حسن پاکروان: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جز حذف برچسب
FreshmanBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با ویرایشگر خودکار فارسی
خط ۶۷:
 
=== خدمت در ارتش ===
پاکروان در سال ۱۳۱۲ خورشیدی به ایران بازگشت و به مدت هشت سال به عنوان مربی [[دانشگاه افسری امام علی|دانشکده افسری]] به تدریس پرداخت. در سالهایسال‌های ۱۳۲۰ـ ۱۳۲۸ فرمانده پادگان بوشهر و افسر انتظامات بنادر جنوب شد. پاکروان دو سال هم به عنوان افسر رکن دوم ستاد ارتش خدمت کرد. سپس در سال ۱۳۲۸ با درجه سرهنگی به مدت دو سال به عنوان وابسته نظامی ایران به پاکستان رفت.
پاکروان بعد از بازگشت به ایران از ۱۳۳۰ تا ۱۳۳۳ به ریاست رکن دوم ستاد ارتش منصوب شد. در ۱۷ دی ۱۳۳۰ نشان افتخار [[لژیون دونور]] از طرف سفارت فرانسه در تهران، برای تلاش وی در توسعه روابط ایران و فرانسه به پاکروان اهدا شد. پاکروان سال بعد مدتی به عنوان وابسته نظامی به فرانسه رفت. در زمان نخست‌وزیری [[محمد مصدق]] و [[کودتای ۲۸ مرداد|کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲]] پاکروان ریاست رکن دوم ستاد ارتش را به عهده داشت و در سال ۱۳۳۴ با درجه سرتیپی به عنوان وابسته نظامی ایران راهی هند شد. پاکروان در سال ۱۳۳۴ فرماندهی مرزبانی کل کشور را به عهده گرفت.<ref name=":0">{{یادکرد وب|نشانی=http://www.iichs.org/index.asp?id=496&doc_cat=7|عنوان=مؤسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران IICHS|ناشر=www.iichs.org|بازبینی=2016-12-30}}</ref>
 
خط ۷۴:
در زمان ریاست پاکروان بر ساواک پنج نخست‌وزیر ([[جعفر شریف‌امامی]]، [[علی امینی]]، [[اسدالله علم]]، [[حسنعلی منصور]] و [[امیرعباس هویدا]]) روی کار آمدند.
از حوادث مهم این دوران می‌توان به برگزاری رفراندوم [[انقلاب سفید]] در ۶ بهمن ۱۳۴۱، حمله کماندوهای رژیم شاه به مدارس فیضیه قم و طالبیه تبریز در ۲ فروردین ۱۳۴۲، [[قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲]]، تبعید خمینی به ترکیه در ۱۳ آبان ۱۳۴۳ و ترور [[حسنعلی منصور]] در اول بهمن ۱۳۴۳ اشاره کرد.<ref>http://pahlaviha.com/show.php?page=9&id=370</ref>
در روز ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ پس از شورش‌های [[خمینی]] علیه [[انقلاب سفید|انقلاب شاه و مردم]] به دستور [[اسدالله علم]] نخست وزیر وقت خمینی در منزلش در قم دستگیر شد و به تهران آورده شد. وی نخست به [[باشگاه افسران وزارت جنگ|باشگاه افسران]] و سپس به [[عمارت کلاه‌فرنگی عشرت‌آباد|پادگان عشرت‌آباد]] برده شد. سرلشکر حسن پاکروان در این هنگام رییسرئیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور بود. علم در یک مصاحبه مطبوعاتی با خبرنگاران خارجی گفت پانزده نفر از پیشوایان مذهبی به زودی تسلیم دادگاه نظامی می شوندمی‌شوند. با کمک پاکروان و پیشنهاد دکتر [[مظفر بقائی|مظفر بقایی کرمانی]] رهبر کمیته مرکزی حزب زحمتکشان ایران و با امضای پنج روحانی از جمله [[آیت‌الله شریعتمداری]]، خمینی، آیت‌الله و در نتیجه غیرقابل توقیف (اعدام) شد. سرلشکر پاکروان در روز ۱۱ مرداد ماه به دیدار خمینی در پادگان عشرت آباد رفت و به وی گفت که آزاد است و وی را به ویلایی مجهز در منطقه [[داودیه]] منتقل کرد و آزادی و رفاه و آسایش وی را فراهم آورد. پس از کناره گیری علم از پست نخست وزیری و در تاریخ ۱۷ اسفند ۱۳۴۲ [[حسنعلی منصور]] نخست وزیر شد. منصور کوشش کرد که با روحانیون سازش کند و آیت‌الله خمینی را در تاریخ ۸ فروردین ۱۳۴۳ به قم بازگرداند. خمینی به سرلشکر پاکروان قول داد که<ref>Abbas Milani: Eminent Persians. Syracuse University Press, 2008, p. ۴۷۹.</ref>: {{نقل قول|من دیگر در سیاست بدان معنی که شما تعبیر می‌کنید دخالت نخواهم کرد.}}پس از [[s:سخنرانی سید روح‌الله خمینی در چهارم آبان ۱۳۴۳ در قم|سخنرانی سید روح‌الله خمینی در چهارم آبان ۱۳۴۳ در قم]] علیه تصویب [[s:قانون اجازه استفاده مستشاران امریکایی در ایران از مصونیت‌ها و معافیت‌های قرارداد وین|قانون اجازه استفاده مستشاران امریکایی در ایران از مصونیت‌ها و معافیت‌های قرارداد وین]] نوشته شده در بند دوم [[قرارداد وین درباره روابط سیاسی|کنوانسیون وین]] خمینی دستگیر شد.<ref>پزشک زاد، ایرج: مروری در واقعه ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، چاپ سوم، شرکت کتاب، لس انجلس، ۲۰۰۸ میلادی، ص. ۱۵۵-۱۵۷</ref> سرلشکر پاکروان نامه‌ای به دولت ترکیه نوشت و از آنهاآن‌ها تقاضا کرد که خمینی را به آنجا راه بدهند و دولت ترکیه موافقت کرد. در تارخ ۱۳ آبان ۱۳۴۳ آیت‌الله خمینی به [[ترکیه]] تبعید شد.<ref>Ehsan Naraghi: From Palast to Prison. I.B. Tauris 1994, p.۱۷۷.</ref> پس از چندی خمینی نامه‌ای بسیار با احترام به پادشاه نوشت و تقاضا کرد که [[محمد رضا شاه پهلوی]] به وی اجازه دهد به نجف برود و در آنجا به یادگیری فقه ادامه دهد<ref>Memorirs of Fatemeh Pakravan Iranian Oral History Project, Center for Middle Eastern Studies, Harvard University, 1998. p. 36-48</ref>
 
