ولایت بادغیس: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جز ←‏جایگزینی با [[وپ:اشتباه|اشتباه‌یاب]]: بااستقامت⟸با استقامت، آخریرا⟸اخیراً، ساحه‌ها⟸ساحات، پیاد⟸پیاده
FreshmanBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با ویرایشگر خودکار فارسی
خط ۴۸:
 
== اقتصاد ==
اقتصاد این ولایت عمدتاً بر محصولات زراعتی پایبند است. زراعت آن بشکل للمی (دیمه) بوده کمتر از سا مان و لوازم تکنیکی و مدرن درآن بکار می‌رود. حاصلات زراعتی آن عبارت از:گندم جو، جواری، نخود، زیره، کنجد، هندوانه، خربوزه وغیره می‌باشد. بادغیس از قدیم‌الایام تا امروز بنام گدام خراسان و حوزه غربی افغانستان مشهور بود. پیشه دوم مردم این دیار مالداری و تربیه گوسفند نوع قره قُل است که ازهمین مدرک همه ساله گوسفند، پوست قره قُل، پشم، کُرک و قروت به سایر ولایات و خارج کشور صادر می‌گردد. صنعت قالین بافی پیشه دیگر مردمان زحمتکش بادغیس می‌باشد که اکثراً در خانه‌ها توسط خانم‌ها تهیه می‌گردد. قالین‌های بادغیس در داخل و خارج کشوراز شهرت بخصوص برخوردار است چنانچه در نمایشگاه بین‌المللی سالهایسال‌های ۵۰ ش(۷۰ م) در فلادلفیا آمریکا و توکیو مقام اول را بدست آورد. مؤسسه قالیبافی بنام «شرکت قالین بافی بادغیس» الی ۱۳۷۱ که دفتر مرکزی آن درشهر کابل قرار داشت فعالیت می‌نمود ولی نسبت شدت جنگ‌های تنظیمی مجاهدین مانند سایر بخش‌های اقتصادی کشور مجبور بفرار بدانسوی مرزها گردید که هم‌اکنون به همین نام در شهر سمر قند فعالیت دارد. پسته یکی از پیداوار عمده بادغیس است که سالانه به میلیاردها افغانی عاید بمردم و دولت می‌رساند، پسته زار بادغیس بزرگترین جنگل پسته در افغانستان است که ساحه بیشتراز۹۵ هزار هکتار زمین را پوشانیده‌است، مقامات دولتی در حفظ و نگهداشت این ثروت ملی افغانستان توجه کمتر می‌نمایند. زیرا اکثراً مردم محل چوب سوخت ایام زمستان خویش را با قطع درختان پسته تهیه می‌کنند ونیز در قسمت تکثیر پسته دولت تاکنون کدام پروژه مشخص را روی کار نگرفته.
 
== اماکن تاریخی ==
خط ۵۴:
<!-- Commented out because image was deleted: [[پرونده:Badghis&#x26;#x2D;school.jpg|چپ|انگشتدان|280px|دانش آموزان بدون مکتب و مدرسه بادغیسی و تحصیل در زیر خیمه‌ها]] -->
 
