جنگ ایران و روسیه (۱۸۱۳–۱۸۰۴): تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
Kamranazad (بحث | مشارکتها) افزودن مطلب و بخش پیشزمینه |
Kamranazad (بحث | مشارکتها) جز ←جایگزینی با [[وپ:اشتباه|اشتباهیاب]]: محاكمه⟸محاکمه، اچمازین⟸اچمیادزین، سیسیاتف⟸سیسیانوف، فینکشتاین⟸فینکنشتاین، مآموران⟸مأموران، پاولسیسیانف⟸پاول سیسیانوف، گودوویچ⟸گودویچ، گوراوزلی⟸گور اوزلی، یرملوف⟸یرمولوف |
||
خط ۳:
|قسمتیاز= [[جنگهای ایران و روسیه|جنگهای ایران و روسیه]]
|تصویر=[[پرونده:Livebridge.jpg|300px]]
|زیرنویس=میرزا محمدرضا قزوینی، فرستادهٔ ایرانی، در دیدار با ناپلئون بناپارت در کاخ
|زمان= ۱۸۱۳ تا ۱۸۰۴
|مکان= [[قفقاز جنوبی]]
خط ۱۷:
|فرمانده۱= {{flagicon|Russia}}[[الکساندر یکم (روسیه)|الکساندر اول]]
{{flagicon|Russia}} ایوان
{{flagicon|Russia}} [[پاول سیسیانوف]]{{کدن}}<br>
{{flagicon|Russia}} پیوتر کوتلیارفسکی<br>
خط ۳۷:
[[پرونده:Героям Асландуза посвящается.jpg|بندانگشتی|چپ|یک نقاشی از طراحی روس که پناهآوردنِ مردمِ گرجستان به ارتش روسیه را (از ترس ایرانیان) نشان میدهد. درواقع با جداشدن گرجستان از ایران، نه تنها سلسلهٔ محلی پادشاهان گرجستان بهدست روسها منقرض شد، بلکه کل گرجستان برای ۲۰۰ سال بهصورت بخشی از روسیه درآمد.]]
'''دوره اول جنگهای ایران و روسیه''' به جنگهای میان این دو کشور در سالهای ۱۲۱۸ تا ۱۲۲۸ (۱۸۰۵-۱۸۱۳) گفته میشود که در آخر منجر به عهدنامه گلستان و در نتیجه از دست رفتن اراضی بزرگی از ایران در شمال رود ارس گردید.
به سال ۱۲۱۵ ه. ق [[گئورگی]] حاکم گرجستان رسماً تحتالحمایگی روسها را پذیرفت. برادر گئورگی، الکساندر چون مخالف الحاق گرجستان به روسیه بود به دربار ایران پناهنده شد. [[تزار]] روس این امر را بهانه قرار داده فرمانده خود [[پاول سیسیانوف]] را مأمور تصرف قفقاز کرد.
علت اساسی جنگ هم تمایل هر دو دولت ایران و [[روسیه]] بر به تصرف درآوردن گرجستان بود.
[[گنجه]] به سال ۱۲۱۸ ه. ق توسط سردار روسی ژنرال
== پیشزمینه ==
در روابط روسیه و ایران با خانات محلی و پادشاهان گرجستان در اواخر سدهٔ هجدهم و اوایل سدهٔ نوزدهم، مقامات روسیه نه تنها ادعاهای ایرانی را نسبت به این حاکمان نادیده گرفتند بلکه در ابتدا حتی جایگاه قاجار را به عنوان حاکمان ایران نپذیرفتند. نگاه به ایران به عنوان تابعی از حاکمان محلی، بهجای یک کشور متحد، اهداف توسعهطلبانهٔ روسیه در منطقه را مشروع و حمایت میکند. در همان زمان، این دیدگاه فراتر از ایدئولوژی امپریالیستی بود. ادعاهای قاجار دربارهٔ حکومت بر کلیهٔ امپراتوری سابق صفوی پس از چند دهه بدون دولت متمرکز قابلتوجهی، در واقع اغلب بیشتر یک آرزو بود تا یک واقعیت سیاسی که در سطوح مختلف مورد اختلاف قرار گرفته است. قاجارها در مورد وفاداری حاکمان محلی به سختی میتوانستند مطمئن باشند: در طی جنگهای روسیه و ایران، بعضی از خانات در ایالت آذربایجان، از امپراتوری روسیه در برابر قاجارها حمایت کردند. از زمان کاترین، سیاستهای روسیه در مورد ایران نه تنها توسط دولت در سنپترزبورگ، بلکه توسط بازیگران قدرتمند محلی مانند پادشاهان گرجستان یا نمایندگان کلیسای ارمنی — که میخواستند موقعیت خویش را با جذب حمایت روسیه تقویت کنند — اجرا میشد. افزون بر این، ادعاهای قاجار در سطح بینالمللی مورد
