بازی‌های گرسنگی (رمان): تفاوت میان نسخه‌ها

[نسخهٔ بررسی‌نشده][نسخهٔ بررسی‌نشده]
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
4nn1l2 (بحث | مشارکت‌ها)
←‏پس‌زمینه: اصلاح ترجمهٔ reflect
4nn1l2 (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۳۷:
== داستان ==
:''همچنین ببینید: [[دنیای خیالی بازی‌های گرسنگی]]
''بازی‌های گرسنگی'' در مملکتی به عنواننام پانم رخ می‌دهد که در [[آمریکای شمالی]] جای دارد و متعلق به دوره‌ای پس از نابودی [[تمدن]] در این قاره، در رویداد ناشناختهٔ [[آخرالزمان (مسیحیت)|آخرالزمانی]]، است. این مملکت از کاپیتول ثروتمند و دوازده منطقهٔ فقیرتر پیرامونش تشکیل می‌شود که همگی تحت کنترل دیکتاتوری کاپیتول قرار دارند. کاپیتول از این مناطق برای تأمین منابع طبیعی و نیروی کار ارزان سوءاستفاده می‌کند.<ref dir=ltr>Blasingame, James. "The Hunger Games." Journal of Adolescent & Adult Literacy, vol. 52, no. 8, 2009, p. 724+. Academic OneFile, Accessed 6 Dec. 2016.</ref> منطقهٔ ۱۲ ناحیه‌ای غنی از [[زغال‌سنگ|زغال سنگ]] است که در [[آپالاشیا]] قرار دارد؛ در حالی که کاپیتول در [[کوه‌های راکی]] جای دارد.<ref dir=ltr name="Collins, Suzanne 2008 p. 41">{{cite book|last=Collins|first=Suzanne|year=2008|title=The Hunger Games|publisher=Scholastic|page=41|isbn=0-439-02348-3}}</ref>
 
به عنوان مجازاتی برای [[شورش]] گذشته در برابر کاپیتول، هر ساله یک پسر بچه و یک دختر بچه بین سنین ۱۲ و ۱۸ سال بایستی از هر منطقه با [[بخت‌آزمایی|قرعه کشیقرعه‌کشی]] برای شرکت در بازی‌های گرسنگی انتخاب شوند. این بازی‌ها یک مسابقه «بزرگداشت» است که در آن مبارزه شرکت‌کنندگان در میدان مسابقه {{efn|dir=ltr|arena}} از تلویزیون پخش می‌شود و تا زمانی که تنها یک نفر باقی بماند، نبرد ادامه دارد.
 
داستان‌ها توسط دختر شانزده ساله‌ای به نام [[کتنیس اوردین]]{{efn|dir=ltr|Katniss Everdeen}} روایت می‌شود که دختری از منطقه ۱۲ است و داوطلب شده تا به جای خواهر دوازده ساله‌اش، پرایمرز،پریمرز،{{efn|dir=ltr|Primrose}} در مسابقات شرکت کند. پسر برگزیده برای مسابقه از این منطقه نیز [[پیتا ملارک]]{{efn|dir=ltr|Peeta Mellark}}، همکلاسی سابق کتنیس، است که خانواده‌اش نانوایی دارند و پیشتر یک بار وقتی خانواده کتنیس گرسنه مانده بودند، به او نان داده بود.
 
کتنیس و پیتا به سوی کاپیتول می‌روند. چند روز مانده به شروع بازی‌ها یک تیم برای پشتیبانی و مشاوره آن‌ها در نظر گرفته می‌شود که متشکل از یک مربی مست به نام هِیمیچ اَبِرناثی {{efn|dir=ltr|Haymitch Abernathy}} (که تنها بازمانده زنده از منطقهٔ ۱۲ است که در بازی‌های گرسنگی پیروز شده)، [[افی ترینکت]]{{efn|dir=ltr|Effie Trinket}}، دو طراح مد و سه کارگر آموزشی هستند که هر یک تلاش می‌کنند این دو به بهترین وجه به نظر آیند. طراح مد کتنیس، [[فهرست_شخصیت‌های_بازی‌های_گرسنگی#شخصیت‌های_پشتیبان|سینا]]، تنها کسی است که او در کاپیتول به عنوان یک دوست بدان می‌نگرد. آن‌ها همچنین به عموم مردم معرفی شده و با برگزاری تمرین‌هایی توسط بازی‌سازان ارزیابی می‌شوند. کتنیس، و تا حدی کمتر، پیتا خود را از دیگر پیشکش‌های شرکت‌کننده جدا می‌کنند. رو{{efn|dir=ltr|Ru}}، دختر بچه‌ای ریزه اندامریزاندام و دوازده ساله که پیشکش منطقهٔ ۱۱ است، به این دو نزدیک شده و پیرامون آن‌هاست.
 
