سلطان‌محمد گنابادی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
برچسب: متن دارای ویکی‌متن نامتناظر
←‏بیعت صوفیانه با محمد کاظم اصفهانی (سعادت علی شاه): خلاصه: ...دستورهای صوفیانۀ مرشدش، به تزکیه...؛ اجازۀ جانشینی...؛ به دستگیری از صوفیان...؛ هم‌طریق وی...؛ نوشته...
برچسب: متن دارای ویکی‌متن نامتناظر
خط ۲۷:
 
== بیعت صوفیانه با [[محمد کاظم اصفهانی (سعادت علی شاه)]] ==
گنابادی، در سال ۱۲۸۰ قمری، در سبزوار، به نزد [[محمد کاظم سعادت علی شاه]]-که با جمعی از مریدان و خوانین بختیاری عازم مشهد مقدس بود-، به کاروان‌سرایی وارد می‌شود، جواب ایشانهای اصفهانی به سؤالات ویوی، در نظر ویوی، بسیار مورد پسند ومعقولقرار افتادمی‌گیرد. پس از حرکت سعادت علی شاه از سبزوار با اجازه استاد خودحاجخود، یعنی سبزواری عزیمت مشهد فرمود و در مشهد به وی پیوست.
 
اتفاقاً در همین حین فرستاده مادر وی از گناباد برای بردن وی به وطن واردمشهدوارد مشهد شده، وی عزیمت گناباد نمود و به ازدواج با دختر [[حاج ملا علی بیدختی]]، والده [[نورعلیشاهنور علی شاه دوم]] پرداخت.
 
آنگاه برای زیارتدیدن [[سعادتعلیسعادت علی شاه]] در سال ۱۲۸۰ عازم [[اصفهان]] گردید. سپس به درویشی می‌پردازد. در اصفهان شب‌ها در حجرهٔ مدرسهمدرسه، بیتوته و روزها در مصاحبت پیر بزرگوارشمرشدش می‌گذراند، و پس از مدتی استفاضه از حضور پیرمرشدش، مرخصی یافته به [[گناباد]] مراجعت و در [[بیدخت]] سکونت نموده و عیال خود را به منزل آورد و به شغل زراعت اشتغال ورزید.
 
تا سال ۱۲۸۴، پس از چهار روز از تولد فرزندش حاج ملا علی [[نورعلیشاهنور علی شاه ثانی]] به عزمعراق زیارترفته عتباتو وتشرفدر حضورظل پیردستورهای بزرگوارشصوفیانۀ شرفیابمرشدش، ومدتیبه درتزکیه ظلمی تربیتپردازد ویو بهپس تجلیهاز وآن، تصفیهاز دلسوی اهتمامسعادت ورزیدهعلی وسعتشاه، کاملاجازۀ بهمجانشینی رساند،گرفته و به دریافتلقب فرمانطریقتی جانشینیسلطان سعادتعلیعلی شاهشاه، نایلملقب ومی بهشود امورو ارشادپس خلایقاز مأمور و ملقبآن، به سلطانعلیشاهدستگیری گردید؛از وصوفیان رفیقمی راه وپردازد. مصاحبهم‌طریق همراهوی، وییعنی [[میرزا عبدالحسین]] نیزنیز، در همان فرمانفرمان، به سمت معاضدت و معاونت با سلطانعلیشاهسلطان وعلی دلالتشاه، طالبانتعیین تعیینمی گردید،شود که فرمان خلافت سلطانعلیشاهسلطان علی شاه و دلالت میرزا عبدالحسینعبدالحسین، در یک ورقهورقه، مرقومنوشته شده‌است.
 
سعادتعلی شاه، سلطانعلی شاه را امر به مراجعت وطن داد. پس از مراجعت از چند جهت دچار مشغله و گرفتاری گردید. از یکطرف بواسطه فوت حاج ملا علی پدر عیالش که امام جماعت محل بود و بعلت نبودن فرزند وی در محل، ناچار مدتی [[امامت جماعت]] را بعهده داشت. از طرف دیگر بواسطه فوت عیالش، رسیدگی به امور و پرستاری دو فرزند وی که از همسرش داشت بر عهده شخص وی قرار گرفت. از سمتی مراجعه اهل محل برای [[سؤالات شرعی]] و امور شرعیه گرفتارش داشت. از جهتی روی آوردن فقرا از بلاد و امصار به حضورش و رسیدگی به امور ظاهری آن‌ها در قریه‌ای که فاقد همه چیز بود و توجه به امور باطنی آن‌ها که علت سوق آنان به محضرش بود وی را سخت مشغول داشت.