میروند. در گویشهای مختلف نیز ممکن متفاوت باشد، چنانچه افتادن را در برخی گویشها، افتیدن میگویند.
در میان فعلهایی که با افزودن «تن» به ریشه ساخته میشوند افعالی وجود دارند که با قواعد پیچیده تری ساخته میشوند که میتوان به موارد زیر شاره کرد:
* فعلهایی که با تغییر آوای پایانی (ز/س/ش) به «خ» و افزودن «تن» به ریشه فعل ساخته میشوند: سوز (سوختن)، دوز (دوختن)، شناس (شناختن)، فروش (فروختن)
* فعلهایی که با تغییر آوای پایانی (ب) به «ف» و افزودن «تن» به ریشه فعل ساخته میشوند: روب (رفتن)، یاب (یافتن)، کوب (کوفتن)، خواب (خفتن)، شتاب (شتافتن)، فریب (فریفتن)،<ref name="ReferenceC" /><ref>ریشه ایرانی باستانی این افعال مختوم به p میباشد.</ref> آشوب (آشفت)، سنب (سفت)، نهنب (نهفت)، رو (رفت)، گوی (گفت)،<ref>ریشه ایرانی باستانی این افعال مختوم به b میباشد. ریشه رفتن در ایرانی باستان "rab" بودهاست و ریشه گفتن نیز gaub است که در گذر به فارسی میانه حرف b
* فعلهایی که با تغییر آوای پایانی (ر) به «ش» و افزودن «تن» به ریشه فعل ساخته میشوند: انبار (انباشتن)، انگار (انگاشتن)، دار (داشتن)
* فعلهایی که با تغییر آوای پایانی (س) به «ش» و افزودن «تن» به ریشه فعل ساخته میشوند: ریس (رشتن/ریسیدن)، لیس (لشتن)، نویس (نوشتن)<ref name="ReferenceC" />
* فعلهایی که با تغییر آوای پایانی (ه) به «س» ساخته و افزودن «تن» به ریشه فعل میشوند: خواه (خواستن)، کاه (کاستن)، جه (جستن)، ره (رستن)
خط ۵۴:
فردوسی: سه اسپ گرانمایه کردند زین****همی برنوشتند گفتی زمین</ref>، گشتن (گردیدن)
نکتهٔ جالب دیگر اینکه برخی از فعلها به چند روش ساخته میشوند. مانند: گذاشتن/گذاردن، گشتن/گردیدن، کوفتن/کوبیدن، رستن/روییدن، خفتن/خوابیدن، رشتن/ریسیدن، نَوَشتن/نوردیدن
بسیاری از فعلها در زبانهای ایرانی (حتی در برخی از گویشهای زبان فارسی) با دو روش استن و ایدن ساخته شدهاند. برای نمونه در گویش سبزواری در برخی جملهها «دوید» را «دویست» میگویند. یا مثلاً در گیلکی باریدن و ارزیدن را بارستن و ارزستن میگویند و نمونههای زیاد دیگر.
خط ۲۳۹:
|-
! آمیختن
| آمیخت ||
|[[فعل گذرا|گذرا]]
|-
! آوردن
| آورد ||
|[[فعل گذرا|گذرا]]
|-
خط ۴۲۹:
|-
! برگاشتن
| برگاشت ||
|[[فعل گذرا|گذرا]]
|-
خط ۱٬۰۰۱:
|-
! رساندن
| رساند ||
|[[فعل گذرا|گذرا]]
|-
خط ۱٬۴۲۸:
|-
! گذاردن
| گذارد||
|-
! گذاشتن
| گذاشت||
|-
! گذشتن
خط ۱٬۴۵۵:
|-
! گزاردن
| گزارد ||
|-
! گَزیدن
|