=== پس از ساواک ===
پس از ترور منصور و روی کار آمدن دولت [[امیرعباس هویدا]]، پاکروان از ریاست ساواک برکنار و به [[وزارت اطلاعات و جهانگردی|وزارت اطلاعات]] منصوب شد. او این سمت را تا ۱۳۴۵ حفظ کرد، از ۱۳۴۵ تا ۱۳۴۸ سفیر ایران در پاکستان و از ۱۳۴۸ تا ۱۳۵۲ سفیر ایران در فرانسه بود. پس از بازگشت از ۱۳۵۲ تا ۱۳۵۶ به بازرسی شاهنشاهی منصوب شد و از ۱۳۵۶ تا بهمن ۱۳۵۷ مشاور و سرپرست امور مالی [[وزارت دربار]] بود. سرلشکر پاکروان پس از پیروزی انقلاب در ایران ماند و چند روز پس از سقوط رژیم پهلوی در روز ۲۷ بهمن سال ۱۳۵۷ دستگیر شد.<ref name=":0"/> وی در دادگاه به تمام اعمال خود اعتراف کرد. [[صادق خلخالی]] در کتاب خاطرات خود آورده است که او به تمام کارهای خود با شهامت و شجاعت، اعتراف کرد، فکر می‌کرد شاید به سبب این رک‌گویی‌ها از حکم نهایی رهانیده شود. وی گمان می‌کرد با نقشی که در نجات امام در جریان سال‌های ۴۲ و ۴۳ ایفا کرده است،کرده‌است، خطری متوجه او نخواهد شد؛ به همین سبب، خیالش آسوده بود و ایران را ترک نکرد. دفاعیات [[مهدی بازرگان|مهندس بازرگان]] از او و امثالِ وی کارساز نبود و پس از قطع امید برای نجات، سرلشکر پاکروان نامه‌ای برای خمینی نوشت و در آن نامه ضمن یادآوری نقشش در جلوگیری از اعدام خمینی در سال ۱۳۴۲ و ۱۳۴۳ از وی تقاضای بخشش کرد اما خمینی در جواب نامه‌اش گفت: خطایی که او مرتکب شده را ما تکرار نمی‌کنیم!. سرانجام سرلشکر پاکروان روز ۲۲ فروردین ۱۳۵۸ در [[باغ‌موزه قصر|زندان قصر]] تهران به اتهام خیانت و مفسد فی الارض بودن به دستور صادق خلخالی تیرباران شد.<ref name=":1">{{یادکرد وب|نشانی=http://pajoohe.ir/حسن-پاکروان__a-36773.aspx#_ftn10|عنوان=حسن پاکروان {{!}} سایت پژوهه پژوهشکده باقرالعلوم|ناشر=pajoohe.ir|بازبینی=2016-12-30}}</ref> وی یکی از ۴۳۸ نفر از مقامات لشکری و کشوری است که پس از پیروزی [[انقلاب ۵۷]] در سال ۱۳۵۸ اعدام شدند. این اعدامها در گزارش اسفند ۱۳۵۸ [[عفو بین‌الملل|سازمان عفو بین‌الملل]] اعلام شده‌است.
 
== ویژگی‌های شخصیتی ==
خط ۸۷:
سناتور پرویز یار افشار - که در بیست روزِ آخر حیات پاکروان در یک سلول با او زندانی بود - می‌گفت که او شرایط سخت زندان را با خونسردی تحمل می‌کرد و با اینکه امیدی به نجات خود نداشت، اوقات خود را به یادگیری زبان ترکی می‌پرداخت و روزی ۱۰۰ لغت ترکی از من یاد می‌گرفت.
 
آیت الله خمینی دربارهدربارهٔ او گفته است: «او فردی مقرراتی و دارای دیسپلین کامل بود.» وی پاکروان را فردی عاقل و قانونی می‌شناخت، او بسیار قانونی حرف می‌زد و کسی بود که می‌توانست در برابر شاه، حرف بزند و از وضع بد مملکت شکوه کند.<ref name=":1"/>
 
== جستارهای وابسته ==