شولستان: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جز ربات: جایگزینی پیوند جادویی شابک با الگو شابک
FreshmanBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با ویرایشگر خودکار فارسی
خط ۵:
== قوم شول ==
{{نوشتار اصلی|مردم شول}}
شول نام قبیله‌ای است از قبایل فارس. این قبیله نخستین بار در لرستان سکونت داشت و در حدود سال ۳۰۰ هَ.ق. نیمی از لرستان را تحت فرماندهی قرار داده بود و بوسیلهٔ سیف الدین ماکان روزبهان (که اجداد او از دورهٔ ساسانیان بر این منطقه حکومت داشتند) اداره می‌شد و او را با لقب پیشوا می‌خواندند. مورخان اسلامی اطلاعی از این قبیله نداده‌اند، ولی نجم الدین که از نوادگان او بود در زمان حمداﷲ مستوفی در این منطقه حکومت می‌کرد. ابن بطوطه (۷۴۸ هَ. ق) در راه شیراز به کازرون به قبیلهٔ شول برخورد کرده‌است و گوید که آنان قبیله‌ای از اعاجم اند که صحرانشینند و میان آنهاآن‌ها مردمانی پرهیزگار و متقی وجود دارد. [[شهاب‌الدین العمری]] (متوفی بسال ۷۴۹ هَ. ق) گوید که قبیلهٔ شول با شبانکاره خویشاوندی مستحکمی دارند. اجمالاً کوچیدن شولها و تمایل آنان به جنگ و پیکار و حمله‌های قبایل لر مجاور علیه آنهاآن‌ها از علل ازهماز هم پاشیدگی ایشان و مستهلک شدنشان در دیگران بوده‌است و اکنون در منطقهٔ فارس آثار مختصری از آنان بجای مانده‌است مانند: شول گب (کوهی در شمال بوشهر)، [[دره شوری]] یا دره شولی (قبیله‌ای از قشقایی)، دو قریه بنام شول یکی نزدیک [[دالکی]] و دیگری نزدیک شمال غرب شیراز است و شاید قریهٔ شولی که در خارج شهر بوده‌است آخرین دژ قبیلهٔ شول بوده و از سبک معماری خانه‌ها پیداست که در حفظ و نگاهداری سنتهای ایرانی و خصوصیات آن می‌کوشیدند.<ref>http://www.loghatnameh.com/dehkhodaworddetail-347b72ddba4940b3851ccfdbd915a02e-fa.html</ref>مردمی نیز در ایل بختیاری وجود دارند که به شولو یا شالو معروف هستند که ممکن است ارتباط ایشان با شولستان قدیم وجود داشته باشد و در ایل بختیاری داخل شده اندشده‌اند.
 
== تاریخچه ==
خط ۱۷:
اتابک [[هزاراسپ]] که مهین و بهین همه بود، قائم مقام پدر شد و عدل و داد ورزید. در عهد او ملک لرستان رشک بهشت گشت و بدین سبب اقوام بسیار از جبل السماق شام (کردستان سوریه کنونی) بدو پیوستند:
 
[[آسترکی]]، مما کویه، [[بختیاری]]، جوانکی بیدانیان، زاهدیان، علائی، کوتوند، بتوند، بوازکی، شوند، زاکی، جاکی، هارونی، اشکی ([[کوشکی]]) ، [[لیراوی|کوی لیراوی]]، ممویی، یحفومی، کمانکشی، [[ممسنی|مماسنی]]، ارملکی، توانی، کسدانی، مدیحه، اکورد، کولارد و دیگر قبائل که انساب ایشان معلوم نیست. چون این جماعت به هزار اسف و برادران پیوستند، ایشان را قوت و شوکت زیاد شد. بقایای شولان را به زخم شمشیر از ان ولایت بیرون کردند و یکبار بر ان دیار مستولی شدند. پس دیار شولستان نیز مسخر کردند و شولان منهزم به فارس رفتند. [[ولادمیر مینورسکی]] معتقد است این طوایف احتمالاً همان [[مردم لر|طوایف لری]] بوده‌اند که [[ابن فضل‌الله عمری|شهاب الدین العمری]] آن‌ها را ذکر کرده‌است. به گفته [[ابن فضل‌الله عمری|شهاب الدین العمری]] طوایفی از [[مردم لر|لرها]] در [[سوریه]] و [[مصر]] زندگی می‌کردند اما [[صلاح الدین ایوبی]] از چالاکی و زبردستی آنهاآن‌ها در بالا رفتن از صخره‌های سرسخت بوحشت افتاد و دستور قتل‌عام آنهاآن‌ها را صادر کرد. این روایت شاید علل برگشت این [[مردم لر|طوایف لر]] را به [[لرستان]] تا حدی روشن کند.<ref>{{یادکرد کتاب | نام خانوادگی =مینورسکی | نام =ولادمیر | پیوند نویسنده = | عنوان =رساله لرها و لرستان | ترجمه =سکندر امان‌اللهی بهاروند و لیلی بختیاری | جلد = | سال = ۱۳۶۲ | ناشر = |مکان =تهران | شابک = | صفحه = صفحه ۲۳ | پیوند = | تاریخ بازبینی =}}</ref> سکندر امان الهی نیز ضمن تاییدتأیید نظر مینورسکی دلایل دیگری را نیز برای اشتباه بودن گفته [[حمدالله مستوفی]] ذکر کرده استکرده‌است. به گفته او زمان مهاجرتی که حمدالله مستوفی ذکر کرده با تاریخی که [[ابن فضل‌الله عمری|شهاب الدین العمری]] برای قتل عام [[مردم لر|لرها]] در سوریه و مصر آورده یکی است و طوایف مهاجر از سوریه احتمالاً همان [[مردم لر|لرهایی]] هستند که [[صلاح الدین ایوبی]] آنان را وادار به برگشت به [[لر بزرگ]] کرد.<ref>{{یادکرد کتاب | نام خانوادگی =امان الهی بهاروند | نام =سکندر | پیوند نویسنده = | عنوان =قوم لر| ترجمه = | جلد = | سال = ۱۳۷۰ | ناشر = انتشارات آگاه |مکان =تهران | شابک = | صفحه = صفحه ۳۵ | پیوند = | تاریخ بازبینی =}}</ref>
 
== جستارهای وابسته ==