ماشا و خرس: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
FreshmanBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با ویرایشگر خودکار فارسی
خط ۳۷:
 
== افسانهٔ فولکلوریک اصلی ==
در قصهٔ اصلی، ماشا دخترکی است که در جنگل گم می‌شود و بطور تصادفی به کلبهٔ چوبی خرس می‌رسد. وقتی خرس به کلبه می‌آید، دخترک را اسیر کرده و به عنوان خدمتکارِ خود، بکار می‌گیرد. روزی، ماشا نقشه‌ای می‌کشد تا فرار کند. او از خرس تقاضا می‌کند تا اجازه دهد چند شیرینی و کلوچه برای پدربزرگ و مادربزرگ پیرش ببرد. خرس با تقاضای او موافقت نمی‌کند، چون نگران است، مبادا ماشا در راه، گم شود. اما در عوض به ماشا پیشنهاد می‌کند تا خودش سبد بزرگ کلوچه و شیرینی را برای آنان ببرد. ماشا قبول می‌کند، به شرط آنکه خرس قول بدهد، درب سبد را باز نکرده و به شیرینی‌ها دست نزند؛ چرا که ماشا، خرس را از بالای یک درخت بلند، زیر نظر خواهد گرفت. در یک لحظه که خرس حواسش نیست، ماشا بدرون سبد بزرگ می‌رود و در آنجا پنهان می‌شود. خرس، از همه جا بی‌خبر، سبد و دخترک را با خود از کلبه خارج کرده و راه می‌افتد. کمی بعد، خرس خسته می‌شود و درجایی می‌نشیند تا استراحت کند. او در عین حال وسوسه می‌شود تا سبد را باز کرده و کمی از آن کلوچه‌های خوشمزه را بخورد. در این لحظه، ماشا از درون سبد می‌گوید: «دارم می‌بینمنت‌ها! دارم می‌بینمنت‌ها! از روی کندهٔ درخت بلند شو و به کلوچه‌های من هم دست نزن و سبد رو، برای پدربزرگ و مادربزرگم ببر.» خرس، حسابی از اینکه ماشا او را فاصله‌ای آنچنان دور زیرنظر دارد، متعجب شده و تحتِ تأثیرِ این توانایی او قرار می‌گیرد. درنتیجهدر نتیجه از جایش بلند شده و بدون بازکردنِ سبد، راه می‌افتد. زمانی که خرس به دهکدهٔ پدربزرگ و مادربزرگ می‌رسد، سگ‌های گله، خرس را فراری می‌دهند و پدربزرگ و مادربزرگ ماشا او را، در حالی که در سبد نشسته‌است، می‌یابند.
 
== شخصیت‌های کارتون ==
خط ۶۸:
 
=== پنگوئن ===
اولین بار او را در یکی از قسمت‌های مجموعه و هنگامی می‌بینیم که ماشا یک تخمِ پنگوئن پیدا می‌کند و خرس را وادار می‌کند تا آنراآن را بشکند.
 
=== بابا یخی ===