بازیهای گرسنگی (رمان): تفاوت میان نسخهها
[نسخهٔ بررسینشده] | [نسخهٔ بررسینشده] |
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
←پسزمینه: اصلاح ترجمهٔ reflect |
←داستان: صیقل |
||
خط ۳۷:
== داستان ==
:''همچنین ببینید: [[دنیای خیالی بازیهای گرسنگی]]
''بازیهای گرسنگی'' در مملکتی به
به عنوان مجازاتی برای [[شورش]] گذشته در برابر کاپیتول، هر ساله یک پسر
داستانها توسط دختر شانزده سالهای به نام [[کتنیس اوردین]]{{efn|dir=ltr|Katniss Everdeen}} روایت میشود که دختری از منطقه ۱۲ است و داوطلب شده تا به جای خواهر دوازده سالهاش،
کتنیس و پیتا به سوی کاپیتول میروند. چند روز مانده به شروع بازیها یک تیم برای پشتیبانی و مشاوره آنها در نظر گرفته میشود که متشکل از یک مربی مست به نام هِیمیچ اَبِرناثی {{efn|dir=ltr|Haymitch Abernathy}} (که تنها بازمانده زنده از منطقهٔ ۱۲ است که در بازیهای گرسنگی پیروز شده)، [[افی ترینکت]]{{efn|dir=ltr|Effie Trinket}}، دو طراح مد و سه کارگر آموزشی هستند که هر یک تلاش میکنند این دو به بهترین وجه به نظر آیند. طراح مد کتنیس، [[فهرست_شخصیتهای_بازیهای_گرسنگی#شخصیتهای_پشتیبان|سینا]]، تنها کسی است که او در کاپیتول به عنوان یک دوست بدان مینگرد. آنها همچنین به عموم مردم معرفی شده و با برگزاری تمرینهایی توسط بازیسازان ارزیابی میشوند. کتنیس، و تا حدی کمتر، پیتا خود را از دیگر پیشکشهای شرکتکننده جدا میکنند. رو{{efn|dir=ltr|Ru}}، دختر بچهای
هر پیشکش در مصاحبهای تلویزیونی با یک مجری به نام [[سزار فیلکرمن]]{{efn|dir=ltr|Caesar Flickerman}} شرکت میکند؛ آنها با استفاده از این فرصت سعی میکنند نظر «حامیان» را به خود جلب کنند، چون حامیان میتوانند در طول پخش مسابقات، برای آنان هدایایی با خواص نجاتبخش ارسال کنند. پیتا در مصاحبهاش از عشق دیرین و نافرجامش به کتنیس صحبت میکند. در ابتدا کتنیس فکر میکند این ترفندی ساده برای جلب نظر حامیان بوده و واکنش شدیدی به آن نشان نمیدهد
نزدیک به نیمی از پیشکشها در اولین روز بازیها کشته میشوند؛ در پیرامون نقطهٔ شروع مبارزه سلاح و تدارکات روی زمین پخش است. کتنیس مشاورهٔ هیمیچ به فرار بیدرنگ را نادیده میگیرد و از این رو تا آستانهٔ مرگ پیش میرود. او از تمرینهای خوب شکار و مهارتهایش برای بقا و پنهان شدن در جنگل بهره میجوید. چند روز بعد، یک دیوار آتشین مصنوعی کتنیس را وادار میکند به سوی دیگران برود. «کاریرها» {{efn|dir=ltr|Careers}} (پیشکشهایی از منطقهٔ ثروتمند و وفادار که به شدت برای شرکت در بازیها آموزش دیدهاند) او را مییابند و در تنگنا قرار میدهند و به نظر میرسد پیتا نیز با آنان متحد شده است. کتنیس بالای یک درخت محاصره شده و رو نیز بالای درختی در آن نزدیکیها پنهان شده است. او به آرامی کتنیس را متوجه لانهٔ زنبورهای ردیاب و کشنده میکند. کتنیس هم شاخهای را که لانه روی آن قرار دارد
کتنیس و رو به متحد و دوست یکدیگر بدل میشوند؛ اما رو توسط یکی دیگر از پیشکشها به سختی زخمی میشود و کتنیس آن پیشکش را با پیکان تیری میکشد. کتنیس تا هنگامی که رو نمرده، برای او آواز میخواند و بر روی جسد او گل میریزد که نشان از تمرد او در برابر خواستهٔ کاپیتول دارد. در حرکتی بیسابقه برای کتنیس از منطقهٔ رو، نانی به عنوان هدیه میفرستند.
سپس تغییر یک قانون اعلام میشود که اجازه میدهد هر دو پیشکش یک منطقه، در صورت پیروزی، بتوانند از مسابقه جان به در برند.
در نهایت مسابقه کتنیس و پیتا تنها بازماندگان مبارزه میمانند اما بازیسازان از اعمال قوانین تغییر یافته منصرف میشوند و تلاش میکنند با خلق وضعی دراماتیک، این دو را مجاب کنند که دیگری را به قتل برسانند. در عوض، کتنیس میوهٔ بسیار سمی «نایتلاک» {{efn|dir=ltr|nightlock}} را از جیب خود بیرون میآورد و نیمی از آن را به پیتا میدهد. بازیسازان پس از این که متوجه میشوند کتنیس و پیتا قصد خودکشی دارند، اعلام میکنند که آنها، هر دو، پیروز هفتاد و چهارمین دورهٔ بازیهای گرسنگی هستند.
|