هر پیشکش در مصاحبه‌ای تلویزیونی با یک مجری به نام [[سزار فیلکرمن]]{{efn|dir=ltr|Caesar Flickerman}} شرکت می‌کند؛ آن‌ها با استفاده از این فرصت سعی می‌کنند نظر «حامیان» را به خود جلب کنند، چون حامیان می‌توانند در طول پخش مسابقات، برای آنان هدایایی با خواص نجات‌بخش ارسال کنند. پیتا در مصاحبه‌اش از عشق دیرین و نافرجامش به کتنیس صحبت می‌کند. در ابتدا کتنیس فکر می‌کند این ترفندی ساده برای جلب نظر حامیان بوده و واکنش شدیدی به آن نشان نمی‌دهد. (مدت‌ها بعد او درمی‌یابد که صحبت‌های پیتا صادقانه بود). هیمیچ هم نشان دادن تصویری از «[[عاشقان بد طالع]]»{{efn|dir=ltr|Star-crossed}} برای این دو را ترویج می‌کند.
 
نزدیک به نیمی از پیش‌کش‌ها در اولین روز بازی‌ها کشته می‌شوند؛ در پیرامون نقطهٔ شروع مبارزه سلاح و تدارکات روی زمین پخش است. کتنیس مشاورهٔ هیمیچ به فرار بی‌درنگ را نادیده می‌گیرد و از این رو تا آستانهٔ مرگ پیش می‌رود. او از تمرین‌های خوب شکار و مهارت‌هایش برای بقا و پنهان شدن در جنگل بهره می‌جوید. چند روز بعد، یک دیوار آتشین مصنوعی کتنیس را وادار می‌کند به سوی دیگران برود. «کاریرها» {{efn|dir=ltr|Careers}} (پیشکش‌هایی از منطقهٔ ثروتمند و وفادار که به شدت برای شرکت در بازی‌ها آموزش دیده‌اند) او را می‌یابند و در تنگنا قرار می‌دهند و به نظر می‌رسد پیتا نیز با آنان متحد شده است. کتنیس بالای یک درخت محاصره شده و رو نیز بالای درختی در آن نزدیکی‌ها پنهان شده است. او به آرامی کتنیس را متوجه لانهٔ زنبورهای ردیاب و کشنده می‌کند. کتنیس هم شاخه‌ای را که لانه روی آن قرار دارد را می‌برد و لانهٔ زنبورها به پایین سقوط می‌کند. سم نیش این زنبورها یک دختر را می‌کشد و دیگران هم هر یک به سویی می‌گریزند. بهرحال، کتنیس که خودش هم نیش خورده، شروع به هذیان گفتن می‌کند. پیتا برمی‌گردد، ولی به جای قتل کتنیس، به او می‌گوید که فرار کند.
 
کتنیس و رو به متحد و دوست یکدیگر بدل می‌شوند؛ اما رو توسط یکی دیگر از پیشکش‌ها به سختی زخمی می‌شود و کتنیس آن پیشکش را با پیکان تیری می‌کشد. کتنیس تا هنگامی که رو نمرده، برای او آواز می‌خواند و بر روی جسد او گل می‌ریزد که نشان از تمرد او در برابر خواستهٔ کاپیتول دارد. در حرکتی بی‌سابقه برای کتنیس از منطقهٔ رو، نانی به عنوان هدیه می‌فرستند.
 
سپس تغییر یک قانون اعلام می‌شود که اجازه می‌دهد هر دو پیشکش یک منطقه، در صورت پیروزی، بتوانند از مسابقه جان به در برند. کتنیشکتنیس پیتا را در حالی که به شدت زخمی شده می‌یابد و از او پرستاری می‌کند و در همین حین به ایفای نقش دختری عاشق می‌پردازد تا از هدایای حامیان برخوردار شود. بازی‌سازان اعلام می‌کنند که هر چه شرکت‌کننده‌ها نیاز داشته باشند، در یک جشن اعطا می‌شود و کتنیس علی‌رغم خطرات جانی موجود، برای به دست آوردن داروهای پیتا، ریسک می‌کند. او با دختری به نام کلاو{{efn|dir=ltr|Clove}}، که در کشتن رو شریک بود، گلاویز می‌شود و کلاو بر او مسلط می‌شود، ولی هنگامی که در حال حرفبدگویی زدناز با اورو بود، ترش{{efn|dir=ltr|Thresh}}، پیشکش پسر از منطقهٔ ۱۱، سر می‌رسد و او را به قتل می‌رساند ولی به کتنیس - فقط همین یکبار - به خاطر رو، امان می‌دهد. نهایتاً دارو موجب بهبود حال پیتا می‌شود.
 
در نهایت مسابقه کتنیس و پیتا تنها بازماندگان مبارزه می‌مانند اما بازی‌سازان از اعمال قوانین تغییر یافته منصرف می‌شوند و تلاش می‌کنند با خلق وضعی دراماتیک، این دو را مجاب کنند که دیگری را به قتل برسانند. در عوض، کتنیس میوهٔ بسیار سمی «نایت‌لاک» {{efn|dir=ltr|nightlock}} را از جیب خود بیرون می‌آورد و نیمی از آن را به پیتا می‌دهد. بازی‌سازان پس از این که متوجه می‌شوند کتنیس و پیتا قصد خودکشی دارند، اعلام می‌کنند که آن‌ها، هر دو، پیروز هفتاد و چهارمین دورهٔ بازی‌های گرسنگی هستند.