کمپ ایکس ری: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
خلاصه داستان که یکبار گفته شده |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۷:
سوژه فیلم کمپ ایکس ری، ضمن پژوهشهای ساتلر، با دیدن عکسی از چرخ حامل کتابهای مورد درخواست زندانیان [[بازداشتگاه گوانتانامو]] به سراغش آمد. چرخی پر از ترجمه کتابهای «[[هری پاتر]]» به [[زبان عربی]]: «برای من برخورد قوانین سخت و تشریفات قراردادی ارتش با اموری که به صورتی بنیادی با این مسائل بی ارتباط است خیلی جالب بود. اموری مثل تأسیس [[کتابخانه]] در چنین زندان مخوفی یا رساندن کتابی مثل هری پاتر به دست زندانیان. به نظرم واقعاً شگفتانگیز آمد.» اما همین مسئله در خط داستانی فیلم، بهانهای میشود برای ملاقات اولیه دو قهرمان اصلی، ایمی، محافظی که مشغول پخش کتاب بین زندانیان است و علی، زندانی [[عرب]] - [[تونس]]ی بزرگ شده [[آلمان]] که زندانبانش را بخاطر نداشتن تازهترین جلد «هری پاتر» به شدت سرزنش میکند. در واقع کتاب هری پاتر در فیلم، سمبلی است از نیاز مبرم زندانیان به گریز از دنیای واقعی و گشت وگذاری هر چند خیالی و محال در قلمرو جادو و افسانه. کتاب در عین حال قصهای است دنباله دار، حجیم و طولانی «با تعداد صفحاتی به اندازه یک [[کتاب آسمانی]]».<ref>[http://www.bbc.co.uk/persian/arts/2014/10/141018_l41_cinema_camp_review از گوانتانامو تا هالیوود؛ نگاهی به فیلم کمپ ایکس ری با بازی پیمان معادی] بیبیسی فارسی</ref>
=== دیدگاه
«فکر میکنم او بیشتر از هزار بار [[قرآن]] را خوانده و مرور کردهاست. اما کم کم حالت شک و تردیدی در او به وجود آمده. شک و تردید نسبت به همه چیز. شاید هم بخاطر تنهایی و فکرکردن زیاد است که باورهایش به تدریج رنگ باختهاند. او کم کم از حضور در جمع نمازخوانان هم خودداری میکند. بدترین چیز برای آدمی که به همه چیز دور وبرش مشکوک است همین است که نمیداند واقعاً به کجا یا به چه چیزی دست بیاویزد. این مسئله برای خیلی از زندانیهایی که مدت زیادی را در بیکاری میگذرانند پیش میآید. اما من فکر میکنم علی بعد از این واقعه به حالت طبیعی و به زندگی عادی بازخواهد گشت.»
=== دیدگاه
"این برای من فرصتی بود تا بتوانم خودم را از چهره کلیشهای که [[هالیوود]] برایم ساخته نجات بدهم. برای همین هم وقتی فرصت مناسب پیش آمد، هرچند ریسک بود، اما پیشنهاد بازی در این نقش را با کمال میل قبول کردم. "
|