مونته کارلو (فیلم): تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Rezabot (بحث | مشارکت‌ها)
FreshmanBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز ←‏داستان: اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با ویرایشگر خودکار فارسی
خط ۳۱:
گریس بنت یک [[دانش آموز]] دبیرستانی در تگزاس است که به عنوان پیشخدمت با دوستش اما پرکینز کار می‌کند تا برای سفر به پاریس بعد از فارغ‌التحصیلی پول جمع کنند. ناپدری کریس به ناخواهری گریس بنام مگ کلی پول می‌دهد تا در سفر همراهشان باشد. علی‌رغم درخواست ازدواج اون، [[دوست پسر]] اما، اما به پاریس می‌رود. وقتی راهنمای تور، آنان را جا می‌گذارد، هر سه بخاطر باران پاریس، به یک هتل شیک پناه می‌برند. آنجا پرسنل هتل و پاپاراتزی‌ها گریس را با ستاره مد بریتانیایی کوردلیا وینثروپ اسکات اشنباه می‌گیرند درحالیکه کوردلیا اندکی قبل بجای رفتن به مزایده‌ای برای خیریه رومانیایی‌ها آنجا را ترک کرده. جاییکه قرار بوده یک [[گردن بند]] بلغاری گران‌قیمت هدیه دهد. سه دوست شب را در سوییت کوردلیا سپری می‌کنند و فردا با چمدان کوردلیا به مونته کارلو می‌روند.
 
در مونته کارلو دخترها تئو مارکاند را ملاقات می‌کنند. تئو از ذات فاسد کوردلیا متنفر است ولی آنهاآن‌ها را تا مجلس رقص همراهی می‌کند. جاییکه گریس موفق می‌شود عمه کوردلیا، آلیشا را گول بزند و اما هم با یک پرنس می‌رقصد. مگ هم با رایلی، یک باربر استرالیایی، دوست می‌شود و قب از رفتن رایلی به ایتالیا اوقات را با هم می‌گذرانند. وقتی گریس مجبور به بازی چوگان می‌شود، آلیشا بخاطر روش متفاوت گریس، متوجه جعل هویت می‌شود. آلیشا فکر می‌کند [[برادر زاده]] اش یک نفر شبیه به خودش را استخدام کرده تا چوگان بازی کند و خودش به تفریح بپردازد؛ ولی بخاطر حفظ مراسم خیریه، ساکت می‌ماند. تئو جذب شخصیت بی پروای کوردلیا می‌شود در حالیکه پرنس، اما را به مهمانی دیگری دعوت می‌کند. اما لباس جدید با گردن بند کوردلیا می‌پوشد در راه مگ را می‌بیند و مگ گردن بند را برای امانت می‌گیرد ولی بعداً آنراآن را در [[کوله پشتی]] رایلی جامی گذارد. اما در مهمانی بخاطر تکبر پرنس نسبت به خدمتکاران ناامید و ناراحت می‌شود.
 
اون برای یافتن اما به مونته کارلو می‌آید. کوردلیا هم بعد از دیدن گریس در روزنامه‌ها به مونته کارلو می‌آید. می‌فهمد گردن بند گم شده و به پلیس زنگ می‌زند. دخترها به دنبال رایلی می‌روند ولی او در هتل با گردن بند است و دخترها کوردلیا را در اتاق می‌یابند. کوردلیا تهدید می‌کند که گردن بند را از مزایده پس نمی‌گیرد. پس دخترها کوردلیا را با طناب می‌بندند تاگریس بتواند جای او را در مزایده بگیرد. کوردلیا فرار می‌کند و کلاهبرداری گریس در مزایده را فاش می‌کند و درخواست دستگیری گریس را می‌دهد؛ ولی بعد از اعتراف به جرم صادقانه گریس، آلیشا پیشنهاد غیرمنتظره ۶ میلیونی برای گردن بند را می‌دهد تا گریس را نجات دهد.