درباره گردش اجرام آسمانی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Fatemibot (بحث | مشارکت‌ها)
FreshmanBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز ←‏پیش زمینه: اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با ویرایشگر خودکار فارسی
خط ۳۱:
برخلاف آنچه در منابع غربی آمده است، کپرنیک اولین کسی نبود که به مدل [[نظریه خورشید مرکزی|خورشید-مرکزی]] اعتقاد داشت. قبل از او دانشمندان بسیاری از شرق به ناکارآمدی مدل بطلمیوسی پی برده بودند و مدل خورشید مرکزی را پیشنهاد داده بودند. [[آریابهاتا]] ریاضیدان و منجم بزرگ [[مردم هند|هندی]] در اوایل قرن ششم میلادی در کتاب خود که [[آریابهاتیا]] نامیده می‌شود، به تبعیت از اسلاف هندی خود، مدل خورشیدمرکزی را ارائه نمود و تأکید کرد که زمین علاوه بر چرخش به دور خورشید، به دور خود نیز می‌چرخد. همچنین مشاهده می‌کنیم که وی حتی به بیضی بودن مدار سیارات به دور خورشید نیز اشاره می‌نماید.
 
اگر چه کپرنیک اولین کسی است نظریه مرکزیت خورشید را فرمول‌بندی دقیق ریاضی و هندسی نمود، ولی سابقه این نظریه به سده‌ها پیش از وی باز می‌گردد؛ [[فیلولائوس]] فیلسوف [[یونانی‌ها|یونانی]] قرن چهارم پیش از میلاد و یکی از شاگردان [[فیثاغورث]] نخستین کسی است که قائل به حرکت وضعی زمین (چرخش زمین به دور خود) شد. پس از او [[هراکلیدس پونتسی]] فرضیه حرکت انتقالی زمین (چرخش زمین به دور یک کانون مشخص) را مطرح کرد. [[آریستارخوس ساموسی]] فیلسوف و منجم قرن سوم پیش از میلاد با ترکیب نظریه‌های این دو، اولین نظریه خورشید مرکزی را پیشنهاد کرد. در نظر او خورشید به طوربه‌طور ثابت در مرکز عالم جای می‌گیرد و زمین و سیاره‌های دیگر در مسیری کاملاً ً مدور به دور آن می‌چرخند.
ولی نظریات خورشید مرکزی قبل از کپرنیک، بدون اینکه به محاسبات ریاضی و هندسی و طراحی مدلهای هر سیاره منجر شود، ارائه شده بود. در نتیجه پذیرش آن اصلاً معقول و منطقی نبود.
 
کوپرنیک در کتاب «درباره گردش افلاک آسمانی» صادقانه بیان می‌کند که تحت تأثیر افکار «ابن شاطر» قرار داشته استداشته‌است.
 
منابع موجود نشان‌دهنده این است که هر چند ایرانیان و مسلمانان موفق به اثبات حرکت زمین نشده بودند (و یا دستکم منابعی در این زمینه در اختیار ما نیست)؛ اما گروهی از دانشمندان ایرانی بر چنین نظریه‌ای اعتقاد داشته‌اند که در واقع خورشید ثابت بوده و زمین بر گرد آن در چرخش است. یکی از شواهد مکتوب، کتاب «اعلاق‌النفیسه» نوشته ابن‌رسته اصفهانی (قرن سوم هجری/ نهم میلادی) است که تنها یک جلد از هفت جلد آن باقی‌مانده است. <sub>(این کتاب با ترجمه دکتر حسین قره‌چانلو توسط انتشارات امیرکبیر، و همچنین توسط کراچوفسکی و دیگران به زبان‌های دیگر منتشر شده استشده‌است.)</sub>
 
ابن‌رسته، هفتصد سال پیش از کوپرنیک مجموعه‌ای از نظریه‌های دانشمندان مسلمان را گرد آورده است که برخی از آنان قائل بر یک یا دو حرکت وضعی و انتقالی زمین بوده‌اند.