قلعه زیبد: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: متن دارای ویکی‌متن نامتناظر
خط ۳۴:
 
== قلعه‌های دهستان زیبد ==
در روستاهای دهستان [[زیبد]] [[گناباد]] چند قلعه وجود دارد که قدیمی‌ترین آن‌ها سه قلعه زیبد- شهاب گبر یا شاه نشین و پیران می‌باشد بنا بر یکیچند از روایاتروایت آخرین پناهگاه [[یزدگرد سوم]] بوده‌است.
 
== سه قلعه تاریخی زیبد ==
خط ۴۸:
 
== قله شاه نشین ==
قله شاه نشین یا [[محوطه قلعه شهاب]] یک اثر تاریخی قدیمی است اما آثاری از [[دوره سلجوقیان]] و اسماعیلیان نیز از آن بدست آمده‌است در[[شهرستان گناباد]]، بخش کاخک، روستای شهاب واقع شده و این اثر در تاریخ {{جلالی حروف|۰۷|۰۷|۱۳۸۱|پیوند=نه}} با شمارهٔ ثبت ۶۴۳۱ به‌عنوان یکی از [[فهرست آثار ملی ایران|آثار ملی ایران]] به ثبت رسیده‌است.<ref name="iranshahrpedia.ir" />
 
قله شاه نشین یا[[محوطه قلعه شهاب]] یک کوه کله قندی مرتفع است که در دامنه آن رودخانه و چشمه آب کلاته شهاب گبر قرار دارد. در نوک کله قندی این قله قبلاً دیوارهای سنگی با خاک گچ و ساروج وجود داشته که امروزه فقط سنگ‌های فرو ریخته و ساروج و خاک گل‌های آن باقی مانده‌است و دخمه‌هایی که غارت شده‌اند. در داخل این قلعه یک استخر آب در دل سنگ به عمق 10 متر کنده شده‌است که بنا بر روایت‌های شفاهی ۴۰ دختر وظیفه آب‌رسانی با مشک به این حوض سنگی را داشته‌اند.
بر طبق کتاب البلاذری نیزک ترخان از سوی "ماهوی سوری" فرماندار مرو که در آن دوره پایتخت خراسان بزرگ بود مأموریت یافته تا در این مکان به استقبال شاه آمده و پیام وفاداری را به شاهنشاه ابلاغ کند البته ماهوی سوری برای نشان وفاداری و تعهد برای بازپس‌گیری سرزمین‌های از دست رفته [[یزدگرد]] از دختر او خواستگاری کرده‌است اما شاه خشمگین شده و او را نوکر خود خوانده که با خواستگاری از دختر شاهنشاه اقدام به گستاخی و پررویی نموده‌است. پاسخ توهین‌آمیز یزدگرد باعث خشم ماهوی مرزبان [[مرو]] شد و ازنیزک سردارطرخان نظامی خودحاکم خواستهپتالی طخارستان را تشویق کرد که شاه فراری و مفلوک را بقتل رساند و خانواده اش را اسیر نماید. در نتیجه حمله سپاه نیزک طرخان، یاران یزدگرد با فرستادگان مرزبان مرو در منطقه زیبد گناباد درگیر می‌شوند در جنگ زیبد و قلعه شهاب گبر " [[یزدگردسوم]]" کشته شده و دخترش "اردکادرگ "که خردسال بوده نزد ماهوی سوری مرزبان ایالت مرو به اسارت فرستاده می‌شود.
 
اهمیت مطالعات میدانی قله شاه نشین (شهاب گبر) - قلعه زیبد و درب صوفه که همگی برهم اشراف و دید دارند به جهات متعددی است از همه مهم‌تر اثبات افسانه بودن قتل یزدگرد سوم بدست آسیابانی در مرو است با توجه به مطالعات میدانی و تاریخی، یزدگرد در زیبد گناباد در شرق خراسان در فاصله بیشتر از ۲۵۰ کیلومتری هرات و بیشتر از ۳۰۰ کیلومتری مرو کشته شده‌است. یزدگرد هرگز به مرو نرسیده‌است. آخرین اقامتگاه او و آخرین یارانش تنگه خوش اب و هوای [[زیبد]] بوده‌است. علت اینکه تاریخ نگاران نام مرو را آورده‌اند این است که در آن دوره شمال شرقی ایران را به نام مارگوش یا مملکت مرو یا ولایت مرغش می شناختند و در برهه‌ایحقیقت ازدر زماناین دوره زمانی هرات مرکز ولایت مرو محسوب میشده ولی بعضی گمان کرده اند معروف‌ترین شهر آن منطقه جغرافیایی مرو امروزی بوده‌است.مرو در واقع نام ایالت و همچنین نام شهر است و در بسیاری از متون اسلامی عربی منظور از مرو ولایت مرو است و نه شهر مرو امروزی که در اصل نام یک شهر قدیمی تر بنام مارگوش یا مارگیانه بوده است.
 
