فوقالعاده بلند و بیش از حد نزدیک: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
FreshmanBot (بحث | مشارکتها) جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با ویرایشگر خودکار فارسی |
|||
خط ۲۰:
| پانویس=
}}
'''''فوقالعاده بلند و بیش از حد نزدیک''''' یا '''''خیلی بلند و فوقالعاده نزدیک''''' {{انگلیسی|Extremely Loud and Incredibly Close}} یک فیلم آمریکایی [[درام]] محصول سال ۲۰۱۱ برگرفته از رمانی به همین نام نوشته جاناتان سافرن فوئر میباشد که توسط [[استیون دالدری]] کارگردانی
فیلم در [[نیویورک]] تولید
== داستان فیلم ==
خط ۳۸:
از آنجایی که مادر اسکار نمیتواند برای این سؤال اسکار که چرا [[برجهای دوقلوی مرکز تجارت جهانی]] در نیویورک مورد حمله واقع شده و چرا پدر اسکار در این حادثه کشته شده جوابی برای اسکار بیابد رابطه اسکار با وی تیره میشود و اسکار که با استدلال کودکانه خود مادر را برای اینکه کاری از دستش برنمیآمده مقصر میداند بیش از پیش از مادر فاصله میگیرد.
تا اینکه پس از گذشت یک سال از حادثه مرگ پدر در حین جستجو در کمد پدرش (که بعد از مرگ وی دست نخورده باقیمانده) و شکستن اتفاقی یک گلدان سفالی آبی رنگ، پاکت کوچکی را
اسکار که هنوز نتوانسته با مرگ پدر کنار بیاید تصور میکند که یافتن صاحب کلید میتواند او را به پدش نزدیک کند، بنابراین فهرستی ۴۷۲ نفری تهیه میکند از افرادی که با نام بلک در نیورک زندگی میکنند و بدین ترتیب شروع به جستجو برای پیدا کردن قفلی میکند که مربوط به آن کلید باشد (اشاره به قفل و سؤالی که از مرگ ناگهانی پدر بدان شکل خاص در ذهن اسکار ایجاد شده و میخواهد آن را برای خود حل کند).
همزمان با جستجویی که اسکار بصورت پیاپی برای پیدا کردن قفل دارد آشناییاش با پیرمرد ساکت و صامتی که ظاهراً مستأجر مادربزرگش است شروع میشود و او داستان خود را برای پیرمرد میگوید، پیرمرد به اسکار قول میدهد که در یافتن قفل (که بصورت یک وسواس برای اسکار درآمده) به وی کمک کند و با او شروع به جستجو در شهر بزرگ نیویورک میکند و در طی سفرهای داخل شهری که با اسکار دارد به وی کمک میکند که بر برخی از ترسهای خود مثل ترس شدیداز مترو (قطار زیرزمینی) و ترس از رد شدن از پل غلبه کند؛ ولی پس از مدتی پیرمرد از جستجو برای قفل ناامید شده و به اسکار میگوید که دیگر جستجو فایدهای ندارد و بیهوده است و اینکه تصور میکرده وضعیت بهتر خواهد شد در حالیکه بدتر شده و اسکار را ترک میکند، اسکار همچنان به جستجو ادامه میدهد و دائماً این جمله پدر را به یاد میآورد که «هرگز دست از جستحو برندار» تا سرانجام صاحب قفل را مییابد و تمام موضوع را برای او تعریف میکند اما با یافتن صاحب کلید متوجه میشود که کلید دارای رمز و راز خاصی
پس از این، در جایی که تقریباً انتظار میرود داستان به پایان رسیده باشد فیلم ادامه پیدا میکند و اسکار ماجرای جستجو را با مادرش در میان میگذارد و مادر ابراز میکند که از تمام جریان آگاه بوده و در تمام سفر از قبل به جاهایی که اسکار باید میرفته سر میزده و از
در چند صحنه مانده به انتهای فیلم شاهد بازگشت پیرمرد مستأجر (که اسکار دریافته بود که او پدربزرگش است) به خانه هستیم که کنایه از به خانه رسیدن اسکار و حل معمای ذهنی او نیز باشد.
در طی این سفر اکتشافی اسکار مانند کسی که با بازگو کردن خاطرات خود پیش یک روانکاو و واکاوی موضوعات از قید
در آخرین سکانس فیلم اسکار به پارکی که عادتاً با پدر به آنجا میرفته میرود و سوار تاب مورد علاقه پدرش میشود؛ و در زیر تاب نوشته پدرش را مییابد که در آن به اسکار برای یافتن منطقه ششم نیویورک تبریک میگوید و این اوج احساس رهایی اسکار است که با [[تاب خوردن]] و حس پرواز در آخرین صحنه فیلم به تصویر کشیده میشود.
== کارگردانی فیلم ==
فرم روایی فیلم پیچیده و چندلایه است، بدون آن که لحظهای به پراکندگی دچار شود. ریزه پردازیها به روایت آنقدر قوی است که بدون اطلاع قبلی متوجه میشوید یا نویسنده [[رمان نویس]] بوده یا فیلمنامه از روی کتابی برداشت
مهندسی خاص تصوبر و صدا از جمله استفاده از تصویرهای موازی، فلاش بک زدنهای متعدد برای دادن اطلاعات به مخاطب و کمک به پیشبرد داستان، عدم اطلاع مخاطب از پایان داستان و تشکیل محیطی برای حضور و جلوگیری از فرار بیننده، استفاده صحیح از تعلیقهای جدید برای راه اندازی اذهان تا تلفیق کردن تفکرات تعیین شده به ناخودآگاه انسان، از جمله کارهایی است که استفان دالدری استادانه به آن پرداخته است.<ref>[http://www.naghdefarsi.com/forum/.html ]</ref>
== موسیقی متن فیلم ==
الکساندر دسپلت آهنگساز فوقالعاده ایی است و سبک کاری او کلاسیک بشمار میرود که بطور عمده بر روی پیانو تمرکز
{{پاککن}}
|