درست در چند صد متری شهر قله نو بطرف جنوب [[میدان هوایی]] آن از اثر فروریختن کوهی در سالهایسال‌های قدیم چندین طاق بشکل طاق‌های بامیان بازگردیده که دردامنه همین کوه با استقامت غرب و شرق کاوش صورت گیرد دستاورد چشمگیر خواهد داشت ممکن طاقهای یاد شده به دوره‌های قبل از اسلام زمان زرتشتی‌ها مربوط باشد. در فا صله حدود۷۰ کیلومتری غرب شهر قلعه نو حصار مشهور بنام (قلعه نریمان) که دارای بناها و ساختمان‌های قدیمی و حیرت‌انگیز می‌باشد وجود دارد. غبار در کتاب افغانستان درمسیر تاریخ آن را بنام قلعه کالیون یاد نموده‌است.
نبردهای کالیون در هنگام حمله چنگیز مشهور است که مدت ۱۶ ماه با دشمن جنگیدند و تا اینکه آذوقه اهالی قلعه ختم و از اثر خوردن گوشت قدید و پسته به مرض ورم اعضای بدن گرفتار بودند با آنهم حاضر به تسلیم شدن بدشمن نشدند تا اینکه از اهالی ۵۰ تن آنهم مریض باقی‌مانده بود که دروازه قلعه را گشودند و بر دشمن یورش بردند و بدینوسیله همه بازبین رفتند (افغانستان در مسیر تاریخ ص۲۱۳–۲۱۴) قلعه مشهور دیگری که آن را خواهر کالیون (نریمان) می‌گویند در نزدیکی [[ولسوالی قادس]] می‌باشد که بدین شکل به مقابل دشمن در هنگام حمله مغُل از خود شهامت نشان داد بنام (قلعه پیوار) یاد می‌شود. مردمان محل از هردو ناحیه یادشده درسالهای گذشته آثارباستانی زیادی را از زمین بیرون کشیده‌اند که توسط قاچاقبران محلی به پاکستان انتقال و به فروش رسانید.
 
خط ۸۳:
جوند از معدود ولسوالی‌های است که از لحاظ بازسازی نیز توجه کمتر بدان صورت گرفته چنانچه نه چندان کلینک ساخته شده و نه از ساخت وساز مکتب و مدرسه بر حسب ضرورت خبری است.
زیبائی‌های طبعیی این ولسوالی هنوز بطور دست نخورده موجود است که چشم هر بیننده را به خود جلب نموده و آب هوای گوارای آن جای مناسبی برای گشت و گذار و بازدید است.
جوین [[معرب]] گویان یا گوین است که بعد از ورود اعراب به خراسان گویان به شکل جوین معرب شده‌است. البته قبل از تغییر تا [[حملهٔ مغول]] در خود محیط خراسان شکل اصلی آن گویان رایجتر بوده‌است. در وجه تسمیهٔ آن باید گفت که ریشهٔ جوند بادغیس اساساً همان واژهٔ جوین است که بعداً شکل جوند را به خود گرفته‌است و بعضاً گفته‌اند گویان بادغیس کهن که بعداً تبدیل به جوین و جوند شده‌است اساساً نامی بوده‌است منسوب به نام یکی از حکمرانان آن ناحیه. همچنان در مورد نامگذاری گوین یا جوین (جوند) ریشه یا بیهای عامیانه و روایتی هم به نظر می‌خورد، چنان‌که به روایتی در این ناحیه (به ویژه جوین سیستان) زراعت (جو) خیلی‌ها رایج بوده محصول قابل اعتنایی داشته‌است ازایناز این رو این ناحیه را با اضافه پسوند نسبتی /-ین/ جوین خوانده‌اند. روایت دیگر آنکه چون استفاده از آبهای زیر زمینی برای آبیاری، در جوین به وسیلهٔ چرخ گاو صورت می‌گرفته و این چرخ ذریعه دو گاو به کار انداخته می‌شد آن ناحیه در اول (گوین) به فتح و اوبه صیغه تثنیه گفته شده‌است و به مرور زمان معرب گردیده شکل جوین را به خود گرفته‌است؛ و در همین ارتباط باید گفت که همین حالا نیز در ناحیه جوین سیستان قریه یی است به نام (چارگاو) که اساساً چرخ گاو بوده‌است و امروز به چار گاو تحریف شده‌است. باید افزود که این تعبیر اخیراً به نحو دیگر هم می‌توان توجیه کرد و آن اینکه در فرهنگهای اردو واژه (گاون) بانون غنه یی به معنای قریه و دهه‌است بنا بران شاید چارگاو اصلاً چار گاون بوده باشد به معنای چار ده مانند پنجده در شمال افغانستان یا شش گاو غزنی که عبارت بوداست از شش قریه.
 
