از سال ۲۲ هجری قمری ترویج دین [[اسلام]] در طبرستان آغاز شد و در ۱۴۴ هجری شهر [[ساری]]، پایتخت دابویگان به دست مسلمانان افتاد. دستگاه خلافت مسلمانان از شرق به [[چین]] و غرب به [[اسپانیا]]ی کنونی ختم میشد ولی با وجود این شرایط مردمان طبرستان آیین مزدیسنا را حفظ کرده بودند. برخلاف دیگر نواحی ایران، مردم این خطه به صورتی تدریجی و به خواست خود اسلام را پذیرفتند و از همان ابتدا مذهب تشیع را برگزیدند. در ابتدا وجود دشمنی مشترک، یعنی خلیفه و عوامل خلافت، موجب گرویدن مردم به نادیان قیام علوی بود ولی رفته رفته به تعداد [[زیدیه در گیلان و مازندران|زیدیان پتشخوارگر]] افزوده شد.<ref>حسین اسلامی. تاریخ دو هزار ساله ساری. قائمشهر: دانشگاه آزاد اسلامی مازندران، ۱۳۷۲. صص ۱۱۹ تا ۱۲۱.</ref>▼
همزمان با فتوحات مسلمانان از سلسلههای پادوسبانان، آل باوند و افراسیابیان نام برده شدهاست که در طبرستان یا قسمتی از آن حکومت میکردهاند و استقلال نسبی داشتهاند. مورخان دربارهٔ اولین حمله مسلمین به طبرستان وحدت نظر ندارند.
مازندران همچون گیلان در دوره اول فتوحات [[مردم عرب|اعراب]] (۶۴۹–۶۳۷ میلادی) تحت تصرف مسلمانان قرار نگرفت و حتی در زمان [[بنی امیه]] تسخیر نشد و در زمان [[بنی عباس]] (۷۶۵ میلادی) مناطق جلگهای آن ضمیمه گشت. مازندران اولین پایگاه اسلامی و شیعه دوازده امامی است{{نیازمند منبع}} و [[مرعشیان|خاندان مرعشی]] و خاندان [[ناصرالحق اطروش]] هم در مازندران به پایتخت گری [[آمل]] بودهاند.
از سال ۲۲ هجری قمری ترویج دین [[اسلام]] در طبرستان آغاز شد و در ۱۴۴ هجری شهر [[ساری]]، پایتخت دابویگان به دست مسلمانان افتاد. دستگاه خلافت مسلمانان از شرق به [[چین]] و غرب به [[اسپانیا]]ی کنونی ختم میشد ولی با وجود این شرایط مردمان طبرستان آیین مزدیسنا را حفظ کرده بودند.
شورش طبرستان یا قیام عمومی طبرستان به آن دسته از شورشها و نبردهای مردم [[طبرستان]] و مناطق پیرامون آن اشاره دارد که به رهبری [[اسپهبد]]ان این سرزمین از سال ۱۶۸ هجری قمری تا ۱۸۹ هجری، علیه [[عباسیان]] رخ دادند.
۲۵ سال پس از خودکشی [[اسپهبد خورشید]] و انقراض [[گاوبارگان]]، با بالا رفتن نارضایتیها از عمال خلیفههای عباسی، مردم به اسپهبد [[قارنوندیان]]، [[ونداد هرمز]]، رجوع کردند و از او خواستند تا رهبریشان را برای قیام برعهده گیرد. وی پس از مشورت با دیگر اسپهبدان، از دودمانهای [[پادوسپانیان]]، [[باوندیان]] و [[مصمغان دماوند|مصمغان]]، این درخواست را پذیرفت. از این پس [[شروین یکم|شروین باوندی]] چون پادشاه طبرستان بود و [[ونداد هرمز|ونداد هرمز قارنوندی]] سپهسالاری او را میکرد. آنها در روزی از پیش مشخص شده، شورش بزرگی علیه خلافت عباسی برپا کردند و مردم [[طبرستان]] و [[رویان]] در این روز پادگانها را فتح نمودند و نظامیان [[عرب]] را به قتل رساندند. مورخین از این روز به عنوان «روزی که طبرستان از عمال خلیفه خالی شد» یاد میکنند و از کشته شدن ۲۰۰۰۰ نفر خبر میدهند.
پس از قتلعام عربها و نایبان خلیفه در طبرستان، خلافت عباسی سلسله نبردهایی برای بازپسگیری طبرستان آغاز کرد. خلیفه [[مهدی عباسی]] خواستار مرگ ونداد هرمز و آوردن سر او به [[بغداد]]، پایتخت خلافت، بود؛ ولی هیچکدام از سردارانش موفق به این کار نشدند.
در تاریخ ابن اسفندیار امده است کینهٔ مردم طبرستان از عربان به حدی بود که در سال ۱۶۰ هجری مردم امیدوار کوه (کوهستانی میان [[آمل]] و [[گرگان]])، از ظلم کارگزاران خلیفه به ستوه آمدند. فرمانروایان آنها که ونداد هرمزد و سپهبد شروین و مسمغان ولاش بودند آنها را بر ضد اعراب شورانیدند و بدان سبب در اندک زمان شورش و آشوب بزرگی پدید آمد. در یک روز، مردم سراسر طبرستان بر عربان بیرون آمدند و آنها را به باد کشتار گرفتند.
علاوه بر اعراب، ایرانیانی که مسلمان شده بودند نیز طعمه نفرت و کینه مردم شدند. این نفرت و کینه چنان بود که حتی زنهایی از ایرانیان که به عقد زناشویی عربان درآمده بودند، ریش شوهران خود را گرفته از خانه برمیآوردند و به دست مردان میسپردند تا آنها را بکشند.<ref>[[تاریخ طبرستان (ابن اسفندیار)|تاریخ طبرستان ابن اسفندیار]] ج۱ ص ۱۸۳</ref><ref>{{cite book|last1=Zarinkoob|first1=Abdolhosein|last2=زرین کوب|first2=عبدالحسین |title=دو قرن سکوت: two centuries of silence - do gharn sokoot|publisher=Ketab.com|isbn=978-1-59584-346-3|page=187|url=https://books.google.com/books?id=aajbAgAAQBAJ&pg=PT332&lpg=PT332&dq=امیدوار+کوه&source=bl&ots=JG9EoEZKiX&sig=Hxv7IO5lSifgk_4tv1ydm591VS8&hl=en&sa=X&ved=0ahUKEwiOu-LkuKHSAhWE3SwKHYlnCK4Q6AEITzAL#v=onepage&q=امیدوار%20کوه&f=false|language=fa}}</ref>
▲برخلاف دیگر نواحی ایران، مردم این خطه به صورتی تدریجی و به خواست خود اسلام را پذیرفتند و از همان ابتدا مذهب تشیع را برگزیدند. در ابتدا وجود دشمنی مشترک، یعنی خلیفه و عوامل خلافت، موجب گرویدن مردم به نادیان قیام علوی بود ولی رفته رفته به تعداد [[زیدیه در گیلان و مازندران|زیدیان پتشخوارگر]] افزوده شد.<ref>حسین اسلامی. تاریخ دو هزار ساله ساری. قائمشهر: دانشگاه آزاد اسلامی مازندران، ۱۳۷۲. صص ۱۱۹ تا ۱۲۱.</ref>
[[پرونده:Alavian-persian.svg|بندانگشتی|راست|قلمرو [[علویان طبرستان و گیلان]]]]