== کشته شدن یزدگرد و انقراض دولت ساسانی ==
{{اصلی|مرگ یزدگرد سوم}}
چندین روایت متفاوت و با محتوی متضاد دربارهٔ [[مرگ یزدگرد سوم]] در کتاب‌های تاریخی برجای مانده‌است. با توجه به کاوشهای قلعه [[زیبد]] - [[گناباد]] و روایت‌های شفاهی و گزارش بلاذری و حبیب عبدالحی بنظر می‌رسد روایت مربوط به قتل یزدگرد در آسیاب [[مرو]] بیشتر افسانه بافی باشد تا حقیقت و آنچه بیشتر به حقیقت نزدیک است روایت بلاذری است.
متن اصلی کتاب [[بلاذری]] سرنوشت یزدگردسوم:
* .... یزدجرد… ثم سار إلی خراسان فلما صار إلی جنابد (گنابد) حد مرو تلقاه ماهویه مرزبانها معظما مبجلا وقدم علیه نیزک عنده شهرًا ثم شخص وکتب إلیه یخطب ابنته فأغاظ ذلک یزدجرد وقال: اکتبوا إلیه إنما <span style="font-size: large;">أنت عبد من عبیدی</span> فما جرأک علی أن تخطب إلی و<span style="font-size: large;">أمر بمحاسبة</span> ماهویه مرزبان مرو وسأله عن الأموال. فکتب ماهویه إلی نیزک یحرضه علیه ویقول: هذا الذی قدم مفلولا طریدًا فمننت علیه لیرد علیه ملکه فکتب إلیک بما کتب. ثم تضافرا علی قتله. وأقبل "نیزک" فی الأتراک حتی نزل فی الجنابذ (گنابد) فحاربوه فتکافأ الترک ثم عادت الدائرة علیه فقتل أصحابه ونهب عسکره وکان ذلک سنة ۳۱ هـ /(۶۵۱ م)، وکان عمره إذ ذاک ۲۸ سنة.
* بلاذری در [[فتوح‌البلدان]] آورده است… یزدگرد از ([[مداین]]) به [[حلوان، إیران|حلوان]]، سپس به اصفهان رفته.<ref>[[البلاذری]]. فتوح الشام. ص: ص ۴۴۳ فارسی و ۳۰۷ عربی</ref> یزدگردسوم که جز عنوان شاهنشاهی نداشت باز هم رو به هزیمت نهاد. [[اسپهبد]] [[طبرستان]] یزدگرد را به پناه خود فرا خواند ولی یزدگرد [[سیستان]] و [[خراسان]] را ترجیح داد.
یزدگرد از ری به اصفهان و از آنجا به [[کرمان]] و سپس به سوی طوس و مرو رفت در مسیر او در جناباد([[گناباد]]) اقامت نمود.
با نزدیک تر شدن فاتحان عرب به استخر، یزدگرد با وجود دعوت مرزبان (فرماندار) [[تبرستان]] ترجیح داد تا از راه [[دارابگرد]] به اصفهان و [[کرمان]] و سپس [[سیستان]] و بعد به خراسان برود.<ref>عصر زرین فرهنگ ایرن، ۸۲</ref> او قبل از عزیمت به مرزبانان خود نامه‌هایی نوشته و برای شکست دادن مهاجمان عرب در خواست کمک نمود مرزبان مرو از جمله کسانی است که اعلام آمادگی نموده است اما برای کمک به یزدگرد در خواست ازدواج با خانواده سلطنتی را داشته‌است. به‌طوری‌که در مسیر شاه برای سفر به مرو از سوی نماینده مرزبان مرو [[ماهوی سوری]]- که به احتمال از [[خاندان سورن]] بود- نخست مورد استقبال قرار گرفت ولی میان آنان کدورتی رخ داد که بلاذری این کدورت را ناشی از درخواست خواستگاری از ادرگ دختر خردسال یزدگرد توسط ماهوی سوری دانسته است.<ref>تاریخ ایران بعد از اسلام، ۱۹۷</ref> موارد دیگری مانند بیم ماهوی از حملهٔ اعراب به مرو، هم ذکر شده‌است. در سال [[۶۵۲ (میلادی)|۶۵۲ میلادی]]، ده سال بعد از [[جنگ نهاوند]] ماهوی سوری [[نیزک طرخان]] سرکردهٔ طوایف [[هپتالیان|هپتالی]] [[طخارستان]] را نزد یزدگرد، فرستاد. نیزک ترخان در ابتدا که برای استقبال به گناباد رفته بود رابطهٔ خوبی با یزدگرد داشته‌است،<ref>فتوح‌البلدان، ۴۴۴-برخی منابع مانند بلاذری دلیل این کدورت را خواستگاری از دختر یزدگرد و پاسخ تند و توهین‌آمیز شاهنشاه به مرزبان مرو آورده‌اند.</ref> میان سپاه نیزک و یزدگرد نبردی درمی‌گیرد، در نتیجه یزدگرد شکست خورد و کشته شد.