{{اصلی|ولسوالی غورماچ}}
خط ۹۵:
بخش جنوبی ولایت بادغیس را ولسوالی قادس تشکیل داده‌است؛ که از طرف شرق به ولسوالی جوند از غرب به شهر قلعه نواز غرب به ولسوالی‌های مقر و مرغاب و از طرف جنوب به [[بند سبزک]] وصل بوده که امتدادا این ولسوالی را به ولایت هرات وصل می‌نماید. مرکز این ولسوالی را نیز قادس نامند. قابل یادآوری است که زیبائی‌های طبیعی این ولسوالی نیز زبانزد است، بزرگان زیادی در قریه جات مختلف این ولسوالی بود وباش داشتند و هم‌اکنون آرامگاهای شان زیارات مشهور که بازدیدکننده گان زیادی را از سرتا سر افغانستان به این ولسوالی می‌کشاند. آب وهوای این ولسوالی بسیار گوارا و محل مناسبی برای زنده گی گفته می‌شود، آب و هوای این ولسوالی چنان از حالت طبعی فوق‌العاده برخوردار است که تقریباً همه مردم بادغیس قادس را خوش آب و هواترین منطقه بادغیس می‌نامند.
 
بسیار زیاد دوستت دارم قادس جان عزیزم سالهایسال‌های زیاد است که از تو دورم (زیدان)
 
=== ولسوالی مرغاب ===
{{اصلی|ولسوالی مرغاب}}
طوری‌که از مطالعه آثار موَرخان و جغرافیه نگاران بر می‌آید، مرو، مرو رود و مرغاب نامهاینام‌های جداگانه یی اند که گاه یکی به جای دیگر یعنی رود بر محل و محل بر رود اطلاق گردیده یا هم بعضاً هر کدام به عین مفهوم به کار برده شده‌است، هم به معنای شهر و ولایت و هم به مفهوم رود. واژهٔ مرو در ادوار کهن به مفهوم حوزهٔ بزرگی در شمال غرب افغانستان اطلاق شده‌است و آن در اوستا (در فصل اول و ندیدات) به‌طورت مورو آمده که یکی از جملهٔ شانزده ایالات آریایی‌ها بوده‌است و آن پس از آیانم ویجه و سوعذه به حیث سومین ایالت آریائی نشین در وندیدات ذکر شده‌است. استرابون (سده سوم قبل از میلاد) و نیز بطلیموس و ویلس آن را به شلک مرگیانه یا مرجیانا به کار برده‌اند و به همین اساس رود مرد (مرغاب) را یونانی‌ها مرگوس گفته‌اند و این واژه را مشتق از ریشه یی دانسته‌اند که معنای آبیاری کردن را می‌رساند. بنابران با مرور زمان به تغییر حدود و ساحات و با گسترش و محدود شدن مرزهای ناحیه‌ها، مورو یا مرو هم برناحیهٔ محدود تری اطلاق شده و آن همان وادی رود مرو می‌باشد، رودی که منبع آن در داخل افغانستان کنونی در گرزیوان است، و بدین گونه مرو رود، مرو آب و بالاخره مرغاب گفته شده و برناحیه یی که این آب آن را آبیاری می‌کند اطلاق گردیده‌است و همین است فلسفه نامگذاری مرغاب. موَلف صورة الارض نیر مرغاب را اینطور معرفی می‌کند: (این رود از پشت بامیان می‌آید و نام آن مرغاب یعی مرو آب است) و اصطخری علاوه بر این وجه تسمیه باز هم علاوه می‌کند که منبع این رود مرو را مرغ همه گفته‌اند، چنان‌که گوید: (رود مرو رود بزرگ است و این رود هاکی یاد کردیم همه از این رود برخیزد و آن را مرغاب خوانند یعنی آب مرو گویند کی نسبت این آب به آن جایگاه است که از بیرون می‌آید از غرجستان و این جایگاه را مرغ گویند.
 
== جستارهای وابسته ==