هنر پیمانه‌ای: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
FreshmanBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با ویرایشگر خودکار فارسی
خط ۱۳:
[[پرونده:Pfarrkirche Liesing - Erwin Hauer Design 3.JPG|بندانگشتی|alt=An architectural screen by Erwin Hauer.|An architectural screen by Erwin Hauer.]]
هنر مدولار وارد فهرست بلندبالای هنر مدرن با نظم و قوانین طراحی صنعتی و معماری می‌شود. معمار بلژیکی [[هرمن د کونین]] یک گروه از هم وطنانش را به منظور خلق یکی از تولیدات سیستم مدولار مربوط به سری cubex kitchen مربوط به سال ۱۹۳۲ قرار داد.
سرس‌ها شامل تولیدات همگون و یکنواخت و منفعتی بودند که قابلیت ترکیب و تنظیم یافتن برای ایجاد یک ترکیب محدود تر برای ایجاد یک مکان از هر اندازه‌ای را داشتند. طرح نیویورکی [[گیلبرت روده]] در سالهایسال‌های ۱۹۳۰ تا ۱۹۴۰ قطعاتی را به منظور تولید واحدهای استاندارد فراهم کرد.
 
خط تولید گروه صنعتی او در سال ۱۹۴۲ به راه افتاد و شباهت بسیاری به سیستم نوآوری شگرفی داشت که به مبلمان اداری شباهت داشت.
تنها یک سال قبل چالز ایمز و سارین برای شرکت [[ردلیون]] مبلمان داخلی مدولار را تهیه کردند و در نتیجه کارشان با موزه هنرهای مدرن نیویورک در ارتباط بودند. درسالدر سال ۱۹۵۰ [[هرمن میلر]] به کمک چالز و [[رای]] یک تولید خیلی موفقیت‌آمیز را به عنوان واحد شیب و دیوار تولید تولید کردند که هنوز کاربرد دارد.
هنر مدول بهره‌مند از تاریخ طولانی معماری کشورها می‌باشد. در معماری عهد باستان معماران ابتدا از اصول مدولار بهره برده‌اند که به عنوان واحد اندازه‌گیری راهنما در نسبت پلان و ارتفاع بوده‌است.
نویسنده و معمار رومی [[ویتروویتیوس]]، روش‌ها مدولار را به عنوان شرحی از نظام [[معماری کلاسیک]] و ترکیب هنری ساختمان‌ها در رساله اش با عنوان «ده کتاب در معماری» یاد می‌کند که ان کتاب به عنوان تنها متن کامل معماری است که از عهد باستان باقی مانده‌است. معماران عهد رونسانس سیستم VITRNVIAN را جاودانی کردند و به عنوان سنتی که تا به امروز برقرار است. در معماری مدرن، مدول به عنوان ابزار طراحی مورد استفاده قرار گرفته‌است.
خط ۲۸:
«[[نقاشی سفید]]» [[روبرت روزنبرگ]] در سال ۱۹۵۱ تنها شامل ۴ گوشه سفید بود که هندسه آن‌ها به گونه‌ای بود که به هم قفل شده‌اند و این جزء اولین ظهور است مدولاریستی با عنوان مستقل در هنر بود. روزنبرگ در همان سال این فرمت را با ساختارهای فرمت ۳ و ۷ صفحه‌ای کشف کرد. نظم خطی پانل‌های مستطیلی در این گونه عنوان‌کننده پتانسیل نامحدود تکراری است. تجرد آرام این کرباسها نشانه ظهور مدولاریتی تکامل یافته از هنر [[میمیلالیست]] دهد ۱۹۶۰ می‌باشد. در طول زمان کارهای پرقدرتی از [[تونی اسمیت]]، [[سل لوییت]] و [[دن فلاوین]] و [[دونالد جاد]] در این باره ارائه شد و به‌طور ویژه و خاص، کارهای اسمیت به عنوان کلید فهم انتقال مدولاریتی از ابزرا ترکیبی و تولیدی به تحقیق هنری گسترده‌ای حقوق خودش می‌باشد.
 
[[پرونده:Minneapolis14.jpg|بندانگشتی|alt=Tony Smith, sculpture. Minneapolis, Minnesota.|Tony Smith, sculpture. Minneapolis, MN. اسمیت]] تخصص خودش را به عنوان طراح معماری شروع کرد و برای اموزش بیشتر او خودش را کار آموز [[فرنک لوئید رایت]] به مدت دو سال از شروع ۱۹۸۳ قرار داد. و از او یاد گرفت که چگونه سیستم مدولار را در تولید طراحی معماری برای کاربردی دو بعدی و سه بعدی به کار ببندد و این روش را رد ساختمان‌ها و طراحی داخلی انهاآن‌ها به کار برد. در رابطه با رایت، علاقه بندی به طراحی مدولار از آشنایی او با معماری سنتی ژاپنی نیز نشأت می‌گیرد. خانه [[حنا رایت]] در سال ۱۹۳۷ نمونه روشی از ساختمان اربابی با طرح مدرن مدولار در ابعاد چندگونه‌ای است. فرم زوایای برخوردی از مدولهای [[هگزاگونال]] ساخته شده‌است که معرف پلان کف و اجزاء متنوع قائم هستند.
استفاده از رایت از هگزاگونال به هیچ وجه انتخاب زیباشناختی مستبدانه‌ای نبود اما مثالی از چگونگی ریشه معماری او در طبیعت با ترسیم از فرم و اصول که ساختار لانه زنبوری دارد و باعث می‌شود که مطلوب‌ترین ارائه از طراحی مدولار در این شکل مشخص گردد.
این پروژه گاهی به نام پروژه [[خانه زنبور عسل]] نامیده می‌شود. اسمیت با به‌کارگیری هگزاگون (۶ ضلعی) و دیگر اجزاه هندسی در امور معماری خودش به کار گرفت و پیکرسازی اش را در سال‌های آغازین ۱۹۶۰ انجام داد.
خط ۳۹:
== شرکت خلاقیت در هنر ماژولار ==
یک مکتب فکری برآمده از ایالات متحده از فرهنگ قرن ۲۱ که برهم ترازی هنر مدولار با شخصیت فرا صنعتی تأکید دارد و مخالف مفاهیم سنتی هنر است.
ویژگی اصلی پس از صنعت گرایی تا حد زیادی توسط نظریه‌پرداز دانیال بل در کتابش ۱۹۷۳ به عنوان آمدن، جامعه فراصنعتی تعریف شده است؛شده‌است؛ که شامل: ظهور یک اقتصاد خدماتی در یک محل ساخت، برتری اجتماعی و اقتصادی از کلاسهای خلاق، فنی و حرفه‌ای، محل مرکزی دانش نظری به عنوان چشمه‌ای از نوآوری، نفوذ قوی فناوری در زندگی روزمره و سطوح بالایی از [[شهرنشینی]] می‌باشد.
به نظر می‌رسد هنر مدولار برای هم‌زمان‌سازی کامل چند تا از این معیارها می‌باشد. به عنوان مثال تحول انجام شده با دست باعث گشایش و امکان‌پذیری هنر [[شرکت خلاق]] می‌شود؛ که در آن گردآورنده یا کاربر با منشا هنرمند مدولار همکاری می‌کرد تا به‌طور مشترک ظاهر اثر هنری را تعیین کند.