مرداویج زیاری: تفاوت میان نسخه‌ها

[نسخهٔ بررسی‌نشده][نسخهٔ بررسی‌نشده]
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
ظلم را حذفیدم
خط ۸۴:
پس از جنگ دو سپاه شهر را ترک کردند. سپاهیان خلیفه به عراق عزیمت کردند و تتمهٔ لشکر زیاری نزد مرداویج بازگشتند. مرداویج قصد انتقام کرد و با ارتش خود به همدان بازگشت. مردم شهر در غیاب سپاه خلیفه مقاومت کردند ولی یک روز بیشتر تاب نیاوردند و مرداویج با ورود به شهر سه روز به [[قتل‌عام]] مردم پرداخت. در روز سوم ریش‌سفیدان شهر در مصلی نزد مرداویج آمدند ولی مرداویج همگی را کشت و پس از غارت شهر، آن را به آتش کشید. در پایان لشکریان مرداویج پنجاه خروار «بند شلوار ابریشمی» از کشتگان به غنیمت بردند.<ref>{{پک|مفرد|۱۳۸۶|ک=آل زیار|ص=۸۲}}</ref>
 
خلیفه، [[مقتدر عباسی]]، با شنیدن اخبار [[هارون بن غریب]] (پسردایی خود) را با لشکر بزرگی به همدان فرستاد و در اطراف شهر دو سپاه روبه‌رو قرار گرفته و در نبردی که روی داد مرداویج سپاه خلیفه را شکست داد.<ref>{{پک|مفرد|۱۳۸۶|ک=آل زیار|ص=۸۲}}</ref><ref>{{پک|مهجوری|۱۳۴۲|ک=تاریخ مازندران|ص=۱۲۴}}</ref> با این پیروزی مرداویج توانست به راحتی نواحی [[جبال]] من‌جمله [[کرمانشاه]]، [[لرستان]]، [[کردستان]] و [[پشته کوه]] را فتح کند. همچنین [[ابن علان قزوینی]] را در رأس سپاهی به [[دینور (شهر باستانی)|دینور]] فرستاد و آن شهر توسط ابن‌علان غارت و تسخیر شد. گزارش‌ها حاکی از قتل هفده هزار دینوری در روز نخست حمله دارد. ابن‌علان پس از دینور به [[حلوان]] لشکرکشی کرده و آنجا را نیز غارت کرد و سپس با غنائم و اسرا نزد مرداویج بازگشت. [[علی بن حسین مسعودی|مسعودی]] تعداد اسرایی که سپاهیان از دینور با خود آوردند را بین پنجاه تا صد هزار نفر گزارش کرده. عده‌ای از اهالی دینور با روی سیاه کرده نزد خلیفه گریختند و کمک خواستند ولی نتیجه‌ای نداشت.<ref>{{پک|مفرد|۱۳۸۶|ک=آل زیار|ص=۸۳}}</ref>
 
پس از فتح جبال مرداویج با خلافت مذاکره کرد و به خواست خلیفه نواحی متصرفی همدان و دینور و مضافات آن را تخلیه کرد و به عمّال خلیفه سپرد و به جای آن از خلیفه خلعت و لوای حکومت بر نواحی شرقی جبال از شرق همدان تا ری را گرفت و بدین شکل یکی از امیران [[استیلا|امارت‌های استیلا]] شد. <ref>{{پک|رحمتی|شاهرخی|۱۳۹۱|ف=مرداویج و اندیشه احیای شاهنشاهی ساسانی}}</ref> مرداویج لباس سیاه (شعار عباسیان) را بر تن کرد<ref>{{پک|رضازاده لنگرودی|۱۳۸۹|ف=مَرداویج|}}</ref> و مالیات را پرداخت. به گزارش ابن اثیر، مقتدر در مقابل خراج دویست هزار دینار، [[همدان]] و [[ماه کوفه]] را به مرداویج سپرد ولی [[ابن مسکویه]] نوشته‌است که خلیفه به‌جز این دو شهر نام‌برده، باقی متصرفات مرداویج را به او بخشیده‌است.<ref>{{پک|مفرد|۱۳۸۶|ک=آل زیار|ص=۸۴}}</ref> این اتفاق موجب خشم برخی از دیلمیان شد. با خلع و قتل [[المقتدر بالله]] در شوال ۳۲۰ هجری، برادرش [[القاهر بالله]] به خلافت رسید که نام او بر سکه‌هاس مرداویج نقش بسته‌است و نشان از ادامه این رابطه دارد.<ref>{{پک|رحمتی|شاهرخی|۱۳۹۱|ف=مرداویج و اندیشه احیای شاهنشاهی ساسانی}}</ref>