در میان قدرتهای استعماری که به سراغ ایران میآیند، روسیه بهعنوان سلطهجوترین کشور منطقهای، نزدیکترین همسایهٔ اروپا، و کشوری که ایرانیان بیشترین تعامل را در دههٔ ۱۷۰۰ م با آن داشتند، ایستاده بود. برخلاف ایران، روسیه در سدهٔ هجدهم میلادی از نظر نظامی، اداری، آموزشی و تا حدودی اقتصادی پیشرفت داشته است. بین سلطنت [[پتر یکم]] (مرگ ۱۷۲۵ م) و [[کاترین بزرگ|کاترین دوم]] (مرگ ۱۷۹۶ م)، روسیه تبدیل به یک امپراتوری غولپیکر زمینی با نیروی نظامی قدرتمند شد که همهٔ رقبای سنتی خود یعنی [[سوئد]]، [[لهستان]] و [[امپراتوری عثمانی]] را شکست داده بود. تا پایان سدهٔ هجدهم، روسیه حدود ۱،۲۹۵،۰۰۰ کیلومتر مربع قلمرو و جمعیتی حدود ۳۶،۰۰۰،۰۰۰ تا ۴۰،۰۰۰،۰۰۰ نفر را به دست آورده بود. در این زمینه، در اواخر سدهٔ هجدهم، [[قفقاز شرقی]] به کانون جاهطلبی امپراتوری روسیه تبدیل شده، و این کشور را بهعنوان تهدیدی بزرگ برای دولتِ تازه استقراریافتهٔ قاجار از نظر تسلطش بر منطقه تبدیل کرده بود. مطالعات این دوره نشان میدهد که هر دو نخبگان ایرانی و روس قبل از اتحاد قاجار و در اوایل سدهٔ نوزدهم، دیدگاه تحقیرآمیزی نسبت به یکدیگر داشتند. این برداشتهای منفی بر دیدگاهِ یکی نسبت به دیگری بهعنوان «غیرمتمدن و عقبمانده» متمرکز است، درنتیجه دیگری را تحقیر میکرد. بااینحال، همانطور که تحقیقات اخیر نشان میدهد، نخبگان قاجار نسبت به پتر یکم بهعنوان اصلاحکنندهای قوی و موفق، مرتبهای از احترام را قائل بودند.<ref>{{پک|Behrooz|2013|ف=From confidence to apprehension|ک=Iranian–Russian Encounters|ص=49–50|زبان=en}}</ref>
سیاست روسیه در قبال ایران و قفقاز شرقی در دوران سلطهٔ کاترین توسعه یافت و شامل منافع نظامی و تجاری نیز میشد. به لحاظ نظامی، روسها علاقهمند به غلبه بر منطقه بودند تا در موقعیت بهتری قرار گیرند و درنتیجه با عثمانیها در [[قفقاز غربی]] مقابله کنند. به لحاظ تجاری، این منطقه به روسیه فرصتی بالقوه برای تسلط بر تجارت با ایران و گسترشِ فراتر از آن به هند ارائه کرد. در مورد قفقاز شرقی، از همان ابتدا سیاست روسیه بر قراردادن رودخانهٔ کر و درنهایت ارس بهعنوان مرزِ میانِ دو امپراتوری بود. در سال ۱۷۸۳ م، بهموجب [[عهدنامه گرجیوسک|عهدنامهٔ گرجیوسک]]، هراکلیوس دوم، والی یا پادشاه گرجستان (شرق گرجستان) رسماً روابط چهارصدسالهٔ پادشاهیِ کوچکِ خود را با ایران قطع کرد و خود را تحتالحمایهٔ روسیه قرار داد. پادشاه هراکلیوس گرجستان متعلق به سلسلهٔ [[باگراتیونیها]] بود، که در آن منطقه بهعنوان خراجگزار شاهان ایران با عنوان والی یا حکمران حکومت داشتند. اما هنگامیکه قدرت مرکزی در ایران در سدهٔ هجدهم میلادی سقوط کرد، هراکلیوس تلاش دیپلماتیک را برای تغییر رویکرد به سمت روسیه آغاز کرد و عهدنامهٔ گرجیوسک اوج این فرایند بود. دیگر جوامعِ مسیحیِ قفقاز شرقی نیز علاقهٔ خود را به تابعیت حکومت روسیه نشان دادند و در طول جنگ ایران با روسیه، روسیه را در اقدامات نظامیاش کمک کردند.