با مرگ یزدگرد سوم در سال [[۶۵۲ (میلادی)|۶۵۲ میلادی]]، سلسلهٔ ساسانی پس از ۴۲۶ سال، در ایران منقرض گردید. ماهوی سوری نیز در زمان [[خلفای راشدین|خلافت]] [[علی]] به [[کوفه]] فراخوانده‌شد و از جانب او مأمور گردآوری خراج [[خراسان]] گردید.<ref>تاریخ ایران بعد از اسلام، ص ۱۹۸</ref> این گزینش در میان خراسانیان سبب شورشی دامنه‌دار گردید.<ref>فتوح‌البلدان، صص ۵۶۸–۵۶۹</ref>
دکتر زمانی قله شاه نشین و قلعه زیبد را به جنگ دوازده رخ در شاهنامه فردوسی منسوب می‌داند (ز زیبد زمین تا گنابد سپاه - در و دشت از ایشان کبود و سیاه) اما از آنجا که در روایتهای شفاهی آمده‌است ۴۰ دختر وظیفه آب‌رسانی به اوج قله شاه نشین را داشته‌اند. این نشان می‌دهد که این قلعه برای مدت طولانی اقامتگاه فردی بسیار مهم بوده‌است. زیرا تنها سکونت یک امپراتور مانند یزدگردسوم می‌تواند ساخت این بناهای مستحکم را در قله مرتفع سخت و صعب العبور و دور افتاده توجیه کند. یزدگرد در مسیر حرکت خود به قلمرو شرقی و مرز [[توران]] وقتی به تنگل [[زیبد]] رسیده آنجا را امن‌ترین مکان و منطقه‌ای بکر و پناه گاهی امن یافته‌است. در حالیکه در جنگ دوازده رخ جنگجویان دوره اقامت کوتاهی داشته‌اند و نیازی به برج و بارو نداشته‌اند. البته شباهتهایی هم در هر دو جنگ وجود دارد که جنگ دوازده رخ و جنگ نیزک ترخان را به هم شبیه می‌سازد.
خط ۷۶:
چشمه‌های متعدد آب، وجود گیاهان و درختانی همچون [[انجیر کوهی]]- [[بنه]]- [[پسته کوهی]]- گله‌های [[آهو]]- [[گوزن]]- قوچ کوهی-[[گورخر]] -[[شیر (گربه‌سان)|شیر]] و [[یوزپلنگ]]... و آب و هوای مناسب بعد از طی مسافتی طولانی در مسیر گرمسیری و بد آب و هوای مسیر [[اصفهان]] – کویر مرکزی –[[کرمان]] - سیستان - [[طبس]] تا [[گناباد]]، استقرار در تنگل کوهستانی [[زیبد]] را توجیه پذیر می‌کند. بر اساس مشاهدات در اطراف قله شاه نشین و [[تنگل]] اطراف آن می‌توان تخمین زد که یزدگرد و همراهانش حدود ۴۰۰ نفر سرباز و جنگجو و محافظ - یکصد راس اسب – تعدادی بین ۲۰۰ تا ۳۰۰ راس خر و قاطر به همراه داشته‌اند. اسواران یا اسب سواران مردان جنگی چابک‌سوار و شکار چیان بوده‌اند؛ و حمل و نقل بار و آذوقه و حمل و نقل بچه‌ها و بزرگسالان بر عهده قاطرها و خران بوده‌است. تنگل زیبد و کلاته شهاب گبر ظرفیت تأمین آب و خوراک چنین جمعیتی را داشته‌است. آن‌ها در اطراف چشمه آب و محلی که تشله رستم نام دارد و حاشیه رودخانه در پای قله شاه نشین کاروان خود را مستقر و خیمه گاه‌های خود را برپا ساخته‌اند و سپس برای پیشگیری از حمله ناگهانی دشمن قله مرتفع و صعب العبور را محل پناهگاه یزدگردسوم نموده و آن را قله شاه نشین نامیده‌اند. از پای این قله که چشمه آب کوه قرار دارد تا اوج قله شاه نشین به‌طور تقریبی می‌توان گفت حدود هزار متر ارتفاع وجود دارد. محافظان و گاردها در سه مکان استقرار داشته‌اند. پای قله شاه نشین – داخل قلعه سنگی زیبد- داخل درب صوفه و بالای آن.
 
