پالولیبرترینیسم: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جز ربات: جایگزینی پیوند جادویی شابک با الگو شابک
FreshmanBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز ←‏بنیان‌ها: اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با ویرایشگر خودکار فارسی
خط ۱۱:
<blockquote>پالئولیبرترینیسم با [[لرد اکتون]] هم‌سخن است که [[آزادی]] غایی‌ترین آرمان سیاسی انسان است و هرگونه دخالت دولتی، در اقتصاد، فرهنگ و جامعه، حمله‌ای علیه رفاه اخلاق و خود تمدن بورژوازی محسوب می‌شود و باید با هر سطحی از آن بی هیچ مماشاتی برخورد کرد. این اندیشه به دلیل ریشه‌هایی که در آثار [[موری راتبارد]] و پیشینیانش یعنی [[لودویگ فن میزس]]، [[آلبرت جی. ناک]] و کل راست قدیم دارد «پالئو» است، کسانی که با [[نظم نوین]] مخالف بودند و [[جمهوری‌خواهی]]، [[حقوق مالکیت]] و تمرکززدایی را دنبال می‌کردند. به همین میزان مهم است که بدانیم پالئولیبرترینیسم مخالف سیاست‌زدگی و سیاسی‌سازی لیبرترینیسم است که در دهه هشتاد آغاز شد. زمانی که سازمان‌های بزرگ به [[واشینگتن]] رفتند و زبان آزادی را به عنوان کیفی برای جمع‌آوری گزینه‌های سیاسی به کار گرفتند. به جای اصول، به ما ائتلاف سیاسی می‌دهند و به جای اندیشه‌های درخشان، ابتذال بازاری.»<ref>[http://karendecoster.com/about Lew Rockwell as quoted by Karen De Coster]. Also see [http://www.lewrockwell.com/blog/lewrw/archives/2665.html Blog entry]</ref></blockquote>
 
پالولیبرالیسم اغلب با ایده دولت محدود [[مشروطه]] و اندیشه‌های ضد [[فدرالیسم]] شناخته می‌شود که گاهی به نقد [[آبراهام لینکلن]] می‌پردازد چرا که آمریکا را به سوی یک دولت متمرکز مدیریت کنندهمدیریت‌کننده پیش برد.<ref>See two relevant articles at [http://www.lewrockwell.com/orig2/lincoln-arch.html "King Lincoln"] Archives at LewRockwell.com</ref> پالولیبرترین‌ها با [[هانس هرمان هپه]] موافقند که می‌گوید در جهانی که مالکیت به طوربه‌طور کامل خصوصی باشد حتی مسئله مهاجرت و قوانین آن نیز باید توسط مالکان فردی تصمیم‌گیری شود و نه دولت.<ref>Karen De Coster, [http://www.wnd.com/news/article.asp?ARTICLE_ID=26246 "Wrong, Pat, wrong"], [[WorldNetDaily]], January 30, 2002.</ref><ref>Anthony Gregory, [http://www.lewrockwell.com/gregory/gregory79.html "The Trouble With 'Cracking Down on Immigration'"], [[LewRockwell.com]], June 8, 2005.</ref>
 
[[جاستین ریموندو]] در سال ۱۹۹۳ در کتابش با عنوان ''خیزش دوباره راست در آمریکا''، پالولیبرترینیسم را با راست قدیم آمریکا مرتبط دانست.<ref>Justin Raimondo, ''Reclaiming the American Right,''[[Center for Libertarian Studies]], 1993, 127, {{ISBN|1-883959-00-4|en}}</ref> [[هانس هرمان هپه]] در کتابش با عنوان ''دموکراسی: خداوند شکست خورده'' می‌نویسد که «محافظه‌کاران امروز باید لبرترین‌های ضد دولت باشند و همین قدر هم مهم است که لیبرترین‌ها محافظه‌کار باشند.<ref>Hans-Hermann Hoppe, ''Democracy: The God That Failed'', Transaction Publishers, 2001, {{ISBN|0-7658-0088-8|en}}, 189.</ref>