<ref>{{پک|Behrooz|2013|ف=From confidence to apprehension|ک=Iranian–Russian Encounters|ص=50|زبان=en}}</ref> احتمال داده شده است که قبل از سال ۱۸۰۴ م، طبقهٔ حاکمِ قاجار، تصمیم روسیه برای تسخیر منطقه را دستکم گرفتند و تجاوزات روسیه بهعنوان موضوع حملاتی موقت، بهجای تلاش برای ضمیمه کردن منطقه در نظر گرفته شد. بهنظر میرسد این نتیجه بر اساس عدم آمادگی از سوی ایران برای دور جدید مقابله با روسیه است. بااینحال، مشاهدهٔ اینکه چگونه شاه جدید میتواند در آمادهسازی ارتش خود بهخاطر همهٔ مشکلات داخلی که او با آن روبهرو بوده است، کار بیشتری انجام دهد، دشوار است. بههرحال، با الحاق گرجستان به روسیه در سال ۱۸۰۱ م، مشاهدهٔ اینکه چگونه قاجارها میتوانند نیات روسیه را جز تصمیم برای تسخیر منطقه بهطور دائم تفسیر کنند، دشوار است. بااینحال، از دیدگاه وسیعتر، قاجارها از تحولات در روسیه مطلع نبودند. ممکن است برداشت آنان از قدرتِ نظامیِ روسیه از طریق برخوردهای محدودی که قبلاً با روسیه داشتند، بهدست آمده باشد. آنچه که شاید درک آن دشوارتر بود، منابع و اندازهٔ روسیه بود. برای داشتن چنین درکی، قاجارها نیاز به فرستادن
== جنگ
[[عباس میرزا]] پس از مرتب کردن سپاه خود در [[آذربایجان]] برای سرکوب محمدخان قاجار که حکمرانی ایروان را به عهده داشت و تسلیم روسها شده بود به آن شهر لشکر کشید. سیسیانف فرمانده روسی برای کمک به حاکم ایروان به حوالی [[
== جنگ سالهای ۱۲۲۲-۱۲۲۰ و قتل سیسیانف ==
پس از پیروزی سپاه ایران در [[
== علت شکست سیسیانف در جریان تسخیر گیلان ==
خط ۵۹:
== جنگ اصلاندوز (۱۲۲۸ ه. ق) ==
با قتل سیسیانف فرماندهی سپاه روسیه به عهده [[
در این زمان روسها خواستار صلح با ایران شدند که شرطشان این بود که مکانهای متصرفه در تصرف آنها بماند و نیز ایران به آنها اجازه عبور از داخل کشور برای حمله به عثمانی را بدهد که دولت ایران این تقاضا را نپذیرفت. پس از ورود [[سر گور اوزلی]] به علت رابطه دوستی که میان انگلیس و روسیه ایجاد شده بود در پی آن شد که بین ایران و روسیه، صلح برقرار کند و خواستار آن بود که افسران انگلیسی که در سپاه ایران بودند از جنگ با روسیه دست بردارند. عباس میرزا چون اصرار داشت جنگ ادامه یابد، جنگ ادامه یافت و سپاه ایران در محل [[اصلاندوز]] کنار رود [[ارس]] مقیم شدند. در این هنگام روسها غافلگیرانه به اردوی ایران حمله کردند. اگرچه سپاه ایران مقاومت زیادی نشان دادند اما به علت اختلافاتی که بین سپاه ایران پیش آمد، نیروهای ایرانی مجبور به عقب نشینی به سمت تبریز شدند. فرمانده سپاه روسیه پس از فتح اصلاندوز، آذربایجان را از هر دو طرف مورد تهدید قرار داد. در این زمان ترکمانان خراسان شورش کردند. شاه ایران که درصدد آماده کردن سپاهی برای سرکوب نیروهای روسی بود به علت اوضاع ناآرام در چند جبهه تقاضای صلح کرد.
خط ۶۶:
== عهدنامه گلستان ==
{{اصلی|عهدنامه گلستان}}
شکست ایران در جنگ اصلاندوز به علت غافلگیر شدن و شورشهای خیانتها و شورش در مناطق طالش و برخی مناطق ترکمن نشین ایران، فتحعلی شاه را مجبور به صلح با روسها کرد. [[میرزا ابوالحسن ایلچی]] به عنوان نماینده و [[سر گور اوزلی]] نیز به عنوان واسطه از تهران عازم روسیه شدند. دولت روسیه نیز چون در این زمان سخت گرفتار درگیری و کشمکش با [[ناپلئون بناپارت]] بود از رسیدن سفیر روسیه و تقاضای صلح استقبال کرد. قرارداد صلح در قریه گلستان از محال قره باغ منعقد شد. این عهدنامه به وساطت سر
عهدنامه گلستان سبب شد که روسها که در بدترین شرایط در جنگ با فرانسه بودند، از گرفتاریهای ایران آسوده شده و سرزمینهای جدیدی به متصرفات خود اضافه کنند. عهدنامه گلستان سبب شد مرزهای ایران تغییر کند.
|