== ماجرای اردکادرگ دختر یزدگرد سوم ==
فرستادن مأمور تشریفات به نام نیزک ترخان از سوی مرزبان مرو - ماهویه سوری برای استقبال از یزدگرد در گناباد و سپس درخواست ماهویه (مرزبان در زبان امروزی معادل فرماندار است) طی نامه‌ای تئطیه آمیز به نیزک ترخان برایتوطیه ای را طراحی می کند تا به بهانه گرفتن موافقت شاهنشاه برای پیوندبا دختر خردسال یزدگرد وباعث خشمگین شدن یزدگرد از این درخواست و پاسخ توهین‌آمیز یزدگرد به ماهویه مرزبان مرو منجر به انتقام جویی مرزباننیزک مروطرخان شدهشود و او با اعزام نیرو به گناباد قصد جنگ و خاتمه دادن به سلطنت یزدگرد نموده و بدینگونه آخرین امپراتوری ایران که روزگاری حاکمان از غرب تا شرق جهان آن روز را تحت خراجگزاری ایران داشت در تنگه دور افتاده زیبدگناباد در شرق ایران به پایان رسید. فاصله زمانی بین پیش و و پس از استقبال کردن از یزدگرد و جنگ نیزک ترخان حداقل یکسال بوده‌است و در این مدت یزدگرد به عنوان رهبر روحانی زرتشتیان ایران در [[زیبد]] اقامت داشته‌است. در این جنگ دختر یزدگرد به نام ادرگ بعضی "اردک " هم نوشته اند (Ardak – Orodak- OrdakOdrak) به اسارت برای مرزبان مرو فرستاده شده‌است. اردک را ماهویه مرزبان شرقی ایران در [[مرو]] برای خوش گویی و پیش کش نزد خلیفه به کوفه فرستاد و بعد او به ازدواج یکی از سرداران اسلام درآمد و گویا با او خوش رفتاری شده‌است و عبدالرحمن ابن اردگ که از محدثین تاریخ اسلام است فرزند او است. تاریخ بیهق ابن فندق:"
گویند که یزدگرد به صورت زیبا و گندم‌گون پیوسته ابرو جعد موی شیرین لب لطیف سخن و با مهابت و از نسیب‌ترین ملوک [[عجم]] بود".
* تصاویری از غارت و سرقت گنجینه‌های قله شاه نشین یزدگرد سوم در قلعه شاه نشین زیبد- طاق کوهستانی درب صوفه زیبد و فلعه زیبد.
خط ۹۴:
== منابع ==
{{پانویس|۲}}
- جغرافیای تاریخی مرو - مهدی سیدی 13886
 
- حبیب عبداحی تاریخ افغانستان بعد از اسلام صفحه 115
-
غارت آثار: میراث فرهنگی ما بی تقصیریم [http://s2.picofile.com/file/7576290000/pan2_2.jpg]
* تصاویری از تخریب‌های اخیر قلعه شاه نشین زیبد [http://www.flickr.com/photos/54272266@N06/]